ای قدس صبح نزدیک است
کلمات کلیدی:
منابع خبری مختلف به نقل ناتو اعلام کردند که رژیم معمر قذافی سقوط کرد.
به گزارش فارس، خبرگزاری آسوشیتدپرس لحظاتی پیش به نقل از منابع آگاه در ناتو خبر داد که رژیم معمر قذافی سقوط کرد.
همچنین یک خبر تایید نشده دیگر حکایت از آن دارد که سیف الاسلام و ساعدی دو پسر معمر قذافی به اسارت مخالفان قذافی در آمده اند.
مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای حکومت انتقالی لیبی در گفت وگو با الجزیره از بازداشت سیف الاسلام ، پسر قذافی خبر داد. وی افزود: سیف الاسلام در محلی امن نگهداری می شود. خبرهای رسیده از پایتخت لیبی حکایت از آن دارد که طرابلس به طور کامل در اختیار انقلابیون لیبی قرار دارد.
شهروندان مصری و لیبیایی با تجمع در برابر ساختمان سفارت لیبی در قاهره به جشن و پایکوبی پرداخته و خواستار پایین کشیدن پرچم سبز قذافی از بالای ساختمان شدند.
به گزارش مانیتورینگ فارس به نقل از شبکه الجزیره، همزمان با انتشار اخبار حاکی از سقوط رژیم قذافی در لیبی، حدود 500 شهروند مصری و لیبیایی با تجمع در برابر سفارت لیبی در قاهره، به جشن و پایکوبی پرداختند.
بنا بر این گزارش، شهروندان مصری با سر دادن شعارهایی علیه رژیم قذافی از نیروهای امنیتی مصر خواستند تا پرچم سبز قذافی را از بالای ساختمان سفارت به پایین کشیده و به جای آن پرچم 3 رنگ مخالفان لیبی را قرار دهند.
گزارشهای رسیده حاکی است شمار این افراد از طریق فراخوانهای شبکههای اجتماعی فیسبوک و توییتر در حال افزایش است. تجمعکنندگان اعلام کردند حضور آنها در برابر ساختمان سفارت لیبی بر خلاف هفته گذشته یک تجمع اعتراض آمیز نیست بلکه مراسم جشن سقوط دیکتاتور لیبی است.
ساعاتی پیش منابع خبری از سقوط رژیم قذافی خبر داده و مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای حکومت انتقالی لیبی در گفت وگو با الجزیره از بازداشت سیف الاسلام ، پسر قذافی خبر داد. وی افزود: سیف الاسلام در محلی امن نگهداری می شود.
در حالی رژیم قذافی پس از گذشت 6 ماه جنگ داخلی در لیبی سقوط کرد که پیش از این رژیمهای دیکتاتوری «حسنی مبارک» در مصر و «بنعلی» در تونس در پی وقوع انقلابهالی مردمی، سقوط کرده بود.
منابع غیر رسمی از لیبی خبر دادهاند که قذافی در 10 کیلومتری طرابلس دستگیر شده است.
به گزارش فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی انقلابیون لیبی، اخبار ضد و نقیضی از دستگیری قذافی توسط انقلابیون در غرب لیبی منتشر شده است.
این در حالی است که بسیاری از رسانههای گروهی هیچ خبری از دستگیری قذافی منتشر نکردهاند و منابع رسمی نیز از تائید این خبر خودداری کردهاند.
بنا بر گزارشها، قذافی در 10 کیلومتری غرب طرابلس دستگیر شده است.
اخبار تکمیلی متعاقبا ارسال میشود.
شبکه الجزیره در خبری فوری اعلام کرد که چندین تانک با خروج از مقر قذافی در باب العزیزیه به داخل شهر طرابلس آمدهاند و مناطق مسکونی را زیر آتش گرفتهاند.
به گزارش مانیتورینگ فارس، دقایقی قبل منابع خبری اعلام کردند که چندین دستگاه تانک از باب العزیزیه مقر حکومت قذافی خارج شده و منطقه سیدی خلیفه در مرکز شهر طرابلس و دیگر مناطق مسکونی را زیر آتش گرفته است.
همچنین عصام طرابلسی از نیروهای انقلابی در گفتوگو با شبکه تلویزیونی الجزیره تصریح کرد که حفاظت سختی از مقر قذافی در محله باب العزیزیه به عمل میآید.
طرابلسی درباره اینکه اکنون قذافی در کجاست ابراز داشت که احتمالا وی در باب العزیزیه نیست و گزارشهایی درباره اختفای وی در بیمارستان این منطقه مخابره شده است. همچنین انقلابیون نام میدان خضرا در طرابلس را به میدان شهدا تغییر دادند، همچنین طرفداران قذافی و بازمانده های رژیم وی در نقاط مختلف شهر حضور گستردهای دارند.
منابع خبری از طرابلس گزارش دادند که درگیریهای خونینی همچنان در این شهر درجریان است و نبرد خانه به خانه در طرابلس همچنان ادامه دارد.
به گزارش مانیتورینگ فارس، وئام مهنا یکی از انقلابیون لیبی در گفتوگو تلفنی با الجزیره اعلام کرد که درگیریهای پراکنده در نقاط مختلف شهر طرابلس در جریان است.
بنا بر این گزارش، شدیدترین درگیریها در منطقه سیدی خلیفه در جریان است جایی که تانکهای قذافی به مناطق مسکونی شلیک میکنند و قصد درهم شکستن محاصره انقلابیون را دارند. همچنین تبادل آتش سنگین در محلههای "سراج"، "جنذور" در جریان است و همچنان بازماندههای قذافی در حال مبارزه با انقلابیون هستند.
بر اساس این گزارش، مخالفان توانستند مناطق "زواره"، "الجمل" را از نیروهای قذافی پاکسازی کنند و در حال حرکت به سمت "راس جدیر" در غرب لیبی هستند. شورای نظامی انقلابیون به الجزیره اعلام کرده که درگیریهای شدیدی بین انقلابیون و گردان های قذافی در باب العزیزیه محل اقامت دیکتاتور لیبی در جریان است.
سخنگوی مخالفین رژیم قذافی اعلام کرد که نیروهای معمر قذافی همچنان در طرابلس در حال جنگ هستند.
به گزارش فارس، سخنگوی مخالفان رژیم قذافی به شبکه خبری الجزیره اعلام کرد که نیروهای قذافی همچنان در طرابلس در حال جنگ هستند و این نیروها بر 15 تا 20 درصد از شهر سیطره دارند.
از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد که درگیریهای شدیدی در نزدیکی محل اقامت قذافی در طرابلس در حال انجام است.
این در حالی است که پس از سقوط رژیم قذافی، مصطفی عبد الجلیل رئیس شورای انتقالی لیبی تاکید کرد که سیف الاسلام، پسر قذافی نیز بدست مخالفان به اسارت گرفته شده است. وی که با شبکه الجزیره سخن میگفت: گردان موظف به حمایت معمر قذافی نیز خود را تسلیم مخالفان کرده است.
پیوستن نظامیان قذافی به صفوف انقلابیون، تصرف ساختان رادیو ملی لیبی بدست انقلابیون، کشته شدن رئیس مخابرات لیبی، اعلام امادگی ناتو برای همکاری با انقلابیون لیبی از جدیدترین اخبار از تحولات لیبی است.
به گزارش مانیتورینگ فارس، بدنبال اعلام قطعی خبر سقوط رژیم قذافی و کنترل کامل شهر طرابلس بدست نیروهای انقلابی، جدیدترین اخبار از تحولات لیبی به شرح ذیل است.
* هزاران تن از نظامیان قذافی پس از سقوط طرابلس پایتخت لیبی خود را تسلیم نیروهای انقلابی کردند.
* مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای انتقالی لیبی نیز از سقوط کامل طرابلس و رژیم معمر قذافی خبر داد.
* شبکه تلویزیونی الجزیره از کشته شدن عبدالله سنوسی رئیس سازمان اطلاعات لیبی خبر داد که چندی پیش نیز فرزندش در درگیری با انقلابیون کشته شد.
* در پی سقوط طرابلس و رژیم قذافی، هزاران تن از زندانیان در شهر طرابلس آزاد شدند.
* ساختمان رادیو ملی لیبی در طرابلس بدست نیروهای انقلابی تصرف شد.
* در پی سقوط قذافی، ناتو در پیامی از همکاری با انقلابیون لیبی خبر داد.
* اهالی شهر طرابلس لحظاتی بعد از سقوط قذافی در میدان مرکزی شهر طرابلس به جشن و شادی پرداختند و پرچم جدید سه رنگ سبز، مشکی و قرمز با علامت ماه وس تاره را جایگزین پرچم سبز رژیم قرافی کردند.
* همچنین مردم که اط سقوط قذافی به وجد آمدهاند در شهرهای مختلف تصاویر قذافی را در کف خیابان پهن کرده و لگدمل کردند.
* پسر بزرگ قذافی خود را تسلیم انقلابیون کرد.
* مردم انقلابی با شعار الله اکبر و سلاحهای بدست گرفته و شلیک تیر هوایی در خیابانها شادی میکنند و عکس های قذافی را زیر پا له می کنند. * سخنگوی ارتش انقلابیون لیبی نیز اعلام کرد که قذافی طرابلس را ترک نکرده و در گوشهای از این شهر پنهان شده است. اخبار تکمیلی متعاقبا ارسال خواهد شد.
برای بازگذاری فیلم "شادی مردم تونس بعد از سرنگونی رژیم قذافی" روی لینک زیر کلیک کنید:
http://newsmedia.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Video/1390/05/31/073105.flv
رئیس اتحادیه انقلابیون عرب از فرار قذافی از طرابلس و حرکت به سمت جنوب و شهر به "سبها" سخن گفت.
به گزارش فارس به نقل از الیوم السابع، یاسین السمالوسى، از مخالفان لیبی گفت که خبرهای رسیده از طرابلس پایتخت لیبی از این حکایت دارد که قذافی از طرابلس فرار کرده و به سمت سرت در جنوب لیبی رفته است.
یاسین السمالوسى افزود: انتظار میرود، قذافی از سرت راهی سبها شود، چون از جمله شهرهای طرفدار اوست و قبیله القذاذفه در آنجا سکونت دارد. در همین راستا خبرهایی نیز از فرار عائشه قذافی و خانوادهاش در یخت که از مناطق ساحلی لیبی است و حرکت به سمت کویت یا آفریقای جنوبی به گوش میرسد.
روند حوادث در لیبی آنقدر سریع است که اخبار ضد و نقیضی از طرابلس و این کشور منتشر میشود. نبمه شب گذشته طرابلس، پایتخت لیبی بدست مخالفان قذافی سقوط کرد.
کلمات کلیدی:
کلهر در راه روزنامه ایران
کلهر برای مالهکشی بر مصاحبه موهن برای گفتوگوی مجدد به روزنامه ایران میرود.
مهدی کلهر قرار است مصاحبه ای با روز نامه ایران داشته باشد تا توضیحات مفصلی را درباره ویژه نامه جنجالی ارائه کند.
به گزارش کامروز بنا بر گفته یک منبع آگاه،"مهدی کلهر"، مشاور سابق رئیس جمهور پس از واکنش هایی که از سوی مراجع، مسئولین و مردم بخاطر مصاحبه اش در ویژه نامه جنجالی خاتون داشته است، مجبور به پاسخگویی مجدد شده است.
وی اظهار داشت: با توجه به جریحه دار شدن احساسات عمومی مردم، سخنان وی اگر در دفاع از ویژه نامه جنجالی باشد، باعث عکس العمل شدیدتر قرار خواهد شد.
مشاور سابق رییسجمهور گفته بود که "من هنوز مجله خاتون را پس از انتشار آن پیدا نکردهام" و شنیدهام که یکسری مباحث و انتقادهایی در مورد آن مقاله منتشر شده است، به دوستان گفته ام که این مباحث را جمعآوری کنند تا بعدا به صورت مشروح به این مباحث پاسخ دهم.
کلمات کلیدی:
اثرات طلاق بر کودکان
در همه فرهنگ ها، بویژه در دین اسلام جز در موارد بسیار ضروری و اجتناب ناپذیر توصیه شده و در کلام رسول اکرم ص از آن به عنوان منفورترین حلال یاد شده است. طلاق همچون قطع عضوی از بدن، برای آنان که گرفتارش می شوند تجربه ای تلخ و تکان دهنده است.
هر قدر درباره آمار طلاق و پیامدهای آن بیشتر پژوهش کنیم، با واقعیت های ناخوشایند بیشتری روبه رو می شویم که زندگی همه ما را تحت تاثیر قرار می دهد. طلاق مانند زمین لرزه ای است که بنیان خانواده را درهم می کوبد و شیرازه آن را از هم می گسلد و افزون بر انفجار ناگهانی اولیه، پس لرزه هایی نیز خواهد داشت که از سر گذراندن آنها گاه بسیار دشوارتر است.
طلاق برای والدین پایان آمال و آرزوهاست و برای کودکان شاید پایان دنیا و رویا های شیرین آنان باشد. طلاق همه اعضای خانواده را دچار اضطراب می کند، ولی برای فرزندان ناگوارتر است.
براستی که طلاق هنوز یکی از بحران های وحشتناک زندگی به شمار می آید که جوانب و عوارض آن از دید هیچ کس پنهان نیست. والدین باید بدانند تشنج و از هم پاشیدگی ناشی از طلاق منحصر به یک یا چند هفته و ماه نیست.
مهم ترین کشمکشی که فرزندان پس از طلاق والدین به آن دچار می شوند، ترس از دست دادن پدر یا مادر با هم است. بزرگ ترین ترس کودکان از این است وقتی که به محبت پدر و مادر نیاز دارند، والدین آنها را ترک کنند و تنها بگذارند.
طلاق در کودکان خانواده شدیدا اثر می گذارد تا جایی که راه گریزی را برای زندگی نمی شناسند. مهم ترین آثار شوم طلاق در کودکان از این قرار است:
? قربانی روحی و عاطفی:
کودکان اولین قربانی طلاقند، قربانی روحی، عاطفی و حتی گاهی جسمی. کودک پس از طلاق در خانواده گیج و حسرت زده است و کمتر می تواند تعادل خود را حفظ کند، بویژه کودکی که با پدر و مادر بسیار مانوس است و دائما در دامان آنان و نازپرورده شان بوده است.
? وحشت از زندگی:
کودکی که والدینش از هم جدا شده اند، خانه را محل وحشت می داند و بیشتر در جستجوی پناهگاهی دیگر است؛ پناهگاهی که برای او تسلی بخش و محل امن و راحتی باشد.
بسیاری از بی اعتنایی های کودک به دنیا و دیگران هنگام جدایی والدین پیش می آید و این از آن جهت است که روح محدود و کوچک طفل، نمی تواند آن را تحمل کند.
? یتیمی کودکان:
کودکان پس از طلاق و جدایی والدین، حقیقتا یتیم می شوند. مخصوصا اگر خردسال باشند دردشان عظیم تر است؛ چون طفل در هر سطحی از آسایش و امکانات باشد، باز نیاز به مادر دارد. این درد برای کودکان سنگین است که نمی توانند خود را به مادر یا پدر برساند و برای دیدار آنان باید منتظر اوقات رسمی باشند.
گاهی طفل نیمه شب برمی خیزد و مادر را طلب می کند. پیداست در آن صورت چه حالی به او دست خواهد داد. این که در اثر اختلاف پدر و مادر، مادرش در خانه نیست و مثلا فردا باید او را ببیند دردی عمیق است.
? دربه دری و نابسامانی:
حاصل طلاق، دربه در کردن و نابسامانی فرزندان و به خود واگذاشتن آنان یا سپردن فرزندان به دست نامادری یا ناپدری است که ممکن است آنها را زجر بدهند. پس از طلاق، کودک مجسمه ای متحرک و عروسکی است که گاهی نزد مادر، زمانی پیش پدر، هنگامی نزد عمه، خاله، دایی و گاهی هم در پرورشگاه است و پیداست این دست به دست شدن ها، عادت یافتن لحظه ای به خوی ها و تربیت ها و فرهنگ های متفاوت چه تاثیری نامطلوب در روان کودک و در فرم تربیتی او می گذارد.
? احساس گناه:
گاهی کودک در جدایی والدین احساس گناه می کند. گمان دارد چون شیطان بوده و پدر و مادر را اذیت کرده، والدین آنان جدا شده اند. این مساله بیشتر از زبان معصومانه آنان شنیده می شود که: «مامان! بیا دیگه تو را اذیت نمی کنم». یا می گویند: «بابا! بیا قول می دهم دیگر شیطنت نکنم» اینان خود را مسوول احساس می کنند و گمان دارند اشتباهی را مرتکب شده اند.
? گیجی و بهت زدگی:
پس از طلاق، کودک مات و مبهوت می شود و حتی انگیزه تحصیل را از دست می دهد و با افت تحصیلی مواجه می شود. گاهی بیمار می شوند و در جستجوی پناهی برای مهرورزی، دلجویی و نوازش هستند، اینان به حقیقت بیمار نیستند، بلکه نقطه اتکای خود را از دست داده اند، بدینسان با دارو نمی توان درمانشان کرد، بلکه با نوازش می توان درد آنان را علاج کرد.
? تاثیر منفی در رشد:
بررسی ها نشان داده اند کودکانی که از مادر جدا شده اند، رشدشان کمتر از آنانی است که از مادر خود جدا نیستند؛ اگرچه مادر یک مربی پرورش یافته نباشد و در شرایط بهداشتی روانی مناسب تربیت نیافته باشند، فقدان مادر جلوی شکوفا شدن کودک را در تمام زمینه ها می گیرد و در شخصیت عاطفی او اثر منفی می گذارد.
? بدبینی به پدر و مادر: کودکان پس از جدایی والدین، معمولا به یکی از والدین، پدر یا مادر بدبین می شوند و به او با نظر کراهت می نگرند. معمولا یا طرفدار پدر می شوند یا طرفدار مادر که در هر دو صورت برای فرزند و حتی والدین نامطلوب است. ضروری است والدین لااقل در برابر کودک، عکس العمل مناسب داشته باشند و در حضور آنان از هم بدگویی یا شکوه نکنند.
? کمبودهای عاطفی:
کودکی که از پدر یا مادر جدا شده، از مهر و نوازش دو طرف سیراب نیست و اغلب با تشنگی عاطفی مواجه است و بعید نیست در جستجوی محبت، به دام افراد شیادی بیفتد و عفت و پاکدامنی خود را از دست بدهد، امری که در جوامع مختلف به نمونه های بسیاری از آن برخورد می کنیم.
? نابهنجاری کودکان:
بالاخره کودکانی که والدین آنان از هم جدا شده اند، کودکانی عادی و بهنجار نیستند. بررسی های روان شناسان آلمان نشان داده است اینان اغلب محروم از عاطفه و در بزرگسالی افرادی برای شرارت و جنایت خواهند بود.
? آثار عاطفی طلاق بر کودک:
آثار مستقیم طلاق بر کودک کدامند و محققان در این مورد چه یافته اند؟ پولاک (pollak) در این باره می نویسد که یکی از آثار عاطفی طلاق بر کودکان این است که انسجام و هماهنگی خانوادگی را از آنان می گیرد. آنان درخصوص والدین و خواهران و برادران خود، احساس بی منزلتی و بی مقداری می کنند، همچنین نسبت به دوستانی که با پدر و مادر خود زندگی می کنند، احساس حسادت دارند و اینها همه بارهایی است که بر شانه های ناتوان چنین کودکانی افکنده می شود. انزواطلبی و شرکت نکردن در امور اجتماعی مدرسه و فعالیت های فوق برنامه نیز از جمله آثار بر کودک در مدرسه است.
? زمینه بزهکاری و عصیان:
تحقیقات جامعه شناسان و بررسی کنندگان مسائل خانواده نشان داده است که وقوع طلاق میان زوجین می تواند از علل ارتکاب جرم از ناحیه اطفال باشد، سبب گمراهی کودک شود و او را به ورطه فنا سوق دهد. به هر حال، نبود پدر و مادری بالای سرکودکان سبب متلاشی شدن فکر و اندیشه سرگردانی آنهاست.
این امر ممکن است آنها را به پرتگاه دزدی، بی عفتی و بدبختی های دیگر سوق دهد و شاید یکی از علل سختگیری اسلام در جلوگیری از طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده، توجه به همین امر و برای جلوگیری از وقوع جرم و جنایت باشد. تحقیقات نشان می دهد سطح جنایت در چنین افرادی بالا و ظرفیت جنایی شان زیاد است. کودکانی این چنین لااقل قابلیت ارتکاب جرم بیشتری را دارند.
? بی بند و باری ها:
خانه برای کودک آرامش است، محیط امن است، پدر و مادر عامل کنترل کننده و سازنده کودکند. وجود پدر و مادر زیر یک سقف و در کنار کودک حتی اگر کنترل مستقیمی هم صورت بگیرد، برای او یک نعمت است. زیرا باعث می شود طفل خود را از خیلی چیز ها بر حذر دارد و کنترل کند.
اما هنگامی که کودک دست پدر و مادر را از دامن خود کوتاه می بیند، می کوشد خود را آزاد و بی بند و قید بداند و این امر خود منشا بسیاری از آلودگی ها و نابسامانی هاست. شیوه زندگی ای که چنین کودکانی در مواردی در پیش می گیرند، به گونه ای است که حتی پاره ای از صفات مربوط به جنس خود را از دست می دهند، مثلا پسرانی این چنین کمتر موفق می شوند صفت مردانگی را در خود بپرورانند.
? اثر روانی طلاق
بررسی های روان پزشکان نشان داده است که طلاق و جدایی والدین از عمده ترین علل بیماری روانی کودکان است. وقتی زوجین از هم جدا شدند، ترس ناشی از احساس بی سرپرستی و واهمه ای ناشی از آینده ای مبهم برای او پدید می آید که روان او را جدا آزرده می کند. عقده های غیرقابل تحمل، نگرش توام با نفرت نسبت به والدین، احساس از دست دادن امنیت از عوارضی است که در این خصوص قابل ذکرند.
جدایی والدین از یکدیگر کودک را به اختلال عاطفی دچار می کند، حالت افسردگی، انزواجویی، تخیل رویا در بیداری برای او پدید می آورد. در مواردی قدرت اراده و اندیشه را از او می گیرد و در کل او را چنان پریشان می کند که اثرات شوم آن مادام العمر با کودکان است. تجربه طلاق برای تمام اعضای خانواده اضطراب زاست و رفتار کودکان پس از طلاق نشان دهنده این اضطراب است و پس از طلاق میزان اختلالات عاطفی و رفتاری در کودکان بالا می رود.
همچنین عواقب و پیامدهای طلاق یا تاثیر طلاق در پدیده های روانی و اجتماعی کودکان را می توان به طور اختصار چنین برشمرد.
? بزهکاری کودکان و نوجوانان، ناسازگاری ها و رفتارهای ضد اجتماعی.
? فحشا بویژه در نتیجه فقر و ناآگاهی.
? اعتیاد زنان، مردان، کودکان و استفاده از کودکان در توزیع مواد مخدر و دیگر فعالیت های غیرمجاز.
? پرخاشگری و ناسازگاری کودکان و نوجوانان، فرار از منزل و ولگردی آنان.
? کاهش میل به ازدواج در دیگر افراد خانواده بویژه بچه های طلاق.
? اهمال و مسامحه والدین در تحکیم و تربیت فرزندان و آسیب دیدن روانی و اجتماعی.
? بچه های طلاق با گذشت چندین سال نمی توانند ثبات هیجانی و عاطفی خود را به دست آورند. از آنجا که هسته مرکزی شخصیت افراد به نظر بسیاری از پژوهشگران روان شناسی در دوران کودکی شکل می گیرد، این گونه کودکان در بسیاری از موارد دچار اختلالات شخصیتی خواهند شد.
? فرزندان طلاق در آینده اکثرا افسرده، گوشه گیر و منزوی هستند و اتکای به نفس آنان نیز بشدت کم می شود.
? فرزندان طلاق آینده ای قوی را برای خود تصور نمی کنند و اطمینان خود را به ارکان زندگی از دست می دهند و در آینده نسبت به افراد پیرامون خود و مقیاس بالاتر اجتماع، به نوعی بی اعتنایی و بی توجهی کشیده می شوند.
کلمات کلیدی:
گزارش خبرگزاری زنان از مسئله طلاق و اثرات آن بر جامعه زنان
یکی از بزرگترین خطراتی که جامعه و زندگی خانواده های ایرانی را تهدید می کند ، طلاق است . امروز آمارها در این زمینه تکان دهنده و غیر قابل باور است .
به گزارش سرویس اجتماعی خبرگزاری زنان ایران ، انسان ها با جدایی و درخواست طلاق به دنبال رسیدن به چه ایده آلی هستند ؟ چرا اجازه می دهند گسترش زندگی ماشینی ، مشکلات و انحطاطات اخلاقی ناشی از آن ، بنیان خانواده را سست و متزلزل نماید ؟ جای بسی تاسف است که در کشور اسلامی ایران باید هر روز شاهد افزایش آمار طلاق به خصوص از جانب زنان باشیم .
علمای دین ، جامه شناسان ، روانشناسان نظریاتی در این خصوص بیان کرده اند .
افزایش 22 درصدی طلاق در بین سال های 75 تا 1380
ناهید رام پناهی مدیر مرکز اطلاعات و آمار زنان در شورای فرهنگی و اجتماعی زنان در گفتگو با خبرنگار ایونا در خصوص افزایش آمار طلاق گفت: افزایش طلاق در همه جای دنیا به طور مشخص قابل مشاهده بوده است . در کشور ایران نیز طی سالهای اخیر میزان طلاق افزایش یافته و این افزایش به ویژه در شهرهای بزرگ بسیار محسوس بوده است .
وی اظهار داشت : در سال 1371 تعداد طلاق در کل کشور 33 هزار و 983 مورد بوده است ، در حالی که در سال 1379 این رقم به 53 هزار و 797 مورد رسیده است . همچنین میزان طلاق در کل کشور بین سالهای 1375 تا 1380 از 63 درصد در هزار به 85 درصد در هزار افزایش یافته است .
رام پناهی افزود : نسبت تعداد ازدواج ها به تعداد طلاق ها در کل کشور در سال 1380 دوازده برابر بوده است ، به این معنا که در برابر هر 120 ازدواج ، 10 طلاق به ثبت رسیده است در حالی که این نسبت در مورد استان تهران 1/6 بوده یعنی در مقابل هر ده طلاق ، 61 مورد ازدواج صورت گرفته است .
طلاق آخرین راه مداوای ناسازگاری زن و شوهر
حجت الاسلام بهبهانی کارشناس مسایل علوم دینی در خصوص فلسفه طلاق از منظر اسلام گفت : از نظر اسلام طلاق آخرین راه مداوای ناسازگاری زن و شوهر است اما بطور کلی اسلام طلاق را به خودی خود مغبوض می شمارد و در جهت منصرف کردن افراد از آن، تمام تلاش خود را به کار می گیرد و تا حد امکان می کوشد از فروپاشی بنای مقدس خانواده جلوگیری کند .
وی در ادامه تصریح کرد : جدایی و طلاق ، بیشتر متوجه کانون خانواده است که دل به عنایت و مهر والدین گرم داشته و خانه را مرکز امن و آسایش خویش می شناسند و در خانواده آن که بیش از دیگران لطمه خواهد خورد فرزندان می باشند .
بهبهانی افزود : طلاق رفتاری نابهنجار و غیر طبیعی و خطا و گناهی است اجتماعی، ضمن آنکه گسستن سنگ بنای اجتماع است و شالوده زندگی را متلاشی می نماید و با افزایش طلاق ، یکپارچگی اجتماعی از بین رفته و روابط اجتماعی بیمار شده و روح پویایی جامعه از بین می رود .
این کارشناس علوم دینی و حوزوی ، مسایل جامعه درگیر طلاق را چنین بیان می کند : افزایش جرایم ، تزلزل اجتماعی و عدم ثبات جامعه ، متلاشی شدن کانون گرم خانوادگی، افزایش هزینه کشور برای جلوگیری از جرایم منتج از طلاق نظیر ساختار دادگاه ها ، زندان ها ، مراکز نگهداری کودکان بزهکار و طرح اقامتگاهی برای زنان مطلقه و افزایش فقر ، فساد و فحشا در جامعه از مشکلات جامعه ای با آمار طلاق بالاست .
وی همچنین تصریح کرد : جامعه ای که درگیر طلاق است، شهروند مسئول کمتری دارد. طلاق نه تنها اثرات اقتصادی منفی بسیاری بر خانواده دارد، بلکه این اثرات در تک تک سلول های اجتماع رخنه می کنند و حتی خانواده های سالم ناخودآگاه در اجتماع تحت تاثیر عوارض طلاق قرار می گیرند .
تأثیر طلاق بر روح و روان دختران بیشتر از پسران است
رقیه ارجی ، روانشناس در خصوص تأثیر طلاق بر روان کودکان گفت : تأثیر طلاق بر روح و روان دختران بیشتر از پسران است .
وی تصریح کرد : افسردگی و مشکلات سازشی از دیگر عواملی است که بر روان افراد مطلقه به خصوص زنان تأثیر زیادی دارد .
این روانشناس گفت : زنها به دلیل شخصیت ارتباطی که دارند ، بعد از طلاق احساس باختن پیدا میکنند ؛ این در حالی است که مردان چنین احساسی نمیکنند؛ چون آنها همیشه بعد از یک شکست در زندگی، فعالیتی را برای خود باقی میگذارند که خود را با آن سرگرم کنند .
ارجی افزود : زنها بعد از ازدواج، تمام عاطفه و احساس خود را نثار همسرانشان میکنند و زمانی که زندگی آنها به طلاق ختم میشود، احساس شکستخوردگی غیر قابل جبرانی به آنان دست میدهد .
زنان بیشترین مراجعه کنندگان به دادگاه ها
سید محمد دادگران نیز در خصوص ویژگی های طلاق به خبرنگار ایونا گفت : طلاق پدیدهای چند بعدی است . شاید کمتر پدیدهای به پیچیدگی طلاق وجود داشته باشد. آن روز که خانوادهای از هم پاشید به نظر میرسد یک دعوای ساده عامل این انفجار بوده است حال آن که چنین نیست و مجموعهای از عوامل روانی – اجتماعی ، اقتصادی ، پدید آمده به هم پیوستهاند و بنیان خانواده را برباد دادهاند .
وی ادامه داد: طلاق به عنوان پدیدهای اجتماعی مطرح است و زمانی که جامعه در معرض آسیبهای بنیادی قرار گیرد روابط اجتماعی نیز بیمار بوده و فساد گوشه به گوشه جامعه را در برمی گیرد .
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد با معرفی طلاق به عنوان پدیده ای روانی افزود: طلاق پدیدهای روانی نیز هست .
بسیاری از خانوادهها در برابر تکانههای اقتصادی یکسان قرار میگیرند اما همگی دست به طلاق نمیزنند . میزان سازش افراد در طلاق مؤثر است . اما آمار نشان میدهد زنها بیشتر از مردها در امر طلاق پیش قدم میشوند که این خود قابل بررسی است .
دادگران با بیان اهمیت نقش زنان و احتیاجات آنها گفت: بیش از نیمی از جمعیت را، زنان تشکیل می دهند . وقتی صحبت از منافع به میان میآید ، قاعدتاً انتظار میرود که نیمی از این منافع به زنان تخصیص یابد و آنان به طور مساوی با مردان از منابع زندگی اجتماعی بهره گیرند .
وی با بیان راهکارهایی در خصوص کاهش طلاق تصریح کرد: ایجاد مراکز مشاور خانواده در مراکز استان ها و شهر های بزرگ و حتی روستاها می تواند در کاهش طلاق موثر باشد و کمک حال زوج های جوانی باشد که می خواهند زندگی مشترک خود را شروع کنند . به یقین استفاده از تیم های تخصصی در بخش های روانپزشکی ، روانشناسی و مددکاری اجتماعی و مشاور حقوقی در این مراکز می تواند حداقل تا 50 در صد از طلاق ها جلوگیری کند .
این جامعه شناس اظهار داشت: آمارهای بدست آمده نشان می دهد اکثر مراجعه کنندگان به این مراکز و دادگاه ها برای گرفتن طلاق را، زنان تشکیل می دهند . بیشترین گروه سنی در مردان مراجعه کننده به این مراکز 24 تا 29 سال است و برای زنان مراجعه کننده 18 تا 22 سال است .
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در پایان خاطر نشان کرد : اگرچه ایجاد مراکز مشاوره و دخالت کارشناسان در کاهش طلاق و آگاهی بیشتر موثر است اما تا ریشه های آسیب های اجتماعی در کشور خشکانده نشود نمی توان انتظار داشت معضل بزرگی چون طلاق حل شود.
کلمات کلیدی:
فراخوان حضور پرشکوه امت اسلامی ایران در راهپیمایی روز قدس سال 90
روز قدس روز تقویت فرهنگ مبارزه بیامان با صهیونیسم جهانی است
روز قدس در کنار هم، هزاران کاروان آزادی به راه میاندازیم
مرگ بر اسرائیل
مرگ بر آمریکا
مرگ بر ضد ولایت فقیه
کلمات کلیدی:
یکی از مدیران ارشد دستگیر شده سایت های ضد دینی در ایران گفت:"ایجاد20 وبلاگ ضددینی با عناوین مختلفی چون گفتمان صریح وآزاد وتالار گفتگو اولین اقدام انجام شده از سوی این گروه در راستای انجام پروژه اسلام اروپایی بوده است و تخریب دین،نفی وجود خداوبه تمسخر کشیدن اسلام مهمترین اهداف سایت های ضد دین بود.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، باشگاه خبرنگاران بخشی از اعترافات یکی از مدیران سایتهای انحرافی و ضد دینی را منتشر کرده است.
باشگاه خبرنگاران در این باره نوشت: با توجه به موج دین ستیزی که در جوامع غربی روبه افزایش می باشد می توان گفت:برج ایفل ، مجسمه آزادی ونمادهای فراماسونری نمادهای دنیای غربی هستند که دولتمردان آنها تمام فکر وذهن شان این است که با زرق وبرقی مبهم افکار را به سوی خودشان منحرف کنندوسودای تنوع طلبی ومصرف گرایی رابه روح جوامع خود تزریق کنندامادر پس این دست وپا زدن آنها در دنیای غرب واقعیت دیگری در جریان است وآن گسترش دین مداری در جوامع غربی است.
گسترش دین مداری در جوامع غربی فعالیت های جریان های منحرف القایی رابه همراه داردتاآنجاکه هرروزه شاهد پدیده ای نوظهور در امور فرقه سازی در جوامع غرب هستیم. فرقه های منحرف القایی بدون هیچ محدودیتی به فعالیت در زمینه نشرافکارشان می پردازندودر این راه دولت های غربی بدون توجه به عواقب وپیامدهای چنین جریان هایی آنهاراآزاد گذاشته اندتاهر آنچه را که دین ستیزانه است در غرب رواج پیدا کند.
فرقه های مبلغ بی دینی درغرب بزرگترین سد پیش روی خود در جهت گسترش افکارشان را دین مبین اسلام می بینندچرا که با افزایش موج روز افزون گروییدن به اسلام در غرب شاهدتغییرمعیارهای این جوامع هستیم به گونه ای که آمارها حکایت از گسترش پیش از پیش تفکر اسلامی در کشورهای اروپایی دارد.
روزانه میلیون ها مسلمان در قلب اروپا در حال انجام فرایض دینی خود هستندمسلمانانی که حضور آنها فقط به مسجدمحدود نمی شود وفعالیت هایشان نیز تنها انجام فرایض دینی شان نیست آنها جزیی از کالبدجوامع غربی هستندوهریک از آنهابا توجه به شغل،توانایی های فنی،دارایی وثروت،تحصیلات وجایگاه اجتماعی خود نقش تعیین کننده ای در جامعه غرب دارند.به هر حال جمعیت در حال رشد مسلمانان در جوامع غربی عکس العمل هایی را به دنبال دارد.
مقامات غربی با اعمال قوانین تبعیض آمیز از جمله ممنوعیت حضور دانشجویان محجبه در دانشگاهها،ممنوعیت ساخت مناره مساجدواعمال محدودیت هایی در زندگی اجتماعی مسلمانان وارد میدان شده اند ودر موارد بسیارزیادی نیزبا خشونت،توهین وبی رحمی مسلمانان اروپایی را موردهدف قرار داده اند اما باهمه این اوصاف هیچ یک از این ترفندها مثمر ثمر واقع نمی شوندودین مبین اسلام در جهان غرب در مسیر رشد وپیشرفت خود گام برمیدارد.
حذف جمعیت فزاینده مسلمانان در غرب برای مقامات این کشورها تبعات فراوانی از جمله سقوط رشد جمعیت کشورها و از دست رفتن نیروهای کارآمد وتاثیرگذارجامعه را به همراه دارداما از سویی تفکرات اصیل اسلامی باعث تلاطم ذهنی تفکرات افراطی حاکم برغرب شده است.
لذا دولتمردان غربی متوجه این موضوع شده اند که اسلام در مسیر پویایی خود گام بر می دارد.
از این رو از طریق لایه های تاثیرگذارسیاسی جوامع خودبه ترویج اسلامی در چارچوب تفکراتشان می پردازند واین بدان معناست که مسلمانان باید آنطور که مقامات غربی می خواهند مسلمان باشند.
از این رو اسلام درجوامع غربی با توجه به مناطق جغرافیایی تقسیم بندی می شود:اسلام آمریکایی،اسلام فرانسوی وحتی اسلام آلمانی در غرب رواج پیدا می کند.
این توهم شیطانی مبارزه با اسلام بر آنها چنان چیره می شود که نیکولا سارکوزی رییس جمهور فرانسه در جمع مسلمانان روزه دار فرانسه چنین گستاخانه اظهار نظر می کند: "هموطنان من شما قبل از اینکه مسلمان باشید یک فرانسوی هستیدسوال من این است که چگونه می توانیدهنگامیکه روزه هستید ساعت8 صبح یک فنجان قهوه نخورید ودر حالیکه نماز اجباری نیست وقت خودتان را برای خواندن آن بیش از اندازه تلف کنید"و یا وزیر آموزش وپرورش آلمان پارا فراتر گذاشته ودر اظهار نظری تند سیاست کشورش را در قبال مسلمانان ودین اسلام چنین اعلام می کند:"از این به بعدتمام افرادی که به عنوان معلم وروحانی می خواهند در جامعه آلمان فعالیت کنند باید در دانشگاههای توبینگل، مونسترو و ازنابروک آموزش دیده باشند تا اسلامی را که ما می گوییم تعلیم ببینند."
از نظر وی این دانشگاهها مراکزی برای تلفیق اسلام وغرب هستندکه رویکردجدیدی درتفسیرقرآن ارائه می دهند.
راه اندازی موسسات،انجمن ها وتشکیل شبکه های میسیونری از سوی دولتمردان غربی اهرمی می شود برای اینکه فقط نامی از اسلام در غرب باقی بماند به همین منظور غربی ها تمام هم وغم خود رابر تسلط بی دینی بر تفکرمسلمانان ساکن اروپا وغرب گذاشته اند.
به طور مثال در شورای فرانسوی دین اسلام فتواهایی عجیب همچون خواندن نماز صبح تا ساعت 11.45 صادر می شودویا اینکه سعی می شودبه مسلمانان این کشور القا شود که نداشتن حجاب،نخواندن نماز وروزه نگرفتن هیچ گونه خللی در انجام فرایض اسلام وارد نمی کند.
اما امروزه شبکه جهانی اینترنت به واسطه اینکه مرزهای جغرافیایی رادر هم می شکند بهترین وسیله برای پیاده کردن پروژه ای می باشدکه ازآن با نام اسلام اروپایی یاد می شود.
اسلام اروپایی که در فضای مجازی توسط فرقه های مخالف با دین داری تبلیغ می شود نه تنها هیچ نشانی از اسلام ناب محمدی ندارد بلکه وظیفه وهدف آن دین ستیزی است.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القری کشورهای اسلامی از اهداف اصلی اسلام ستیزان می باشد لذا سایت های ضد دینی با هجمه های تبلیغاتی دین ستیزانه فراوان در فضای مجازی سعی در مورد هدف قراردادن اقشار مختلف جامعه ایرانی دارندتا سرمایه اصلی جامعه یعنی دین مداری از مردم سلب شودوبه تبع آن آنچه را که در کشورهای اروپایی پیاده می شود درایران نیز دنبال شود.
در همین ارتباط یکی از مدیران ارشد دستگیر شده سایت های ضد دینی در ایران درباره برنامه های انجام شده از سوی این سایت ها گفت:"ایجاد20 وبلاگ ضددینی با عناوین مختلفی چون گفتمان صریح وآزاد وتالار گفتگو اولین اقدام انجام شده از سوی این گروه در راستای انجام پروژه اسلام اروپایی بوده است."وی خاطر نشان کرد:"تخریب دین،نفی وجود خداوبه تمسخر کشیدن اسلام مهمترین اهداف سایت های ضد دین بود که معمولا در مقالاتی که از سوی اعضا در سایت ها منتشر می شداین امر به طور واضح مشخص است."
مدیر ارشددستگیر شده سایت های انحرافی وضد دینی در فضای مجازی دوران کودکی وجوانی خود را اینگونه توصیف می کند: "پدرم در دوران قبل از انقلاب سمپاد چریک های فدایی خلق بود به همین دلیل تحت فشار بسیار از ایران خارج شدیم وبه آلمان رفتیم. کودکی من در این عوالم گذشت که پدرم می خواست مرا با اندیشه های کمونیستی پرورش دهد واین در زمانی که من می خواستم به مدرسه بروم او مرا در مدارس اسلامی تحت سفارت جمهوری اسلامی ثبت نام نکرد ومن در مدارس معمولی آلمانی یعنی مدارس مسیحی دوران تحصیل خود را سپری کردم ."
وی در ادامه خاطر نشان می کند:"بعد از بازگشت به ایران از طریق یک موسسه آموزش زبان آلمانی وآشنایی با دونفر به نام های حمید وعلیرضا که یکی ازآنهااز مدیران موسسه بود ودیگری از دانش پذیران بود توانستم با بخش فرهنگی سفارت آلمان در ایران ارتباط برقرار کنم وبا وعده هایی همچون گرفتن تابعیت آلمانی واستخدام به عنوان معلم رسمی زبان با آنها وارد همکاری شوم."
ارتباط گیری این فرد با سفارت آلمان در تهران اورا در جریان افکار شوم غربی ها برای پیاده سازی هدفی ضد اسلامی قرار می دهدبه طوریکه او متوجه می شود که اروپاییان برنامه مدونی برای تخریب اسلام در پیش گرفته اند.
وی با اشاره به اینکه سیاست کشور آلمان در راستای تخریب چهره اسلام بر این مبنا بود که کسانیکه وارد خاک این کشور می شوند بایستی از نظر فکری مورد تجزیه وتحلیل قرارمی گرفتندگفت:"این سیاست با افزایش گرایش به اسلام در اروپا تغییر پیدا کرد وبر این مبنا قرار گرفت که آنها قبل از ورود مهاجران به کشورشان با ایجاد یک برداشت تحریف شده ،سکولاریزه وغیر ولایی از اسلام وارد عمل شوند لذا طرح اروپایی سازی اسلام را مطرح نمودند ودر این راستا با دعوت از دواسلام شناس آلمانی به ایران و برگزاری یک جلسه محرمانه در سفارت قرار شد طرحی با عنوان اسلام اروپایی مطابق با ارز شهای غربی شکل گیرد."حال این فرد که وارد بازی دین ستیزان شده بود به مهره ای تاثیرگذاردر القای افکار شوم غربیها در قالب برنامه ای مدون واز پیش طراحی شده تبدیل می شود.
این فرد موظف می شود اسلام را از طریق کتابی که با ارزشهای غربی وبا فرآیندهای جهانی شدن ومدرنیته کاملا سازگار است به دانشجویان بورسیه آلمان معرفی کندبدون آنکه از این کتاب نامی ببردکتابی که تدریس آن سبب می شود که او خود به شخص ملحدی تبدیل شود.
ارتباط گیری با سفارت کشورآلمان در تهران،شرکت در جلسات محرمانه ضد دین،مطالعه وتدریس کتابهای الحادی وانحرافی همه وهمه سبب می شود تا او خود را برای تبلیغ اسلام اروپایی در فضایی جدید آماده کند.
فعالیت های این فرد که دوران تحصیل خودرادرآلمان به مدرسه غیر اسلامی رفته است زمینه را برای تشکیلاتی که دارای شبکه ای سیال و خدمتگزار در سیاست های ضد دین است فراهم می آورد تا اعضای فرقه بهاییت که همواره در پیگیری سیاست های ضد ایرانی وضد اسلامی پیش گام و مقدم بوده اند توسط شبکه های اطلاعاتی وسیاسی به این پروژه گره بخورند و بخش مهمی از این پروژه شوند تا شاید بتوانند از این راه ضربه ای را به کاملترین دین آسمانی وارد آورند واز همین جاست که عملیات گسترده دین ستیزانه از چت روم ها کلید می خورد.
در این رابطه چند تن از فریب خوردگان سایت های ضد دینی که توسط وزارت اطلاعات دستگیر شده اند اذعان داشتند:"در زمان استفاده از چت روم به طور اتفاقی به بعضی از مطالب ومباحث مذهبی برخورد می کردیم."
آنها با اشاره به اینکه این سایت ها دارای یک چارت مشخص بودند اظهار داشتند:"با عضویت در این سایت ها مطالب ضد دینی وضد اسلامی برای ما ارسال می شد وبه این ترتیب ارتباط ما با این سایت ها روز به روز تنگاتنگ تر می شد."
اما سوال اینجاست که هدف سرگروه وفعالین سایت های ضد دینی که سهم بسزایی در تولید ونشر افکار ضد اسلامی وضددینی چه در سطح جامعه وچه در سطح مجازی داشتند از تشکیل وتاسیس چنین سایت هایی چه بوده است؟
پرواضح است که هدف این افراد تخریب دین،ترویج افکار مارکسیستی،ایجاد شبهه افکنی با قصد ضربه زدن،مبارزه با ادیان دینی،ترویج افکار الحادی در بین عموم مردم،تمسخر باورهای اسلامی خصوصا شیعه،فراری دادن مردم از عقاید اسلامی وتبدیل مسلمانان مقید به مسلمانان سکولار بوده است.
حال نوبت این است که این اهداف در فضایی به جز سایت های تخصصی ضد دین نیز نشر وگسترش پیدا کنددر این راستا طرح هایی از طرف دین ستیزان مطرح می شود تا شبکه های اجتماعی ووبلاگ هاهم وارد بازی کثیف غربی ها وپیاده نظام های آنها در فضای سایبری شوند.
فکر اولیه فعالیت فریب خوردگان برای ارائه مطالب ضددینی به شبکه های اجتماعی توسط آرش بی خدا شکل می گیرد وبه این ترتیب فریب خوردگان با عضویت در شبکه های اجتماعی مطالب ضد دینی خودرا منتشر می کردندتا اینکه طرح بعدی از سوی ناخدا برای وبلاگ نویسی آغاز شد.
اکنون نوبت سایت ها و گروههای سیاسی تابلوداروبرانداز مخالف جمهوری اسلامی ایران است تا وارد میدان شوندبه همین دلیل طرح بعدی که همراهی سایت های اپوزیسیون با فعالین سایت های ضد دین می باشد شکل می گیردودبدین ترتیب سایت های بالاترین،انجمن پادشاهی،جنبش تندروسایت های مخالف با نظام نیز همسو با سایت های ضد دینی علیه جمهوری اسلامی وارد عمل می شوند.
مدیر ارشد سایت های ضددینی حوزه فعالیت خود را یکبار دیگر به سمت جامعه گسترش می دهدودر این راه با فردی آشنا می شود که از طرف یک کشور اروپایی دیگر در ایران مامور شده بود.این فردمامور مبلغ مسیحیت در ایران بوده وهم اکنون به عنوان پناهنده در یکی از کشورهای اروپایی زندگی می کند.این فرد که سابقه شیطان پرستی ومتال بازی را دارد فریب خوردگان رابا ابزاری چون تامین مالی،برگزاری تورهای مسافرتی وتامین مواد مخدری مثل کوکائین وماری جوانا دور خود جمع کرده اماخود در یک فرصت زمانی مناسب ناپدید می شود.
اماافراد دین ستیز وتیم بهایی که اهدافی مشترک با دین ستیزان در فضای مجازی دنبال می کردند فقط افکار بی دین را در دنیای سایبر پی نمی گرفتند ودر این راه توهین به عزیزترین مقدسات مسلمانان نیز در دستور کار خود قرار می دادند.
فریب خوردگان ویژگی های سایت های فارسی ضد دین را چنین توصیف کرده اند:"داشتن مطالب سخیف،ضعیف وطنزگونه در خصوص اسلام در فرم سوره های قرآن."
یکی از ترفند های این گروه برای مخفی نگه داشتن هویت خوددر فضای مجازی حفظ هویت با نام مستعار در فضای مجازی بوده است به همین دلیل این افرادبا هویت های چند گانه در فضای سایبر به فعالیت می پرداختند.
مدیرارشد گروه الحادی در آن زمان به پشتوانه راهکارهای پیشنهادشده از سوی همفکران اروپایی خود تمامی اعضای گروه رااز اینکه هویت وIp آنها غیر قابل پیگیری است مطمئن کرده بود.
لذافریب خوردگان در اظهارات خود اذعان داشتند:"با توجه به توصیه های رهبر خود مبنی بر امنیت بالای سایت وتعویض مکرر Ip احتمال شناسایی خود راصفر می دانستند وبه واسطه کدگذاری ورمزنگاری هایی که این حلقه درانجام فعالیت هایشان انجام می دادندهیچ گاه تصور نمی کردند که روزی در دام نیروهای وزارت اطلاعات چشمان بیدار حافظان این مرز وبوم گرفتار آیند."
مبلغان بی دینی در فضای مجازی با بهره گیری از نرم افزارهایی که به گفته خود آنها انجام هر گونه عملیات رهگیری را غیر ممکن می ساخت سعی داشتند تا تمامی فعالیت های منطبق با افکار بهایی ها وشبکه های میسیونری را پی بگیرند غافل از اینکه مجاهدت خاموش وبی وقفه مدافعان دین اسلام هرگز اجازه نخواهد داد تا آنهابه مقاصدخوددست پیدا کنند.
فعالین سایت های ضد دین در اظهارات خود خاطر نشان کردند:"ماهرگز تصور نمی کردیم که توسط نیروهای حفاظت اطلاعات به آسانی دستگیر شویم."
آنهابا بیان اینکه فعالیت در این سایت ها وارائه مطالب به دیگران جز عقاید دینی ما نبوده است اذعان داشتند:"طبق توصیه های وراهنمایی هایی که به ما می شدماگمان می کردیم در وادی حقیقت سیرمی کنیم ولی در واقع حقیقت چیز دیگری بودوما امروز از کرده خود پشیمان هستیم."
اما کلام آخراین گزارش هشداری است به خانواده های ایرانی در خصوص نظارت بر فعالیت های فرزندانشان در اینترتنت که فضایی نامحدود را پیش روی کاربران می گذارد بدانید افتادن در مسیر تباهی سایت های دین ستیز فرجامی جز پشیمانی ورسوایی ندارد.
کلمات کلیدی:
جرج سوروس و بنیاد جامعه باز حامیان مالی اصلی انقلابهای رنگی در کشورهای جهان هستند که برای رسیدن به اهداف خود با کمک دولت آمریکا میلیاردها دلار هزینه کرده اند.
به گزارش فارس، پایگاه تحلیلی آمریکایی "فارن پالیسی ژورنال"، در مقالهای به قلم "ادموند برگر"، مینویسد: "بنیاد ملی دموکراسی" و "بنیاد جامعه باز" متعلق به "سوروس"، کمک مالی و فکری فراوانی به انقلابهای نرم کشورهایی چون لهستان، گرجستان، اکراین، و جنبش سبز ایران کردند و در بیشتر این کشورها آرمانهای اولیه مردم را با اصول کاپیتالیستی جایگزین ساختند.
* رسانهها نقش "سوروس" را در نمونههای بسیاری از تغییر رژیم با حمایت آمریکا در دنیا نادیده میگیرند
حدود کمتر از یک سال پیش نیز، وزارت اطلاعات ایران، حکم ممنوعیت کار 60 سازمان در این کشور را داد که از جمله آنها میتوان به "خانه آزادی" با سرمایه وزارت امور خارجه آمریکا، "بنیاد جامعه باز" (OSI)، متعلق به خود "سوروس"، و سازمان "دیدهبان حقوق بشر" به سرمایه "سوروس" اشاره کرد. این 3 سازمان، در کنار برنامه رادیویی صدای آمریکا (VOA) در آمریکا و "رادیو زمانه" در آمستردام از جانب ایران متهم به توطئه در ایجاد ناآرامی در این کشور و در نهایت سقوط حکومت شدهاند. رسانههای غربی تعطیلی سازمانهای حقوق بشری در ایران را نمونهای دیگر از استبداد خواندند. "تینی ون گور"، کارشناس یک سازمان غیردولتی در هلند به رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی (RFE/RL) گفت که "این حرف صرفاً بیمعنی است که ما برنامه تغییر حکومت یا چیزی شبیه به این را داشتهایم." اما رسانهها از نقش "سوروس" و "بنیاد جامعه باز" او در نمونههای بسیاری از تغییر رژیم با حمایت آمریکا در دنیا چشمپوشی کردهاند.
* آمریکا و سوروس حمایت مالی جنبش مخالف دولت کمونیستی در لهستان را به عهده گرفتند
همکاری "سوروس" با سیاست خارجی آمریکا دستکم به دهه 1980 بازمیگردد، وقتی که اتحادیه کارگری همبستگی مردم لهستان مبارزه برای آزادی علیه مدل بوروکراتیک اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی را آغاز کرد. آمریکا که ابزاری عالی برای دامن زدن به جنگی نیابتی علیه قدرت کمونیستی دیده بود شروع به تزریق پول از راه سازمان سیا، "بنیاد ملی دموکراسی (NED)"، و اتحادیه کارگری "فدراسیون کارگران آمریکا-کنگره سازمانهای صنعتی (AFL-CIO)" به جریان شورش کرد. "سوروس" و بنیاد نوپای "جامعه باز" او نیز کمک کردند و سالی 3 میلیون دلار به مخالفان رساندند. "سوروس" علاوه بر حمایت مالی مستقیم به اتحادیه همبستگی کارگران خود را بیشتر درگیری این ماجرا کرد؛ در سال 1989، حمایت مالی تیمی کوچک را بر عهده گرفت که متشکل بود از "جفری ساکس" و برخی دیگر از اقتصاددانان "صندوق بینالمللی پول". حال که اقتصاد کشور تازه آزاد شده در سراشیب سقوط بود، تیم "ساکس" به دنبال راهی برای کمک به سیاستگذاران لهستانی بودند تا طرح یک برنامه اصلاح اقتصادی برای فرونشاندن ناآرامیها و مدرن کردن کشور را بریزند.
* دخالت سوروس و تیم اقتصادی او در لهستان
اتحادیه همبستگی در تمام طول مبارزاتش به همان مجموعه اصول سوسیالیستی پایبند بود و خواستار دموکراسی مشارکتی، حقوق کارگران، و تغییر سامانه دولتی بودن همه سازمانها تجاری به شرکتهای کارگری کوچکتر تحت اداره شورایی سازمانیافته بود. اما وقتی که تیم تحت حمایت سوروس و مدیریت ساکس به دخالت در مسائل این کشور پرداخت و کار خود را پایان داد، هیچکدام از این رویاها جامه عمل نپوشیده بود. میخ آخر به تابوت آرمانشهری که لهستانیها در نظر داشتند وقتی زده شد که "ساکس" ترتیب وامی 1 میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول به این کشور را داد و به این ترتیب شرکتهای کوچک کارگری با شرکتهای خصوصی کاپیتالیستی جایگزین و سیاستهای تجاری متمایل به حمایت از مصنوعات داخلی به سیاستهایی تبدیل شد که بر اساس آن مرزهای کشور به روی رقابتها و سرمایهگذاریهای خارجی باز شده بود. نتیجه آن شد افزایش سریع سطوح بیکاری و در نهایت واکنش شدید مردم به این تغییرات و در خیابان ریختن آنها که خواستار توقف آزادسازی اقتصادشان بودند.
* بخش اعظم سرمایه انقلابهای رنگین اروپای شرقی را "سوروس" و بنیاد ملی دموکراسی تأمین کردهاند
"سوروس" و "بنیاد جامعه باز" تا همین اواخر همکاری خود با وزارت امور خارجه آمریکا را ادامه دادهاند. "انقلابهای رنگین اروپای شرقی" - "انقلاب گل سرخ" سال 2003 در گرجستان و "انقلاب نارنجی" در اکراین " - از سرمایه مربوط به جنبشهای اعتراضی جوانان در" بنیاد ملی دموکراسی "و بیشتر از طریق" نهاد دموکراتیک ملی "و" خانه آزادی "آن تغذیه شدند. "بنیاد جامعه باز "سرمایه کلانی نیز بین جنبشهای اعتراضی پخش کرد: ظاهراً" سوروس " 42 میلیارد دلار در گرجستان خرج کرد، و در اکراین نیز این بنیاد سرمایه مالی لازم، آموزش، و فرصتهای ارتباط شبکهای را برای فعالان فراهم ساخت. در هر دو مورد، انقلابها موفق بود، و در تمام دنیا نیز از آن با نام" موج جدید دموکراسی "نام بردند.".
* با دخالت سوروس و صندوق بینالمللی پول، گرجستان و اکراین به سرنوشت لهستان گرفتار شدند
تکرار عاقبت وقایعی که در لهستان اتفاق افتاد را میتوان در انقلابهای گل سرخ و انقلاب نارنجی نیز مشاهده کرد. صندوق بینالمللی پول وقایع گرجستان را به این شکل توصیف کرد: "انقلاب دولتی متحد برای احیای نظام اقتصادی با نفی هرگونه فساد، اصلاحات اقتصادی سریع، خصوصیسازی، و اولویتبخشی به سرمایهگذاری مستقیم خارجی". نتیجه موضع اقتصادی جدید دولت افزایش سریع هزینه زندگی بود و در سال 2006، گرجستان شاهد بالاترین نرخ بیکاری در بین جمهوریهای پیشین اتحاد جماهیر شوروی بود. مشابه همین مورد در اکراین اتفاق افتاد که بانک جهانی توصیههایی به دولت جدید این کشور کرد تا اصلاحات بازاری نئولیبرال صورت دهد، و برای ترغیب آنها از اقتصاددان سوئدی، "آندرس آسلوند" (که دوست نزدیک جرج سوروس است) نقل قول آوردند که بر نیاز به "خصوصیسازی مجدد" تأکید کرده بود.
* میرحسین موسوی و اعتراض به مدل اقتصاد ایران
ایران نیز ویژگیهایی داشت که میتوانست آن را به طعمه قطعی برنامه گسترش کاپیتالیسم بازار آزاد تبدیل کند: جمهوری اسلامی بخشهای عظیمی از اقتصادش را به شکلی مرکزی برنامهریزی میکند، بخش خصوصی روبهگسترشی دارد، قیمتها کنترل میشود، و به مواد غذایی شهروندان فقیر یارانه تعلق میگیرد. مهمتر از همه این است که صنعت نفت قدرتمند ایران ملی است و در دستان دولت قرار دارد. پیش از انتخابات مشکلساز سال 2009، "میر حسین موسوی" به مدل اقتصادی شبه سوسیالیستی کشور اعتراض کرد و بر نیاز به خصوصیسازی صنایع دولتی و کنار گذاشتن "اقتصادی صدقهای" تأکید ورزید؛ برنامههای او در تضاد آشکار با سیاست محمود احمدینژاد بود که توانسته بود رأی قشرهای فقیرتر جامعه را به سوی خود جذب کند.
* "کیان تاجبخش" که مشاور "بنیاد جامعه باز" سوروس
به دنبال شکست موسوی، اعتراض های با نام جنبش سبز به خیابانها کشیده شد و معترضان حکومت را متهم به تقلب در انتخابات به نفع احمدینژاد کردند. یکی افرادی که به زندان افتاد "کیان تاجبخش" بود؛ او را به اتهام جاسوسی محاکمه کردند و اکنون در انتظار 12 سال محکومیتش است. رسانهها فقط عنوان کردند که "تاجبخش" نه تنها مشاور "بنیاد جامعه باز" بوده، بلکه یکی از مشترکان فهرست مکاتبهای "پروژه خلیج/2000" است. "پروژه خلیج/2000" را "پروژه پژوهشی بینالمللی درباره پیشرفتهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی در خلیج فارس" توصیف میکردند و راهاندازی آن با "گری سیک"، معاون رئیس امور بینالملل در "بنیاد فورد" و مدیرعامل سازمان "دیدهبان حقوق بشر" بود. این پروژه خارج از دانشگاه کلمبیا دنبال میشود و سرمایهای از سازمانهای خیریهای آشنا، چون بنیاد فورد، بنیاد راکفلر و بنیاد جامعه باز دریافت میدارند.
* استفاده از ترجمه کتابچه راهنمای انقلاب مخملی بنیاد سوروس توسط مخالفان
در ناآرامیهای ایران ردپاهای مبهم دیگری نیز از بنیاد جامعه باز یافت میشود. وقتی که اعتراضهای سال 2009 شدت گرفت و سرکوب متعاقب آن نیز خشونتآمیزتر شد، مخالفان نظام ترجمه فارسی کتاب "از دیکتاتوری تا دموکراسی" را از اینترنت دانلود کردند که کتاب راهنمای آموزش فعالان سیاسی نوشته "جین شارپ"، استاد دانشگاه هاروارد، است. این کتاب راهنما به دلیل دستورالعملهای قابل اجرایش در مورد اینکه چگونه کودتاهایی مؤثر و صلحآمیز راه بیندازیم، مورد استفاده معترضان در انقلابهای گل سرخ و نارنجی نیز بود و توسط مؤسسه خود شارپ، "مؤسسه آلبرت انیشتن"، توزیع میشد؛ این مؤسسه نیز سرمایه خود را از بنیاد ملی دموکراسی و شرکت تابعه آن، مؤسسه بینالمللی جمهوریخواهان دریافت میکند. شارپ اذعان داشته که مؤسسهاش برای ترجمه کتاب "از دیکتاتوری تا دموکراسی" از بنیاد جامعه باز نیز کمک مالی دریافت کرده است.
* چند روز پیش از اعلام نتایج انتخابات ایران زمزمههایی از انقلاب سبز به گوش میرسید
در اینجا الگوی مشخصی به چشم میخورد: شورشی جوان محور و صلحآمیز با عنوانی رنگی، جو اصلاحات کاپیتالیستی بازار، و حضور بنیاد جامعه باز "سوروس"؛ پس جای تعجب نیست که در ایران نیز مانند لهستان، گرجستان و اکراین بوی دخالتهای بنیاد ملی دموکراسی به مشام برسد. روزنامهنگار محافظهکار، "کنث آر. تیمرمن"، در سرمقالهای که تنها چند روز پیش از اعلام نتایج انتخابات ایران چاپ شد، نوشت: "زمزمههایی از" انقلاب سبز در ایران "به گوش میرسد.".
* بنیاد ملی دموکراسی میلیونها دلار پول خرج شکلگیری انقلابهای "رنگین" در نقاط مختلف، از جمله ایران، کرده است
او ادامه داد: "بنیاد ملی دموکراسی طی دهه گذشته میلیونها دلار پول خرج شکلگیری انقلابهای" رنگین "در نقاطی چون اکراین و صربستان کرده است و به کارمندان سیاسی ارتباطات مدرن و تکنیکهای سازمانی آموخته است. به نظر میرسد که بخشی از این پول به دست گروههای طرفدار موسوی رسیده است که خارج از ایران سازمانهای غیردولتی تحت حمات مالی بنیاد ملی دموکراسی دارند. "تیمرمن "خود علاقه ویژهای به ایران دارد و مدیرعامل بنیاد دموکراسی در ایران است، یک" سازمان ایرانی مخالف حکومت ایران در آمریکا "که آن نیز تصادفاً سرمایه خود را از بنیاد ملی دموکراسی دریافت میکند.".
* آژانس توسعه بینالمللی آمریکا سالانه پول کلانی را برای توسعه دموکراسی در ایران اختصاص میدهد
بنیاد ملی دموکراسی در سال 2009، 647 هزار و 506 دلار پول برای فعالان ایرانی کنار گذاشت (هرچند که در سالهای گذشته حدود 4 میلیون و 898 هزار دلار پول به آنها داده است). بنیاد ملی دموکراسی نیز این پول را از آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) دریافت میکند، که بر اساس اسنادی که در پایگاه خبری این آژانس آمده است، "طی سال گذشته درخواست 20 میلیون دلار پول از دولت برای کمک به" توسعه دموکراسی، حقوق بشر، حکومت قانون در ایران کرده است ". در سال 2008، بخش اعظم پولی که آژانس توسعه بینالمللی آمریکا برای" دموکراسی سازی "در ایران اختصاص داده و از طریق بنیاد ملی دموکراسی به ایران رسانده بود به مرکز تجارت خصوصی بینالملل و بنیاد توسعه بازار آزاد اتاق بازرگانی رسید. بخشهای دیگر این پول به دست" اقدامات پژوهشی برای ایران معاصر " "بنیاد عبدالرحمان برومند "و" انجمن جامعه مدنی در ایران "رسید.".
کلمات کلیدی:
فرقه انحرافی عرفان حلقه از ظهور تا سقوط
کلمات کلیدی:
به گزارش شبکه خبری "راشا تودی "، مردم سوریه طرفدار آشوبهای اخیر نیستند و افرادی ناشناس را مسئول این شورشها میدانند.
به گزارش خبرنگار دیپلماسی عمومی و جنگ نرم خبرگزاری فارس، در مصاحبهای که "نادژدا کوورکووا " از شبکه خبری "راشا تودی "، با " آنهار کوچنوا "، مدیرعامل شرکت گردشگری مسکو و متخصص در زمینه خاورمیانه انجام داده، آمده است که رسانههای غربی با تحریف اخبار مربوط به ناآرامیها در سوریه، حمایت مردم از بشار اسد را به شکل مخالفت با او نشان میدهند؛ ضمن اینکه عوامل آمریکایی با پول و اسلحه سعی دارند به آشوب ها دامن بزنند.
* کوچنوا اطلاعاتی درباره ناآرامیهای سوریه و عاملان گسترش خشونت در اختیار شبکه "راشا تودی " قرار داد
شبکه خبری "راشا تودی " مصاحبهای با مدیرعامل یک شرکت گردشگری در مسکو ـ "آنهار کوچنوا "ـ انجام داد؛ وی در امور خاورمیانه تخصص دارد. او اغلب به سوریه سفر میکند و با صدها نفر از مردم منطقه در ارتباط است. وی اطلاعات خود را در مورد مواردی که رابطانش درباره این ناآرامیها در اختیارش گذاشتهاند، در اختیار ما گذاشت.
* هیچکس از این آشوبها حمایت نمیکند و مردم بیشتر طرفدار رئیس جمهورند
- راشا تودی (آر. تی) : در سوریه چه خبر است؟ وقایعی که خودتان از نزدیک دیده اید را بگویید؛ حرف خود سوریها چیست؟
- کوچنوا: حتی یکبار هم نشده به کسی برخورد کنم که از این آشوبها حمایت کند؛ حرفه من جوری است که با همه نوع آدمی برخورد دارم. در جادههای سوریه من ماشین هایی میبینم که عکس رئیس جمهور را روی شیشهشان چسباندهاند؛ از ماشینهای کهنه و قدیمی گرفته، تا پورشهها و هامرهای جدید. مردم را که نمیشود مجبور کرد عکس رئیس جمهور را به ماشینشان بچسبانند. این نشان میدهد که مردم، صرفنظر از موقعیت شغلی یا درآمدشان، طرفدار رئیس جمهورند، نه این شورشها. مردم زیادی را دیدم که پرچم سوریه را به دست داشتند یا از ماشین بیرون میآوردند. چطور میشود جوانی را که با دوستانش بیرون آمده مجبور کرد، پرچم تکان دهد؟ اگر با ذهنیت مردم سوریه آشنا باشید، میتوانید ببینید انگیزه صادقانه با اجبار و تحمیل چه فرقی دارد
* رسانهها تظاهرات مردم در حمایت از بشار اسد را تظاهراتی علیه او جلوه دادند
من در 29 مارس، شاهد تظاهراتی در شهر حماه در حمایت از رئیس جمهور بودم - هزاران نفر مرد و زن، با فرزندان و کل خانوادهشان آمده بودند. خیابانها پر از مردم بود. وقتی دیدم شبکه "الجزیره " این تظاهرات را طوری نشان میدهد که به جای حمایت از رئیس جمهور، شبیه به اعتراض به او شده بود، واقعا جا خوردم. وقتی که دیدم پایگاههای خبری اسرائیل، عکسها و ویدئوهایی از راهپیمایی این حامیان نشان میدهند و وانمود میکنند که آنها مخالف رژیم بودهاند، باز هم شوکه شدم. مردم در این راهپیمایی عکس بشار اسد و پرچم سوریه را در دست داشتند و آن وقت آنها میگفتند آنها علیه او هستند.
* خبرگزاریهای غربی اخبار دروغین درباره تظاهرات مردم علیه دولت پخش میکنند
- آر. تی: رسانهها اخبار زیادی مبنی بر تظاهرات ضد دولتی پخش میکنند.
- کوچنوا: جریان قدرتمندی برای پخش اخبار نادرست در کار است. در تاریخ اول آوریل، رسانهها اخبار تظاهرات ضد دولتی عظیمی در دمشق را منتشر کردند. من آن روز در دمشق بودم، چنین تظاهراتی به وقوع نپیوست، نه من چیزی دیدم و نه مردم محلی.
در تاریخ 16 آوریل، خبرگزاری "رویترز " نوشت که 50 هزار مخالف رژیم به خیابانهای دمشق ریختند و بعد با گاز اشکآور و باتوم متفرق شدند. ساکنان دمشق میدانند که امکان ندارد چنین تظاهراتی بدون اینکه مردم شهر متوجه آن شوند به وقوع بپیوندد. چند نفر پلیس لازم است تا مردم را متفرق سازد؟ و چطور است که هیچکس جز خبرگزاری "رویترز " آن را ندیده است؟ [حتی]500 نفر در خیابانهای دمشق جمعیت زیادی است؛ "رویترز " این اطلاعات را در دنیا، از جمله روسیه، پخش کرد. یک منبع دروغ میگوید و بعد یک کلاغ چهل کلاغ میشود و شایعه و گمانهزنیها آغاز میشود.
* در فیلمهایی که از تظاهرات کشورهای مختلف نشان میدهند، همه شبیه هم هستند
مردم سوریه فیلم اخبار را تماشا میکنند. چه میبینند؟ تصاویری را نشان مردم میدهند که به ظاهر از سوریه گرفته شده، اما در واقع فیلم اعتراضهای مصر یا یمن است. مردمی که در تصاویر تلویزیونی اعتراضهای کشورهای مختلفی چون یمن، مصر، و سوریهاند همه عین هم لباس پوشیدهاند. اما مردم سوریه میتوانند فرق بین خود و مردم کشور همسایه را از روی چهره و لباس تشخیص دهند. این فیلمهای خبرگزاریها کاملاً نمایشی است و صحت خبری ندارد. یک لبنانی میتواند تفاوت فیلمی که در لبنان گرفته شده و فیلمی که در دمشق گرفته شده را با یک نگاه بفهمد؛ اما این رسانهها باز هم فیلم تظاهرات مردم در طرابلس، یا فیلمهای چند سال پیش ناآرامیهای عراق را برای نمایش ناآرامیهای سوریه نشان میدهند.
* خود سوریها هم وقایعی را که رسانهها نشان میدهند ندیدهاند
محفلهای آنلاین بسیاری برای زنان در کشورهای عربی موجود است. زنان اطلاعاتشان را پس از مشاهده گزارشهای تلویزیونی درباره "ناآرامی تودهها " در اختیار هم میگذارند. بعضی از زنان مینویسند، بیرون از پنجره شما چه خبر است؟ و زنان دیگر پاسخ میدهند: ما از ایوان نگاه کردیم، و هیچکدام از آن چیزهایی که تلویزیون دربارهاش حرف میزد را ندیدیم.
* به ادعای رسانهها، پلیسهای کشته شده، یا تظاهرکننده بودهاند یا از پلیسهایی که به هموطنانشان شلیک نکردهاند
اخیراً، پلیسهای غیر مسلح بسیاری کشته میشوند. تبلیغات رسانهای بلافاصله آنها را جای مردم معترضی که قربانی خشونت رژیم قرار گرفتهاند جا میزند. تکرار میکنم، این پلیسها غیر مسلحند. پلیسها به کاربرد سلاح چندان وارد نیستند، چون مدتهای مدیدی است که چنین آشوبهایی را ندیدهاند. اما رسانههای غربی این پلیسهای تازهکار کشته شده را یا قربانیان مردمی میخوانند، یا پلیسی که از آتش گشودن روی هموطنانش اجتناب کرده، بستگی به سلیقه سردبیر دارد. به نظر میرسد "گوبلز " در این مورد حق داشت که میگفت: "دروغ هر چه بزرگتر باشد، مردم راحتتر باورش میکنند. "
- کوچنوا: چون آنها مورد اصابت گلوله کسانی قرار میگیرند که میدانند آنها غیر مسلحند
* کوماندوهای آموزش دیده توسط آمریکاییها از عراق وارد سوریه شدهاند تا به شورشها دامن بزنند
- آر. تی: چه کسی به پلیسها شلیک میکند؟
- کوچنوا: شایعات زیادی در سوریه هست. میگویند کوماندوهای آموزش دیده از عراق آمدهاند. مردم سوریه کاملاً آگاهند که وقتی آمریکا عراق را اشغال کرد، جوخههای نظامی ویژه در آنجا تشکیل داد. اینها بودند که مردم را میکشتند، به درگیری بین شیعیان و سنیها دامن میزند، و بین مسلمانان و مسیحیان اختلاف میانداختند؛ در خیابانها، بازارها، مساجد و کلیساها بمب میگذاشتند. آن حملات تروریستی نه برای براندازی رژیم اشغالگر، که برای کشتن مردم غیرنظامی بود. همین چندی پیش سه کوماندو را در حومه دمشق گرفتند؛ داشتند بیهدف به مردم شلیک میکردند. بعد مشخص شد که عراقی هستند.
تلویزیون سوریه فیلمی را نشان داد که افرادی از بالای درختان و پشتبام خانهها به پلیس و عابران، تیر شلیک میکردند. گاهی آنها را دستگیر میکنند و متوجه میشوند یا عراقیاند، یا میپذیرند که برای این کار پول گرفتهاند. این شبهنظامیان را در درا و لاتیکا نیز دستگیر کردهاند. آنها اسلحههای آمریکایی داشتند.
* مزدورانی که از آمریکا پول و اسلحه میگیرند برای شورش به پا کردن وارد سوریه شدهاند
اطلاعات مخفی لبنان چند ماشین حامل اسلحه را ردگیری کرده بود که وارد لبنان میشدند. یکی از همین ماشینها را که از عراق میآمد متوقف کردند. در آن ماشینها نیز سلاحهای آمریکایی بود. گزارشهایی نیز از افراد دستگیر شدهای رسیده که مقادیر زیادی پول همراهشان داشتند، پولی که دلار آمریکایی بود. این افراد موبایلهای ماهوارهای گرانقیمتی داشتند که اطلاعات سوریه نمیتوانست ردگیری کند. در سوریه دیگر پوشیده نیست که آمریکاییها فرصتی مناسب برای سر بازگیری و آموزش کوماندوها در عراق داشتند تا بتوانند آنها را به نقاطی که میخواهند بفرستند.
* حتی خود آمریکا نیز منکر دخالت در ناآرامیهای سوریه نیست
"هیلاری کلینتون " از همین حالا گفته که اگر سوریه روابطش را با ایران قطع کند و دست از حمایت حماس و حزبالله بردارد، تظاهرات روز بعدش متوقف خواهد شد. یعنی آنها حتی تلاشی در پنهان نگه داشتن دخالت خود در شورشهای سوریه نیز نمیکنند. شواهد بسیاری مبنی بر دخالت خارجی در امور است.
نهایتاً، مردم میگویند تظاهرکنندگان را از مناطق دیگر به سوریه میآورند. این مردم حرف زدن و ظاهرشان با مردم محلی متفاوت است. در این حوالی هیچکس آنها را نمیشناسد. پرسش اینجاست که چه کسی این اتوبوسها را کرایه میکند و هزینه رفت و آمد این افراد را میپردازد.
* "عبدالحلیم خدام "، که خود سرمایه کلانی را غارت کرده، آغازگر شورشها بود
"عبدالحلیم خدام "، معاون پیشین رئیس جمهوری سوریه، آغازگر شورشها در نقاط ساحلی بود. او نیمی از سرمایه کشور را غارت کرده بود. او در توطئههای فساد دست داشت و در نهایت نیز به غرب فرار کرد. او بود که "بشار اسد "، رئیس جمهور سوریه را متهم به ترور نخست وزیر پیشین لبنان، "رفیق حریری "، کرد. سوریها قویاً بر این باورند که "سعد حریری "، بابت پراکندن این شایعه در مورد قتل رفیق حریری، شخصاً ویلایی به "عبدالحلیم خدام " اهدا کرده بود. اما وقتی این شایعه بیپایه خوانده شد و تأیید نگشت، ویلا را از او گرفتند. امروز، کسانی که به ماشینها در بانیاس شلیک میکنند، فریاد میزنند: "ما بشار را نمیخواهیم، ما عبدالحلیم را میخواهیم! ".
* حتی مخالفان دیگر بشار اسد نیز علیه خدام هستند
مخالفان صلحطلب و فرهنگی دیگری نیز در بانیاس هستند که سالهاست علیه رژیم بشار اسد بودهاند. اما آنها نیز از اتفاقات جاری متحیر شدهاند و به هیچوجه طرفدار خدام نیستند. آنها میگویند: "او دزد است. او بیشتر سرمایه ما را به اسم مبارزه با فساد و دزدی غارت کرد. ".
* کشتار وحشیانه مقامات نظامی و بعضاً فرزندان آنها با هدف ارعاب مردم است
- آر. تی: کسانی که از کشورهای دیگر به سوریه میآیند، چه نقشی در بیثبات کردن سوریه دارند؟
- کوچنوا: این پرسشی است که پاسخ مشخصی ندارد. خبری به بیرون درز کرد مبنی بر این که "دن فلدمن " نماینده ویژه "هیلاری کلینتون " برای خاورمیانه، اواسط آوریل، در استامبول با نمایندگانی از گروههای مخالف نظام سوریه ملاقات کرد و تاکتیکهایی برای ترور مقامات نظامی پیشنهاد داد. کمتر از سه روز پس از آن ماجرا، در تاریخ 19 آوریل، چند مقام نظامی به شکلی وحشیانه در سوریه کشته شدند. نه تنها مورد حمله قرار گرفته و کشته شده بودند، بلکه سه فرزند نوجوان یکی از این ژنرالها که با او در ماشین بودند نیز با خنجر پارهپاره شده بودند. هدف از قتلهایی که با وحشیگری بسیار صورت میگیرد ارعاب مردم است. همین اخبار فرزندانی که با خنجر پاره پاره شده بودند به خوبی به این هدف رسیده بود.
* پس از دستگیری کودکان در درا و آزادی آنها سپاهیانی به درخواست مردم به آنجا آورده شد
- آر. تی: گزارشهای رسانهای حاکی از این بود که شورشها وقتی آغاز شد که کودکانی را در شهر درا دستگیر کردند که داشتند روی دیوار شعار ضد دولتی مینوشتند؟ آیا این گفته صحت دارد؟
- کوچنوا: تمامی بچهها به سرعت آزاد شدند. علاوه بر این، روزنامههای دولتی سوریه حکم آزادی آنها را منتشر کرد.
- آر. تی: آیا سپاهیانی به درا آورده نشد؟
-کوچنوا: چرا، آورده شد. پس از آن که دفتر استاندار را گرفتند، ساکنان محلی از دولت درخواست کمک کردند و نیروی نظامی به آنجا فرستاده شد. من ویدئوها را هم دیدم. تظاهرکنندگان فیلم را در اینترنت پخش کردند و بلافاصله پس از آن پاکش کردند. اما مردم از روی آن کپی کردند. سربازان ایستادهاند و مردم به سمت آنها میآیند و در کمال آرامش صحبت میکنند. هیچکس به هیچکس شلیک نمیکند.
* مردم بیشتر به سرودهای میهنپرستانه گوش میکنند و برای سخنرانی بشار اسد در تلویزیون دست میزنند
- آر. تی: آیا این حس در سوریه هست که اگر از حمایت حماس خلاص شوند و فلسطینیها معاهده صلحی با اسرائیل امضا کنند، تمامی شورشها بلافاصله پایان میپذیرد؟
- کوچنوا: نه، چنین حسی نیست. مردم این جامعه همبستگی دارند. آنها در کنار هم ایستادهاند، چون میبینند که دشمن بسیار خطرناک است. مثلاً، پیش از این که تاکسی سوار میشدم، به غیر از موسیقی پاپ، یا قرائت قرآن چیزی از رادیو نمیشنیدم. اما حالا، سرودهای میهنپرستانه از تمامی ماشینها به گوش میرسد. وقتی بشار اسد در تلویزیون صحبت میکرد، مردمی که در سوپرمارکت به سخنانش گوش میکردند، تشویقش میکردند. نمیشود مردمی را که از تلویزیون به سخنان رئیس جمهور گوش میکنند را مجبور کرد که تشویقش کنند.
* مردم از راهزنان یا تیراندازهای ناشناس میترسند و بیرون نمیروند
- آر. تی: در روزهای اخیر حال و هوای مردم چطور بوده است؟
- کوچنوا: مردم میترسند بیرون بروند. در برخی مناطق، مردم جانشان را به خطر انداختند تا با دوربین فیلمبرداری ضبط کنند که چطور افراد ناشناسی سوار ماشین میشوند و حرکت میکنند و بعد شروع میکنند به تیراندازی در تمامی جهات. آنها به این شکل در دل مردم ترس میاندازند.
راهزنان پلی روی جاده نزدیک ساحل را بند آوردند. بلافاصله، ارتش آنها را عقب راند. یکی از رابطان سوری من گفت: "به مردم زیادی نیاز نیست که کشور را به دردسر بیندازند. " گذاشتن پنج نفر در یک جاده اصلی کافی است که کل منطقه را فلج کند. مردم نمیتوانند مواد غذایی را به جایی تحویل دهند یا خود را به بیمارستان برسانند؛ و به دلیل همین چند راهزن، کل کشور متحیر به جا مانده است.
* تلویزیون سوریه، بر خلاف دروغ رسانههای غربی، آرامش حقیقی شهرها را نشان میدهد
اکنون تلویزیون سوریه فیلمهای زندهای از بخشهای مختلف دمشق و دیگر شهرها نشان میدهد تا مردم بفهمند که چقدر زندگی آشکارا به حالت سابق برگشته، حالا فرقی نمیکند رسانههای غربی چه نشان دهند.
شایان ذکر است که راهزنان عامدانه تلاش داشتند بذر نفرت را در جوامع مختلف بکارند. اخیراً، شیخی، در خطاب به ساکنان جنوب، به درزیها، به ویژه زنان، توهین کرد. رسانههای خارجی این ویدئو را پخش کردند و در اینترنت هم تبلیغش را کردند. تا به حال چیزی شبیه به این در سوریه اتفاق نیفتاده بود. این تحریک کردنها در دمشق با شکست مواجه شد، هر چند تلاشهایی برای دشمن کردن جوامع مذهبی با هم صورت گرفت. کسانی که مردم را تحریک میکنند در مناطق روستایی نیز با عدم حمایت روبهرو شدند - در آنجا هم شروع به پاشیدن بذر نفرت کردهاند. عظیمترین تظاهرات درا تنها 500 نفر را جمع کرد. اما آنها میگویند که فقط 450 نفر کشته شدند.
* اصلاحات دولت سوریه: برداشتن قانون ازدواج، تظاهرات قانونی، حق شهروندی کردها، و تغییر فرمانداران بوده است
- آر. تی: آیا دولت اصلاحاتی صورت داده است؟
-کوچنوا: دولت قانون ازدواج را برداشته و اجازه راهپیماییهای قانونی را، در صورتی که پنج روز جلوتر مجوز آن اخذ شود، صادر کرده است. به خارجیها اجازه دادهاند املاک و مستغلات خریداری کنند. به کردها حقوق شهروندی دادهاند. تا پیش از این، کردها به دلایل تاریخی، از این حق محروم بودند. دولت در حال افتتاح دورههای تجاری برای زنان در شمال سوریه است. بسیاری از فرمانداران استانی اخراج شدهاند، که متأسفانه در برخی موارد افراد صادقی بودند. مانند کسانی که قبول نکردند مجرمان را با رشوه از زندان آزاد کنند و هدف دشمنی مردم قرار گرفتند.
* هیچ بلیتی برای سوریه نیست
- آر. تی: آیا تعداد پروازها به سوریه کاهش یافته است.
- کوچنوا: هیچ بلیتی برای سوریه نیست. ما میخواستیم گروهی گردشگر را به سوریه بفرستیم، اما برای 30 آوریل، هیچ بلیت هواپیمایی برای سوریه نبود. اما روسها در حال فرار از سوریه نیستند. در این باره به دلیل شغلم اطلاعات کافی دارم.
کلمات کلیدی: