امام با پذیرش قطعنامه به اشتباه جنگ اعتراف کرد! میرحسین موسوی که عناصر بهایی هتاک و منافقین دستگیر شده در حرمت شکنی عاشورای سال گذشته را مردان خداجو خوانده بود، در مقاله ای به بهانه محرم مدعی شد حرمت شکنان، عزاداران معترض بودند و سینه شان مالامال از عشق بود و حسین حسین می گفتند. وی که بارها به خاطر خیانت به کشور و ملت مورد پشتیبانی سران آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس قرار گرفته، برای نهضت عاشورا قلمفرسایی کرده و سپس در حالی که به نقش حضرت امام در دفاع مقدس می پرداخت نوشت: کیست که از یاد ببرد همه جای ایران میدان حماسه بود و کیست که از یاد ببرد در زمانی که به ناچار تن به صلح داده شد، همین مردم رنج دیده اما پایدار، در مقابل چندچهرگانی که به دامان و یاری متجاوز پناه آورده بودند، قد علم کردند و بدین گونه نشان دادند که تصمیم برای ترک جنگ، نه از روی بزدلی و بی اعتقادی، که از سر درایت و آینده بینی است. نشان دادند که خطای رهبرانشان را با ایمان به صداقت آنان بخشودنی می دانند و اعتراف به خطا (؟!) نه تنها از اعتبار رهبرانشان نمی کاهد، که محبوبیتشان را در قلوب مردم بیشتر می کند. به گزارش صراط ، این مهره جریان سبز اموی همچنین در ادامه و با روش نخ نمای فرار به جلو مدعی شد: اقتدارگرایان هنگامی که از شیوه معمولشان برای تقلب و تخلف در روند رای گیری طرفی نبستند چاره را در کودتای انتخاباتی دیدند. شمارش آرا را کنار نهادند، پیروزی شان را اعلام و ابلاغ کردند، به ستادهای مخالفانشان یورش بردند و به دستگیری چهره های فعال پرداختند. موسوی همچنین مدعی شد: برماست که در این دوران بحران زده کاری زینبی بکنیم. ادعای اخیر موسوی درباره خطای امام در جنگ، رونویسی از ادعای گروهک هایی نظیر نهضت آزادی و سایر گروهک های نفاق است که در زمان دفاع مقدس با استخبارات صدام همکاری می کردند و تلاش داشتند دل مردم را در مقابله با متجاوزان و مستکبران خالی کنند و پس از آن هم مدعی شدند ادامه جنگ از سوی حضرت امام(ره) خطا بود. گزافه گویی اخیر موسوی در حالی است که حضرت امام به اعتبار انتشار برخی تحلیل های غلط از سوی کسانی نظیر منتظری و... اعلام کردند که «ما در جنگ حتی برای یک لحظه هم نادم و پشیمان نیستیم» و صراحتا به خاطر انتشار برخی تحلیل ها از این دست، از مردم به ویژه خانواده شهدا عذرخواهی کردند. مردادماه امسال نیز هاشمی رفسنجانی و رفیقدوست فاش کردند موسوی در دفاع مقدس کارشکنی می کرد. این عنصر لجوج که به خاطر جاه طلبی هایش آلت دست سرویس های جاسوسی غرب قرار گرفت، اگرچه سعی کرده خود را مخالف گروهک منافقین نشان دهد که پس از پذیرش قطعنامه 598 به ایران هجوم آوردند، اما اشاره ای به این حقیقت نمی کند که گروهک تروریستی منافقین یکی از سازمان دهندگان آشوب و حرمت شکنی عاشورای سال گذشته بود، به نحوی که علنا برای آشوب و حرمت شکنی بیانیه صادر کرده و به نیروهای خود فراخوان داده بود. مرور هویت برخی عناصر دستگیر شده نشان می دهد که آنها از مرتبطین گروهک منافقین و همچنین گروهک استعمارساخته بهائیت بودند. البته امسال هم منافقین و سایر گروهک ها خواستار تکرار حرمت شکنی سال گذشته شده اند. با این اوصاف میرحسین موسوی طی یک سال گذشته توضیح نداده که چگونه «مردان خداجو و عزاداران معترض» مورد نظر وی، وابستگان به گروهک ها بوده اند و چگونه جرئت یافته اند به پرچم ها و تکیه های عزاداری آتش بزنند و به عزاداران حمله کنند؟ آنها چگونه عزادارانی بودند که با تحریک صدای آمریکا و بی بی سی و صدای اسرائیل و سایت صهیونیستی بالاترین و... آتش افروزی و آشوب برپا کردند و بلافاصله هم از سوی رژیم های استکباری و رسانه های آنها مورد تمجید قرار گرفتند. یعنی اوباش آشوبگر و وابستگان گروهک ها، می توانند هم حسینی باشند و هم پروژه یزیدیان روزگار را اجرا کنند؟ درباره تقلب و کودتای انتخاباتی و کنارگذاشتن شمارش آرا هم، تنها ماندن فتنه گرانی چون موسوی و کروبی با گروهک های نفاق در عاشورای سال 88 به اندازه کافی نشان می دهد که چه کسی دنبال کودتا بودند. همچنین باید گفت بیش از 18ماه از انجام کودتای مخملین فتنه گران نگذشته که همین عنصر جاه طلب مجبور شد برای راه انداختن آن کودتا از بازشماری تصادفی 10درصد آرا شانه خالی کند در حالی که یک ساعت پس از اخذ آرا به خبرنگاران خارجی گفته بود براساس آرای ریخته شده در صندوق ها قطعا من پیروز هستم! شایان ذکر است مقاله منافقانه موسوی بازتاب های جالب توجهی در محافل ضدانقلاب داشت به نحوی که سایت ضدانقلابی بالاترین نوشت: مهندس موسوی گرامی، میرحسین عزیز! چرا ما باید هنوز هم از افسانه ها و اسطوره های مذهبی الگو بگیریم؟ من می خواهم الگوی من ایرانی و کسی مثل تو باشد. وقتی شما به دیگران توصیه می کنید که بمانند و کار زینبی بکنند تکلیف آنها که نه به اسلام، نه به شیعه، نه به زینب و نه به حسین اعتقاد ندارند، چیست. چرا با این تعابیر که برای بسیاری از سبزها خوشایند و دلنشین نیست دایره طرفداران و دوستان خود را کوچک می کنید؟ ما خسته شدیم از این آویزانی به فرهنگ و زبان عربی(!) گفتنی است امام خمینی با علم به اینکه جاسوسانی در آینده هویت خود را آشکار سازند و اصل جنگ را یک اشتباه بخوانند و پذیرش قطعنامه 598 را اعتراف به اشتباه بدانند در پیام قطعنامه به قلم خود نوشتند: من باز می گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم . امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، برای درک شهادت روزشماری می کند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم. من به صراحت می گویم ملیگراها اگر بودند، به راحتی در مشکلات و سختیها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز می کردند، و برای اینکه خود را از فشارهای روزمره سیاسی برهانند، همه کاسه های صبر و مقاومت را یکجا می شکستند و به همه میثاقها و تعهدات ملی و میهنی ادعایی خود پشت پا می زدند. کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقده ها و حسادتهای خود را نمی توانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گیرند. ولی در هر حال آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم.
کلمات کلیدی: