قوی ترین ضربه ملت
ندای انقلاب - قاسم صفایی نژاد : سال گذشته یکی از عجیبترین سالهای تاریخ معاصر ایران بود. سالی که همه آن را با نام فتنه 88 میشناسند. این فتنه چطور بود که توانست این همه انرژی و وقت مسئولین و مردم را صرف خود کند تا جایی که امثال بزرگانی چون استاد مصباح یزدی از آن به عنوان عجیبترین سال عمر 80 ساله خود ذکر میکنند.
در این یادداشت مبسوط، سعی داریم بعد از تعریف فتنه، کمی در مورد ایجادکنندگان فتنهها و هدف آنها از «فتنهسازی» صحبت کنیم. پس از آن از انگیزههای فتنهگران و ریشههای رفتاری آنها، وظایف عوام و خواص در فتنهها، «حماسه نهم دی» و وظایف ما پس از این حماسه سخن خواهیم گفت.
فتنه چیست؟
«فتنه معنایش این است که یک عدهاى بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضاى غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهرهى خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. اینى که امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع»، تا آنجائى که میفرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لمیخف على المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانى که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمیشود؛ میفهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توى میدان، معاند دیگر نمیتواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد میفرماید: «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنهگر یک تکه حق، یک تکه باطل را میگیرد، اینها را با هم مخلوط میکند، در کنار هم میگذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ على اولیائه»؛ آن وقت کسانى که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه میشود. فتنه این است دیگر.» (1)
فتنه توسط چه کسانی صورت میگیرد؟
بزرگان دین در توصیف فتنه از منظر قرآن بیان میکنند که فتنه هیچگاه به صورت خودجوش و اتفاقی به وجود نمیآید؛ بلکه همیشه فتنه با اراده فاعل خود، بین مردم و اقشار گوناگون به وجود میآید. سه عامل فتنه وجود دارد که به طور خلاصه به آنها اشاره میکنیم:
1. در نوع اول، فاعل فتنه خداست که برای آزمایش و تمییز مؤمن واقعی از غیرمؤمن و مؤمن سطحی، فتنه را ایجاد میکند. در این نوع فتنه، هر چه فتنه سنگینتر و امتحانات سختتر باشد، پاداشهایی که در ازای موفقیت در آن فتنه نصیب بندگان میشود، بیشتر است. البته باید توجه داشته باشیم که خدا برای ایجاد فتنه، از ابزارها و وسایل گوناگون استفاده میکند و در واقع این نوع فتنه به صورت عام در نظر گرفته میشود که بر دو نوع فتنهای که در ادامه میآید، محیط است.
2. دسته دوم فتنهها، توسط شیاطین به وجود میآیند. ابلیس به اذان خدا این توانایی را پیدا کرده که جز مخلصین، بتواند با وسوسه، بسیاری از انسانها را گمراه کند و یکی از ابزارهای قدرتمند او ایجاد فتنه بین عموم موحدان است.
3. دسته سوم ایجاد کنندگان فتنه، مردم هستند. آن دسته از مردمی که زمام امورشان را به دست شیطان سپردهاند و بدون اینکه دیگر نیازی به وسوسه از طرف شیطان باشد، خودشان به خاطر حب جاه و مال و مقام و قدرت، ایجاد فتنه میکنند. (2)
هدف از ایجاد فتنه
هر کدام از عوامل فتنهای که در بالا اشاره شد، به خاطر اهدافی ایجاد فتنه میکنند:
1. خداوند به دلیل امتحان و آزمایش بندگان و جدا کردن سره از ناسره، فتنه را شامل حال همه افراد (عوام و خواص) از ابتدای خلقت تا کنون کرده است تا جایی که 2 آیه از قرآن اشاره به فتنهای دارد که برای پیامبر عظیمالشأن اسلام بهوجود آمد. (3)
مقام معظم رهبری در توصیف این امتحان الهی در فتنه 88 بیان میکنند: «امتحانهائى هم در این انتخابات پیش آمد. یک امتحان، امتحان آحاد مردم بود. به نظر من مردم در این امتحان برنده شدند؛ نمرهى قبولى گرفتند. حضور عظیم مردم، یک امتحان عظیمى بود که آنها را سرافراز کرد. بسیارى از آحاد مردم، از جریانهاى سیاسى، طبق وظیفهشان عمل کردند. بعضى از خواص هم البته مردود شدند. این انتخابات بعضىها را مردود کرد. برخى از جوانان ما که با صداقت، با سلامت وارد میدان وظیفه میشوند، به رغم هوشیارىهایشان، در مواردى اشتباه کردند.
