سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شنیدم مردی از امام صادق علیه السلام می پرسید :«کسی می گوید که دوستت دارم . من از کجا بدانم که [واقعا] دوستم دارد ؟». [صالح بن حکم]
فجر آفرینان
درباره



فجر آفرینان


انقلابی
بازخوانی حماسه بزرگ 9 دی/4
عاشورا، فائزه، آقازادگی، خاتمی، جماران، خواهرزاده موسوی، سوت و کف

محمد مهدی تهرانی: همه چیز انگار از عاشورا شروع شد. عاشورای 88 مملو از گزاره‏های معنادار برای تاریخ ایران اسلامی بود؛ مملو از حرف‏ها و کلید واژه‏ها. آن روز انگار تاریخ ایران اسلامی ورق دیگری خورد. تمام اهانت‏ها و جسارت‏های مطبوعات دوم خردادی طی سال‏های اصلاحات یک‌باره به دست مردم خداجوی موسوی به تصویر کشیده شد و اوج التزام و پایبندی سبزها به شعایر دینی به نمایش درآمد.

عاشورا معضل آقازادگی در ایران را برملا کرد. پرده از نیت‏ها و منش و روش سبزها برداشت و ماجرای فتنه را مختومه کرد. حرمت شکنی‏های فاطمیه و پایکوبی‏های خیابانی قبل از انتخابات به عاشورا رسید تا بعد از به بازی گرفته شدن رنگ سبز نوبت به رنگ سیاه عزای سیدالشهداء(ع) برسد و از این طریق برآوردی روشن از پایگاه اجتماعی دو جریان اکثریت و اقلیت به نمایش گذاشته شود.

مصونیتی به نام آقازادگی موجب شرمساری نظام قضایی خواهد بود

آن روزها اگرچه نقش‏آفرینی آقازاده‏ها مشخص شده بود، اما هنوز عزمی برای برخورد با آنها دیده نمی‏شد. دکتر الهام در پاسخ به سؤالی درباره برخورد قوه قضائیه با آقازاده‌ها در موضوعات اقتصادی و در حوادث بعد از انتخابات گفت: «برابری در مقابل قانون به ویژه قانون جزا، مهم‌ترین رکن احساس امنیت قضایی است. اگر قوه قضائیه در این خصوص اهمال کند، احساس امنیت قضائی آسیب می‌بیند.»

تاسوعا، جماران و عزاداری با کف و سوت

سبزها در روز تاسوعا در جماران گرد خاتمی جمع شدند تا با کف و سوت، عمق اعتقادشان به سیدالشهداء را به نمایش بگذارند. مدعیان خط امام باز هم کف و سوت‏ها را ندیدند و آن قدر زبان در کام گرفتند که در عاشورا حتی خیمه‏های عزای سیدالشهدا و قرآن مجید هم به آتش کشیده شد.

سکولارها، ضد دین‏ها و سلطنت طلب‏هایی که با انقلاب و امام مشکل داشتند و سال‏ها کینه امام را در دل داشتند، به واسطه آنچه جریان فتنه، مجال خود نمایی یافتند و شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" سردادند. هر چه گذشت صف بندی‏ها مشخص تر شد و پایگاه اجتماعی دو جریان اکثریت و اقلیت حاضر در کشور روشن‏تر شد، به‌طوری که بعد از عاشورا دیگر همه می‏‏دانستند چه خبر است. در واقع اگر تا پیش از آن می‏‏بایست با تلاش فراوان عمق نفاق و رویکردهای ضددینی جریان ساختارشکنان برای مردم شرح داده می‏‏شد، این بار نفاق عریان شد تا همه حق و باطل و حامیان آن را بازشناسند.

اشرافیت حامی اصلاحات و سکوت و رخوت مدعیان خط امام زمینه میدان‎داری افراطیون ساختارشکن را فراهم کرد. جسارت‏ها اگر چه بی حد و حصر بود اما کسی تا کنون جرأت نکرده بود حرمت عاشورای امام حسین(ع) را بشکند و آن را با کف و سوت بگذراند. طبیعی بود که در این شرایط، جریان نفاق در سیر استدراجی خود سرعت دو چندان بگیرد.

در روز تاسوعا جمعیت اندک فتنه‌گران به گونه‏ای بود که حتی ناامیدی خبرگزاری فرانسه، رویترز، الجزیره را نیز در پی داشت. خبرنگار خبرگزاری فرانسه در تهران در ارتباط تلفنی با شبکه تلویزیونی فرانس 24 در پاسخ به سؤال مجری برنامه مبنی بر اتفاقات روی داده در تهران گفت: «فقط چند صد نفر به دعوت گروه های مخالفان پاسخ مثبت دادند و به خیابان‌های مناطق مرکزی تهران و به طور مشخص‌تر به خیابان انقلاب ریختند تا برای برگزاری تظاهرات تلاش کنند اما پلیس کنترل مرکز تهران را در اختیار گرفت و تظاهر کنندگان متفرق شدند.»

الجزیره انگلیسی نیز گزارش داد خبرهای دریافتی از ایران حاکی است در اطراف میدان انقلاب شمار معدودی از مردم شعارهایی سرداده اند و سپس متفرق شدند. خبرنگار بی‌بی‌سی هم که از تجمع پرشمار جریان فتنه برای سوءاستفاده از عزاداری روز عاشورا ناامید شده بود، دلیل این مسئله را عدم صدور اطلاعیه رسمی از سوی رهبران این جریان دانست. خبرگزاری رویترز هم که گویا پس از مشاهده جمعیت پراکنده و کمتر از 500 نفره اغتشاشاگران ترجیح داده بود اخبار را به نقل از سایت‌های ضدانقلاب ایرانی منتشر کند، به نقل از خبرنگار مستقر خود در دفتر تهران خبری روی خروجی نداد.

مردم هتاکان را از جماران بیرون کردند/سخنرانی خاتمی نیمه‌تمام ماند

فتنه‌گرانی که در شب عاشورای حسینی با حضور در حسینیه مقدس جماران به سردادن شعارهای انحرافی پرداخته و همزمان با حضور خاتمی در حسینیه سوت و کف زدند، با خشم مردم انقلابی حاضر در حسینیه مواجه و از این محل اخراج شدند.

در جریان این برنامه، مشاجره‌های لفظی میان هتک حرمت‌کنندگان شب عاشورا و عده‌ای دیگر که به این رفتار معترض بودند، بالا گرفت و در ادامه منجر به زد و خوردهایی شد. در ادامه برنامه در حالی که خاتمی سخنرانی خود را آغاز کرده بود، درگیری میان افراد در محوطه بیرونی حسینیه جماران آغاز شد و سپس نیروی انتظامی با ورود به محل تلاش کرد کنترل اوضاع را به‌دست بگیرد.

برخی افرادی که با نیروی انتظامی درگیر شده بودند، پس از متفرق شدن، اقدام به صدمه زدن به اموال شهروندان از جمله تعدادی از اتومبیل‌های پارک شده در خیابان یاسر منتهی به جماران کردند.

در داخل حسینیه جماران و اوسط سخنرانی خاتمی نیز در حالی که چندین بار هتک حرمت شب عاشورا توسط فتنه‌گران با اقدام به کف زدن تکرار شد، درگیری‌ها بالاگرفت و تعدادی از حاضران با سردادن شعارهایی مانند "منافق حیا کن، جماران را رها کن" خواستار خروج این افراد از حسینیه شدند. خاتمی با مشاهده این وضع، سخنرانی خود را قطع کرد و محافظانش بلافاصله او را به بیرون منتقل کردند.

تاریخ تکرار نشد/ مردم‌حسینی‌تهران یزیدیان را فراری دادند

هر گونه که بود، عاشورا بالاخره رقم خورد و پای کف و سوت‏های شب گذشته در جماران به خیابان‏ها رسید تا خیمه‏های عزای سیدالشهداء(ع) نیز به آتش کشیده شود. از صبح عاشورا عده‌ای که به صورت سازماندهی شده بدون حمل هرگونه ادوات مخصوص عزاداران و دسته‌جات عزاداری، نمادهای سبز اموی را حمل می‌کردند، به صورت سازماندهی شده از خیابان‌های اسکندری به سوی تقاطع خیابان توحید، میدان فردوسی به سمت میدان انقلاب، میدان امام حسین(ع) پل چوبی، خیابان حافظ به سمت چهارراه کالج و چهارراه ولی‌عصر حرکت کردند و با اخلال در عبور و مرور عزاداران و مردمی که در تردد به سمت مجالس عزاداری بودند، شعارهای انحرافی سردادند.

برخی بقایای فرقه موسوی شعارهای "مرگ بر دیکتاتور" و "یا حسین میرحسین" را در حالی که دست‌های خود را بالای سر گرفته و به هم می‌زدند، تکرار می‌کردند.

این افراد که به چوب، چماق و سنگ مسلح بودند، پس از هر درگیری با نیروهای انتظامی و متفرق شدن، به خیابان‌های فرعی هجوم می‌آورند و با تخریب اموال عمومی به‌ویژه شکستن شیشه‌ها قصد داشتند، به زور وارد منازل مردم شوند که در برخی موارد به‌دنبال مقاومت صاحبان منازل، اغتشاش‌گران آنان را مضروب و به منازل نیز خساراتی وارد کردند.

آشوبگران در تقاطع اسکندری- آزادی با کندن میله‌های خطوط ویژه اتوبوس‌های تندرو و قرار دادن آن‌ها در وسط خیابان تلاش کردند تردد مردم را مختل کنند.

این افراد هر خودرویی را که گمان می‌کردند ارتباطی با نیروهای انتظامی و یا مردم مؤمن دارد، با سنگ مورد حمله قرار می‌دادند.

اغتشاش‌گران در تقاطع کریمخان- حافظ، دو خودروی پلیس را آتش زدند و تاکنون آتش زدن 26 موتور از موتورهای ناجا و مردم نیز گزارش شده است. این افراد، همچنین در مسیرهای اصلی اقدام به آتش زدن سطل‌های زباله و قرار دادن آن‌ها در وسط خیابان کردند، به طوری که دود ناشی از این اقدام برخی خیابان‌ها را فراگرفت.

عزاداران عاشورایی به میدان آمدند

تمام شدن مراسم‌های عزاداری با نماز ظهار کافی بود تا جمع کثیری از عزاداران به خیابان‏ها بیایند و رو در روی فتنه‏گران بایستند. شمار قابل توجهی از مردم نیز در تقاطع انقلاب- فلسطین تجمع کردند. این افراد با سردادن شعارهای انقلابی از جمله "لبیک یا خامنه‌ای لبیک یا حسین است" و سینه‌زنی، اقدامات خرابکارانه اغتشاش‌گران را محکوم کردند.

حاج سعید حدادیان که در دانشگاه تهران به عزاداری پرداخته بود، با جمعی از مردم و دانشجویان در خیابان انقلاب حاضر شد. دیگر بغض دیرین انقلابیون ترکیده بود. عاشقان ولایت، شعارهای "الله اکبر خامنه‌ای رهبر"، "حزب فقط حزب الله، سید علی روح الله"، "منافق حیاکن عاشورا را رها کن" و "مرگ بر منافق"، "حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی"، "ماشالله حزب الله"، "مرگ بر منافق"، "این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده"،‌" وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد، ارتش عالم نتواند که جوابم دهد" سر دادند و هرلحظه بر شمار راهپیمایان مردمی افزوده می‏شد.

امویان در حاشیه میدان ولی‌عصر(عج) تهران، پرچم‌های مقدس یا زهرا(س) و یا حسین(ع) را پاره و کیوسک پلیس را نیز آتش زدند. تعداد زیادی از بانوان عزادار حسینی(ع) نیز در خیابان حافظ به سمت تقاطع کالج راهپیمایی کردند. راهپیمایان که پرچم های عزای حسینی و پرچم جمهوری اسلامی ایران را در دست داشتند، با سر دادن شعارهای انقلابی مانند "حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی" حرکت اغتشاش‌گران را محکوم کردند.

همچنین گروه های مردمی با حرکت روی پل حافظ جمهوری بر ضد اغتشاش‌گرانی که تعدای از آن‌ها در مسیر خیابان جمهوری بودند، شعار دادند. صدها موتور سوار نیز که پرچم های هیئات خود مرکب از "یاحسین"، "یا مهدی ادرکنی" و... را به دست گرفته‌اند، به طور مستمر در خیابان انقلاب به گشت زنی پرداختند.

قتل مشکوک خواهر زاده موسوی

بنا بود با انتشار خبر قتل خواهرزاده موسوی موج جدیدی از مظلوم‏نمایی و آشوب‏طلبی کلید بخورد که فتنه‏گران در این راه ناکام ماندند. قتل خواهرزاده موسوی در حالی در محدوده چهارراه کالج یکی از مراکز تجمع اغتشاشگران صورت گرفت که گزارش ها حاکی از استفاده از اسلحه مخصوص تیم‏های ترور در این اقدام مشکوک داشت، چنانکه نوع سلاح و گلوله استفاده شده در این حادثه، نوعی خاص و کمیاب از گلوله وسلاح مخصوص تیم های ترور بود.

گفته می شد بیش از ده نفر از اعضای کددار سازمان منافقین در اغتشاشات روز عاشورا بازداشت شده‏اند. دکتر مرندی استاد دانشگاه تهران در گفتگو با شبکه تلویزیونی الجزیره از ابهامات کشته شدن خواهر زاده میرحسین موسوی سخن گفت و این واقعه را مطابق شواهد موجود مشکوک توصیف کرد. او گفت: «من دقیقا نمی دانم که تعداد کشته ها چقدر است اما از چهار نفری که کشته شدند، تنها یک نفر به ضرب گلوله کشته شد که آن یک نفر خواهرزاده آقای موسوی بود!» انگار قرار بود ماجرای ندا آقاسلطان تکرار شود و ماجرای خونخواهی به راه افتد و این همه با همراهی نکردن خانواده خواهرزاده موسوی و نیز خروش انقلابیون به واسطه هتک حرمت عزاداری سیدالشهدا(ع) ناکام ماند.

اطلاعیه ناجا که کمی بعد منتشر شد، خود گواهی بر مشکوک بودن ماجرا بود. در این اطلاعیه تصریح شده بود: «آقای سید علی موسوی حبیبی بدون این‌که در صحنه اغتشاشات حضور داشته باشد در یکی از خیابان‌های فرعی تهران(خیابان شادمان)، در حدود ساعت 12 الی 13 ‌ششم دی در حین حرکت، به دست سرنشینان یک دستگاه خودرو با سلاح گرم هدف ترور قرار گرفته که به علت تأخیر در انتقال به بیمارستان دچار خون‌ریزی شدید شد و فوت کرد.»

روایت امام جماعت نماز ظهر عاشورا از حمله طرفداران موسوی

حجت الاسلام صالحان امام جماعت نماز میدان جمهوری در گفتگویی اتفاقات روز عاشورا را تشریح کرد. او گفت: «ساعت 11:40 این اغتشاشگران از بالا به خیابان نواب سرازیر شدند به گونه ای که پشت صفوف نماز خانمها رسیدند، اتفاقا پشت صف خانمها سطل زباله های قابل اشتعال که همواره ابزاری برای این جماعت است و شهرداری هم رسیدگی نمی کند وجود داشت که عده ای که نمادهای سبز داشتند قصد به آتش کشیدن آنها را داشتند که با ممانعت برخی از اعضای هیات و بسیجی ها جلوگیری شد.»

وی با بیان اینکه اگر این سطل ها آتش می‏گرفت خانمها که نزدیک آنها بودند هم می‏سوختند گفت:«زمانی که از آتش زدن سطل زباله ناتوان شدند، ضلع غربی را که شهرداری از یک هفته قبل کنده بود باعث شد که سنگهایی در اختیار اغتشاشگران قرار گیرد، و سنگها هم به گونه‏ای بود که حدود 10 متر را در اختیار آنها قرار داده بود تا سنگ‏پرانی کنند لذا موفق به این کار شدند.»

صالحان به مجروحان این حادثه اشاره کرد و اظهار داشت:«یکی از رفقای ما که خلبان ایران ایر است با همسر و فرزندش آمده بود که قصد داشت در برابر این جماعت بایستد ولی متاسفانه ایشان را در برابر همسر و فرزندش کف خیابان خواباندند و به شدت وی را مجروح کردند، همچنین بینی یکی دیگر از افراد را شکستند، و علیرغم اینکه دوستان از اصابت سنگها به بنده و مردم جلوگیری می‏کردند یکی از سنگها نیز به بنده خورد و من از ناحیه گوش و صورت به شدت زخمی شدم.»

حضور فائزه هاشمی در هتک حرمت عاشورا

کمی بعد فیلمی منتشر شد که از حضور فائزه در جمع اغتشاشگران روز عاشورا حکایت داشت. خبرگزاری فارس طی خبری نوشت:«فائزه هاشمی پس از چند روز سپری کردن تعطیلات در شمال کشور، روز عاشورا هم به جمع آشوبگران در تهران پیوست.»

این خبر می‏افزود:«فائزه هاشمی که در چند روز تعطیلات در تفرج در شمال کشور بسر می‌برد این منطقه را به قصد حضور در اغتشاشات روز عاشورا تهران ترک کرد. وی روز عاشورا به همراه حدود 15 نفر از بستگان و خانواده در اغتشاشات حضور پیدا کرد.»

نامه سرگشاده سیدحمید روحانی به هاشمی رفسنجانی

هاشمی رفسنجانی در مقابل اهانت‏هایی که در روز عاشورای حسینی صورت پذیرفت، سکوت کرد. در این زمان بود که حمید روحانی قلم به دست گرفت تا هاشمی رفسنجاین را مخاطب خود قرار دهد.

سید حمید روحانی نوشته بود: «باور این جمله به نقل از شما در رسانه‌ها سخت است که: "جمهوری اسلامی حمایت مردم را از دست داده است"!! (گاردین سایت بی بی سی، 27 / تیرماه / 88 ) آیا می‏دانید که استکبار جهانی و در رأس آن شیطان بزرگ اگر روزی این دروغ را باور کنند که "جمهوری اسلامی حمایت مردم را از دست داده است" در یورش به ایران درنگ نمی‌کنند؟ آیا این گونه سیاه‌نمایی‌ها آب به آسیاب دشمن نمی‌ریزد؟ و دشمن را به طمع نمی‌اندازد؟»

در این نامه آمده بود: «جنابعالی با این اشتباه آشکار که در زندگی سیاسی خود دارید، چگونه خود را در حد امام می‌نمایانید؟! امام را در جریان بنی‌صدر به زیر سؤال می‌برید و ادعا می‌کنید که امام به سبب اینکه در جامعه حضور نداشت از ماهیت بنی‌صدر آگاهی نیافت و جنابعالی چون در میان مردم بودید و در اجتماع حضور فیزیکی داشتید، بنی صدر را به درستی شناخته بودید و خطر او را دریافته بودید لیکن امام خطر را برنمی‌تافت! و از بنی‌صدر حمایت می کرد و سرانجام دریافت که نظر شما درست و مطابق با واقع است! و …جنابعالی اگر به راستی این ادعا را باور دارید که امام به سبب اینکه در اجتماع حضور نداشت، بنی‌صدر را به درستی نشناخته بود و به ماهیت او پی نبرده بود، باید عرض کنم که هنوز امام را نشناخته‌اید.»

سید حمید روحانی با اشاره به نامه منتشر شده از سوی هاشمی خطاب به او نوشت:«این نخستین‌بار نیست که جنابعالی برای به زیر سؤال بردن کسانی که به نقد از کار و کردار شما برخاسته‌اند به اتهام‌ زنی روی می‌آورید و تلاش می‌کنید که منتقدان را با لجن‌پراکنی و پیرایه‌تراشی خاموش سازید، زبان‌ها را ببندید، قلم‌ها را بشکنید و همگان را به تسلیم و کرنش وادارید. شما در پی رحلت امام عزیز آن روز که بر تخت ریاست جمهوری تکیه زدید و بر این باور بودید که حرف و سخن و رأی و نظر شما باید "فصل الخطاب" باشد! آیا به یاد دارید که با برخی از همسنگران دیرینه خود به جرم اینکه در برابر حرف و نظر شما حرف داشتند و به نقد و نظر می‌پرداختند چه رفتاری کردید؟ آیا به یاد دارید که به آقای کروبی چه نسبت‌های ناروا دادید؟! آیا می‌دانید که نسبت به حاج خانم کروبی، آن بانوی سخت کوش، دلسوز و وفادار به کانون خانواده که همه توان خود را در راه خدمت به کشور و ملت به کار گرفته بود، چه ظلم و جفایی کردید؟! آیا بر این باورید که تاریخ این ناروایی‌ها و جفاکاری‌ها را به دست فراموشی می‌سپارد؟ البته چوب این رفتار ناشایست خود را نیز خوردید و آنچه را که به ناحق به دیگران نسبت دادید دامنگیر خودتان شد؛ اما دریغ که درنیافتید، به خود نیامدید و باور نکردید که "دار دنیا دار مکافات است."»

روحانی افزود:«به دنبال نامه سرگشاده جنابعالی به مقام معظم رهبری و اولتیماتومی که در آن نامه داده بودید، نیروهای انقلابی و حزب‌اللهی و دلسوزان و وفاداران به نظام جمهوری اسلامی نگران و اندیشناک شدند که مبادا جنابعالی در اندیشه جدایی از رهبری و مخالفت با ایشان باشید. در پی آن مطرح شدن شورای رهبری و زمزمه آن از سوی جنابعالی این نگرانی را بیش از پیش قوت بخشید که جنابعالی نقشه‌هایی در سر دارید. بسیاری از موضع گیری‏های مردمی بر ضد شما نیز ریشه در این رفتار نامناسب شما داشت. در چنین شرایطی خرد و مصلحت اقتضا می‌کرد که جنابعالی پیروی خود را از مقام رهبری و لزوم اطاعت از ایشان را با صراحت و بی‌پرده اعلام کنید و به نگرانی‌ها پایان دهید، لیکن جنابعالی نه تنها این کار را نکردید بلکه اعلام کردید که "من 50 سال با آیت‌الله خامنه‌ای رفیقم"! و بدین گونه از روشن کردن موضع خود در برابر رهبری سر باز زدید. آیا مخاطب از این جملة شما این برداشت را نمی‌کند که به اصطلاح معروف در میان دعوا نرخ تعیین کردید و جایگاه خود را نشان دادید؟! و انگار با زبان بی‌زبانی خواستید بگویید که من نیز در سطح ایشان و در همان قد و قواره‌ام؟! و می توانم در همان جایگاه قرار بگیرم؟!»

بزرگ‌ترین خطر غرور، خودخواهی، خودبزرگ‏بینی و افتادن در ورطه لیبرالیسم است

سید حمید روحانی تصریح کرده بود: «امروز بزرگ‌ترین خطری که پیروان خط امام را تهدید می‌کند افزون بر غرور، خودخواهی و خودبزرگ‌بینی و فرو افتادن در ورطه سیاست شوم لیبرالیستی است که خطر آن برای حوزه‌های اسلامی و مقامات روحانی از خطر مارکسیسم به مراتب بیشتر و شکننده‌تر است؛ چنانکه تحجرگرایی نیز برای روحانیت از زهر هلاهل خطرناک‌تر می‌باشد، لیکن آن چه امروز یاران امام را به سقوط و بی‌آبرویی تهدید می‌کند و از مردم جدا می‌سازد، اندیشه استعماری لیبرالیستی است که حتی بزرگانی چون آقای منتظری را از امام و انقلاب گرفت و از مردم جدا کرد و امروز نیز می‌بینیم که چهره‌هایی انقلابی،‌ با پیشینه درخشان خط امامی را، به کام خود فرو برده و رویاروی مردم قرار داده است.»

او با اشاره به خطر لیبرالیسم آورده بود:«یکی از آثار شوم گرایش به لیبرالیسم جدا شدن از مردم است. لیبرالیست‌ها هیچ گاه با مردم حرکت نمی‌کنند، در صف مردم حضور ندارند، در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی دیده نمی‌شوند، زبان مردم را درک نمی‌کنند، خصلت مردمی ندارند، از مردم فراوان دم می‌زنند، لیکن از راه و مرام مردم بیگانه‌اند نمونه آشکار این جریان "نهضت آزادی " است که از روز موجودیت خود تا به امروز (جز در مقطع کوتاهی که به ظاهر پشت سر امام ایستاد) هیچ گاه نتوانسته است پایگاه مردمی به دست آورد، همراه با مردم حرکت کند و در صف مردم بایستد. امروز می‌بینیم که شماری از کسانی که از یاران امام شمرده می‌شدند به دنبال فرو غلطیدن به ورطه لیبرالیسم و پیوستن به باند "تسلیم‌طلبان "، به کلی از مردم جدا شده‌اند، در تظاهرات میلیونی که در روزهای اخیر در اعتراض به هتک حرمت به امام در سراسر کشور برپا گردید، از این جناح ـ‌ به ویژه در تهران‌ـ در میان راهپیمایان و تظاهرکنندگان کسی دیده نشد و خواهان مجوز برای راهپیمایی مستقل شدند!! انگار ننگ داشتند که در تظاهرات مردمی شرکت کنند! و همراه و همگام با مردم باشند! لابد تظاهرات میلیونی مردم در سراسر کشور را از مشتی "لباس‌شخصی‌ها " می‌پندارند!! و "مردم " از دید آنان کسانی هستند که به باند "تسلیم‌طلبان " وابسته باشند و در مقابل بیگانگان ـ به ویژه شیطان بزرگ‌ـ کرنش کنند و تسلیم باشند و در برابر نظام اسلامی گردنکشی، یکدندگی و ستیزه‌جویی به خرج دهند و به اصطلاح "عرف بین‌المللی " را رعایت کنند و بی‌جهت برای ایران دشمن نتراشند!»

سکوت معنادار هاشمی در برابر اهانت‏های عاشورا

با گذشت روزها از رسوایی عاشورای سبزها؛ سکوت هاشمی‌رفسنجانی در قبال هتک حرمت مقدسات توسط حامیان موسوی ادامه یافت. در حالی که مراجع عظام تقلید و بزرگانی همچون آیت الله نوری همدانی، آیت الله جوادی آملی، آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله شبیری زنجانی، آیت الله سبحانی و همچنین آیت الله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با صدور بیانیه ها و مصاحبه‏هایی از هتک حرمت صورت گرفته در روز عاشورا توسط حامیان موسوی اعلام انزجار کردند، هاشمی رفسنجانی، همچنان ترجیح داد در این موضوع سکوت اختیار کند.

این در حالی بود که هاشمی رفسنجانی در سخنانی در جمع دانشجویان در مشهد مقدس با اشاره به برخی اقدامات و آشوب های خیابانی گفته بود:«حکومت همه چیز را در دست دارد، پول، نیرو و رسانه دارد و بالاخره کسانی را دارد که در مواقع لزوم در خیابان‌ها جمع شوند. بسیج و سپاه را هم دارد که خودشان از متن مردم برخاسته‌اند. در آن طرف هم عده زیادی از مردم هستند. دانشجو، دانش‌آموز، استاد، معلم، مدیر، کارگر، کاسب، زن و مرد و ... که بعضی‌ها ساکت و بعضی‌ها فعال هستند. این گونه که به جایی نمی‌رسیم.»

اما واکنش بسیاری از فضلای حوزه علمیه قم از جمله آیت الله محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نسبت به این سخنان هاشمی رفسنجانی باعث اصلاح مواضع وی نشد و هاشمی رفسنجانی ترجیح داد تا تنها به صدور چند جوابیه اکتفا کند.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/9:: 9:3 عصر     |     () نظر