بسیارى از جوانان این کشور هم با همان ایمان، با همان صداقت، حرکت درستى کردند. به کسى اعتقاد پیدا کردند، به او رأى دادند؛ یا آن کس رأى آورد یا نیاورد. ملاک این نیست. ملاک این است که انسان عقیدهاى پیدا کند، هوشیارانه، از روى احساس وظیفه، احساس تکلیف، وارد میدان این عمل سیاسى و حرکت سیاسى بشود. بعد هم همه تسلیم قانون باشند. اکثر قاطع ملت ما - از جوانها، از نخبگان، از تودهى عظیم مردم - در این ردیف قرار گرفتهاند و در این امتحان مقبول شدهاند. یک عده هم البته فریب خوردند.» (4)
2. هدف شیطان هم از فتنه، کینهای است که از آدم (ع) و بنی آدم دارد و قسم خورده است که «لاغوینهم اجمعین» (همه را فریب میدهم).
3. اما این سؤال پیش میآید که انسانها چرا مقابل هم قرار میگیرند و فتنه میکنند؟ در صورتی که انسانها ذاتاً نباید مشکلی با هم داشته باشند و کینهای از هم به دل داشته باشند اما انسانها نیز به دلایل گوناگونی ایجاد فتنه میکنند. این دلایل بازهای از حسد تا حب جاه و مقام و شهرت و قدرت را شامل میشود. رهبر معظم انقلاب در توصیف دلایل ایجاد فتنه از سوی انسانها فرمودهاند: « آنچه که مهم است، این است که ملت عزیز ما اتحاد خود را حفظ کنند، وحدت کلمه را حفظ کنند. این وحدت کلمه، خارى در چشم دشمنان است. سعیشان این است که وحدت کلمهى ملت را به هم بزنند. به گمان من مهمترین هدف از حوادث دوران فتنهى بعد از انتخابات - این چند ماه - این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. امروز معلوم شده است که آن کسانى که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشى از ملت نیستند؛ افرادى هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانى که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ ربطى به تودهى مردم ندارند. تودهى مردم راه خود را ادامه میدهد؛ راه خدا را، راه اسلام را، راه جمهورى اسلامى را، راه پیاده کردن احکام الهى را، راه رسیدن به عزت و استقلال در پناه اسلام را. ملت حرکتش اینجورى است.» (5)
ریشههای فتنهگری انسانها
اگر بخواهیم به منشأ رفتارهای فتنهانگیز در انسانها بپردازیم، موارد زیادی از قبیل حسد، جهل، حب دنیا، حب مقام و ثروت و جنون شهوت قابل تشریح هستند. اما قصد داریم به این موضوع با زاویه دید محدودتری بنگریم و به آفتهایی بپردازیم که درون جامعه اسلامی و میان خود انقلابیون مسلمان پدید میآید. انسانهایی که زمانی خودشان انقلابی بودند و بعضاً در انقلابی بودن تندروی و افراطیگری هم داشتند ولی در حوادث سال گذشته یا فتنهانگیزی کردند و یا دچار تفریط شدند.
آفتهایی که درون جامعه اسلامی و میان خود انقلابیون مسلمان پدید میآید، میتواند 2 منشأ داشته باشد:
1. جهل به حقایق اسلام و معارف اسلامی
2. ضعف ایمان
کسانی وجود دارند که به رغم مسلمان بودن و داشتن مرتبهای از ایمان، اوضاع اجتماعی زندگی آنان به گونهای نبوده است که به حقیقت معارف اسلامی پی ببرند. اینا به جهت معلومات کم درباره حقیقت اسلام، باعث ایجاد یکی از کانونهای خطر بین خود مؤمنان میشوند؛ اما خطر جدیتر این است که بین مؤمنان، ضعف ایمان پدیدار شود. افرادی وجود دارند که به رغم آشنایی کامل با معارف اسلامی، تصمیم جدی و عزم راسخ برای عمل به آنها را ندارند و از هوا و هوسهای خود پیروی میکنند. چنین افرادی ممکن است در واقع، خدا، پیامبر، دین و احکام شرع را قبول داشته باشند اما در برابر هوای نفس، خود را زمینگیر احساس میکنند؛ البته هنگامی که شخص، در عمل، از خود ناتوانی نشان داد و هوا و هوس بر او چیره شد، ناخودآگاه ذهن و فکر او نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت:
«پدید آمدن فتنهها، هواپرستی و بدعتگذاری در احکام آسمانی است؛ نوآوریهایی که قرآن با آن مخالف است.» (6)
بر اساس این سخن نورانی از حضرت علی (ع)، یکی از دو منشأ پیدایش خطرهایی که از درون، جامعه اسلامی را تهدید میکند، پیروی از هوا و هوس و دنبال کردن خواهشهای نفسانی است. (7) آنان که در پی اجابت خواهشهای نفسانی خویشاند، یا به دنبال مال و ثروت حرام خواهند رفت و به اختلاس از اموال بیتالمال، رشوهخواری و اموری از این قبیل متوسط خواهند شد و یا به دنبال مقام خواهند رفت و از این طریق، غریزه قدرتطلبی خود را اشباع میکنند. (8)
وظیفه ما در فتنهها چیست؟
همه میدانیم که آخرالزمان پر است از فتنهها و امتحانات سخت. آیا این دلیل میشود که بنشینیم و بگوییم از شرایط طبیعی آخرالزمان فتنههاست و ما نباید کاری انجام دهیم؟ آیا ما برای حفظ دین خود و انسانهای دیگر وظیفهای نداریم؟ سعی کردهایم که بر اساس منویات مقام معظم رهبری، یک دستهبندی تفکیک شده برای «نخبگان» و «آحاد مردم» انجام دهیم:
- وظیفه نخبگان:
«نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند. آدم گاهى مىبیند که متأسفانه بعضى از نخبگان خودشان هم دچار بىبصیرتىاند؛ نمیفهمند؛ اصلاً ملتفت نیستند. یک حرفى یکهو به نفع دشمن میپرانند؛ به نفع جبههاى که همتش نابودى بناى جمهورى اسلامى است به نحوى. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدمهاى بدى هم نیستند، نیت بدى هم ندارند؛ اما این است دیگر. بىبصیرتى است دیگر. این بىبصیرتى را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهاى مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوى تقلیدى - که هر چه گفت، شما قبول کنید. نه، این را من نمیخواهم - از بین ببرید. کسانى هستند که میتوانند با استدلال، آدم را قانع کنند؛ ذهن انسان را قانع کنند. » (9)
- وظیفه عموم مردم:
«مخاطب من عموم مردمند، بخصوص جوانان؛ همهى مردم کشورند، بخصوص این مناطق حساس. جوانان عزیز! هر چه میتوانید در افزایش بصیرت خود، در عمق بخشیدن به بصیرت خود، تلاش کنید و نگذارید، نگذارید دشمنان از بىبصیرتى ما استفاده کنند؛ دشمن به شکل دوست جلوه کند، حقیقت به شکل باطل و باطل در لباس حقیقت. امیرالمؤمنین در یک خطبهاى از جملهى مهمترین مشکلات جامعه همین را میشمارد: «انّما بدء الوقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع یخالف فیها کتاب اللَّه».
در همین خطبه، امیرالمؤمنین میفرماید: اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشکار و ظاهر بشود، کسى نمیتواند زبان علیه حق باز کند. اگر باطل هم خودش را به طور آشکار نشان بدهد، مردم به سمت باطل نخواهند رفت. «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان». آن کسانى که مردم را میخواهند گمراه بکنند، باطل را به صورت خالص نمىآورند؛ باطل و حق را آمیخته میکنند، ممزوج میکنند، آن وقت نتیجه این میشود که «فهنالک یستولى الشّیطان على اولیائه»؛ حق، براى طرفداران حق هم مشتبه میشود. این است که بصیرت میشود اولین وظیفهى ما. نگذاریم حق و باطل مشتبه بشود.» (10)
اما شبههای که در زمینه وظایف در زمان فتنه مطرح میشود این است که: «بعضىها در فضاى فتنه، این جملهى «کن فى الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.» (11)
علاج فتنه
«در مقابل یک چنین پدیدهاى، علاج چیست؟ عقل سالم حکم میکند و شرع هم همین را قاطعاً بیان میکند: علاج عبارت است از صراحت در تبیین حق، صراحت در بیان حق. وقتى شما مىبینید یک حرکتى به بهانهى انتخابات شروع میشود، بعد یک عامل «دشمن»ى در این فضاى غبارآلوده وارد میدان شد، وقتى مىبینید عامل دشمن - که حرف او، شعار او حاکى از مافىالضمیر اوست - آمد توى میدان، اینجا باید خط را مشخص کنید، اینجا باید مرز را روشن کنید. همه وظیفه دارند؛ بیشتر از همه، خواص؛ و در میان خواص، بیشتر از همه، آن کسانى که مستمعین بیشترى دارند، شنوندگان بیشترى دارند.
این وظیفه است دیگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود که کى چى میگوید. اینجور نباشد که باطل، خودش را در لابهلاى گرد و غبارِ برخاستهى در میدان مخفى کند، ضربه بزند و جبههى حق نداند از کجا دارد ضربه میخورد. این است که حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نیست. خواص باید حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بیان کنند. این، مخصوص یک گرایش سیاسى خاص هم نیست. در داخل نظام اسلامى، همهى گرایشهائى که در مجموعهى نظام قرار دارند، اینها باید صریح مشخص کنند که بالاخره آن حمایتى که مستکبرین عالم میکنند، مورد قبول است یا مورد قبول نیست. وقتى که سران استکبار، سران ظلم، اشغالگران کشورهاى اسلامى، کُشندگان انسانهاى مظلوم در فلسطین و در عراق و افغانستان و خیلى جاهاى دیگر، مىآیند وارد میدان میشوند، حرف میزنند، موضع میگیرند، خوب، باید معلوم بشود این کسى که در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل این چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجوید، بگوید من دشمن شمایم؟ من مخالف شمایم؟» (12)
حماسه 9 دی
در فتنهای با این وسعت و عمق که بسیاری را تعجبزده کرد، نقش مردم حول محور ولایت فقیه پررنگ و محسوس بود. به عبارت دیگر در «فتنهای که به مدت 20 سال توسط زیرکترین سیاستمداران داخلی و خارجی پیریزی شده بود و آنان شکی در به ثمر رسیدن نقشه خود که همان سقوط نظام اسلامی بود نداشتند، مردم ما با بصیرت و هوشمندانه حتی از سیاستمداران سبقت گرفته و فتنه را خاموش کردند.» (13)
درست است که عدهای از مردم در ابتدا به دلیل ابهام خود در نتایج انتخابات یا تبلیغات، کمی به سوی فتنهگران تمایل پیدا کردند اما بعد از مدت کوتاهی و با تدبیر مقام معظم رهبری، چهره واقعی فتنهگران را شناختند. در واقع ماهیت حرکت سران فتنه، روز به روز بر مردم آشکارتر شد و در روز عاشورای سال 88 به اوج خود رسید. عموم مردم ایران که دل در گرو حضرت اباعبدلله الحسین دارند، از حرکات روز عاشورا فتنهگران بیزاری جستند و عدهای از مردم هم که فریب خورده بودند به صف مردمسالاری دینی بازگشتند. این حرکت مردم در نهم دی ماه 88 با اعلام حمایت از ولایت به اوج خود رسید و ایرانیان با زمانشناسی و بصیرت خود اثبات کردند که حامی انقلاب خود هستند.
رهبر معظم انقلاب در توصیف نهم دی ماه، بیان میدارند که:
«روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این ارادهها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى دیگر فرقى ندارد؛ این حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدتهاى یاران حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد.
روز نوزدهم دى هم همین جور است، روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاسته ى از بصیرت است، از دشمنشناسى است، از وقتشناسى است، از حضور در عرصه ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمایز میکنند.
مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى - که شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مىبیند.
این کارها کارهائى نیست که با ارادهى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى - که من بارها این را نقل کردهام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.» (14)
«قوىترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دى و بیست و دوى بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمى بود؛ نُه دى هم همین جور. یکپارچگى ملت آشکار شد. همهى کسانى که در عرصهى سیاسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى دیدند دشمن در صحنه است، وقتى فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانى که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوى بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند.
خیلى تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگى ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزى ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهى جدیدى به وجود آمد. فصل تازهاى در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینهى بسیار مهمى است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.» (15)
وظیفه ما پس از 9 دی
در فتنه سال 88، اکثریت مردم قبول شدند و بعضی از خواص مردود. اما از طرفی باید مراقب بود که فتنهها به پایان نرسیده و با فتنههای جدیدی مواجه هستیم و از طرفی هم مواظب باشیم که پس از حماسه 9 دی وظایف به گردن ماست که باید به آنها عمل کنیم:
- وظایف آحاد ملت:
«یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابى، به فرزندان عزیز انقلابى خودم، به فرزندان بسیجى - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینى به گوششان میخورد یا با چشمشان مىبینند، عصبانى هستند؛ وقتى مى بینند روز عاشورا چگونه یک عدهاى حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینى را هتک میکنند، دلهاشان به درد مىآید، سینههاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى میخواهم عرض بکنم جوانهاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویهاى، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز مى آورند، من نگاه میکنم - مى بینم همین طور جوانها گلهمند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله میکنند که چرا فلانى صبر میکند؟ چرا فلانى ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطى که دشمن با همهى وجود، با همهى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و میخواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاههاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب میکند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى».(1) بله، یک عدهاى دشمنى میکنند، یک عدهاى خباثت به خرج میدهند، یک عده اى از خباثتکنندگان پشتیبانى میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بىگناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.» (16)
- وظیفه مسئولین:
1. «مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مىبینند؛ مىبینند مردم در چه جهتى دارند حرکت میکنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوهى مجریه، مسئولین قوهى مقننه، مسئولین قوهى قضائیه، دستگاههاى گوناگون، همه میدانند که مردم در صحنهاند و چه میخواهند. دستگاهها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینهى ادارهى کشور.» (17)
2. «هر سالى از سالهائى که دوران انقلاب گذرانده است، و در هر سالى هر ماهى، و در هر ماهى هر روزى، وزن و مقدارى دارد، ارزشى دارد؛ نباید این را از دست داد. ممکن است در هشت ماه از سال 88 که اشتغالات فتنهانگیزان بعضى از ذهنها را به خود مشغول کرد، برخى از کارها نیمهکاره مانده باشد؛ باید جبران بشود. باید حرکت، یک حرکت سریعى باشد.» (18)
پاورقی:
1. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى 29/10/1388
2. سخنرانی آیتالله مصباح یزدی 5/12/1388
3. سخنرانی آیت الله مصباح یزدی 26/12/1388
4. بیانات در مراسم تنفیذ حکم دهمین دوره ریاست جمهوری 12/5/1388
5. بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش 19/11/1388
6. نهج البلاغه، خطبه 50
7. انقلاب اسلامی جهشی در تحولات سیاسی تاریخ؛ آیت الله مصباح یزدی؛ صفحات 174 و 175
8. انقلاب اسلامی جهشی در تحولات سیاسی تاریخ؛ آیت الله مصباح یزدی؛ صفحه 178
9. فرمایشات رهبر معظم انقلاب اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولى امر 21/5/1388
10. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 15/7/1388
11. بیانات آیت الله العظمی خامنهای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 2/7/1388
12. دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامی 29/10/1388
13. بیانات آیت الله مصباح یزدی 6/10/1389
14. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388
15. بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی 1/1/1389
16. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388
17. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388
18. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/
کلمات کلیدی: