لطیفه های سیاسی / سور چرانی

1- گفتم بعضی ها با وجودیکه از مسئولین بالای نظام هستند ولی هنوز مواضع مشخصی ندارند !
گفت : سرهنگه داشته امتحان رانندگی می‌گرفته. از یارو می‌پرسه: اگه یه نفر وسط خیابون بود، بوق میزنی یا چراغ؟ طرف میگه: برف پاک کن جناب سرهنگ!
 سرهنگه کف می‌کنه می‌پرسه: یعنی چی؟ یارو میگه: یعنی یا برو این طرف یا برو اون طرف!

2- گفتم خاتمی گفته است که بر سر اصول با کسی شوخی ندارد!
گفت : یکی می زنه زیر گوش غضنفر،  اون عصبانی میشه یقه ی طرف را می گیره میگه مرد حسابی بگو جدی زدی یا شوخی بود.
طرف با عصبانیت میگه :خیلی هم جدی بود. غضنفر میگه خدا را شکر آخه من با کسی شوخی ندارم.

3- گفتم ابوفتنه معتقد است نباید برای خودمان دشمن تراشی کنیم ، ما همه کشور ها را یکجور می بینیم !
گفت : دو دیوانه با هم گفتگو می‌کردن. اولی: اگر گفتی فرق کلاغ چیه؟ دومی: خوب معلومه! این بالش از اون بالش مساوی‌تره!

4- گفتم می گویند 22 بهمن سال گذشته موسوی با لباس زنانه از معرکه گریخته است.
گفت : پسره رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین!

5- گفتم دوحزب منحله مشارکت ومجاهدین دریک دامپروری در اطراف تهران جلسات مخفی برگزار می کنند و گاوداری را تبدیل به سالن سور چرانی کرده اند !
گفت : یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میکنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوکباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میکنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!

6- گفتم اصحاب فتنه بقدری گیج ومنگ شده اند که قادر نیستند موقعیت خودرا تشخیص بدهند.
گفت : یارو  زنگ میزنه ??? میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه ، برو صندلی جلو بشین!

7- گفتم مردم مسلمان و فتنه ستیز ایران برای اصحاب فتنه زندانی به وسعت ایران درست کرده اند به نحوی که جرات بیرون آمدن از منازلشان را ندارند .گفته می شود این وضع این دورا به مرز جنون برده است.
گفت : دوتا دیوونه تو یه شهری به هم میرسن یکیشون به آفتاب اشاره میکنه میپرسه میدونی این ماهه یا خورشید؟؟
اون یکی جواب میده: منم مس تو تو این شهر غریبم!!!

8- گفتم ابوفتنه به یکی از دوستانش گفته است که بزرگ ترین آرزویش بعد ازانتخابات مانند سراب برباد رفته است.
گفت: یک روز غضنفر خواب میبینه بزرگترین نون بربری دنیا را خورده صبح که بلند میشه میبینه لحافش نیست!

9- گفتم در ملاقات اخیر موسوی وکروبی ، سریال دروغگویی های این کذابان با مرور وقایع ماه های گذشته تکرار شد.
گفت:دوتا دیونه داشتن باهم حرف میزدن
دیونه اولی: تو کی به دنیا امدی
 دیونه دومی: روز سه شنبه..تو کی به دنیا امدی؟
دیونه اولی: روز جمعه
دیونه دومی: باز تو دروغ گفتی جمعه که تعطیله

10- گفتم یکی از کارشناسان آمریکایی گفت : آمریکا نباید برای کسانی (اصحاب فتنه) که در خواب هستند وتوانی ندارند خودرا معطل نماید.
گفت : یارو توی اتوبوس بین شهری نشسته بوده، میره به راننده میگه: آقای راننده واسه کی داری رانندگی می‌کنی؟! اینا که همه خوابن!

توطئه چینی در طویله

شنیده ها حاکی است ،دوگروهک فاسد ومزدور مشارکت ومجاهدین که با جیره خواری اجنبی بدنبال کودتا وبراندازی نظام جمهوری اسلامی بوده اند ، وبا تودهنی محکم مدافعان نظام و دستگیری عوامل کودتا و انحلال تشکیلات تمام نقشه هایشان نقش برآب گردید ، با جمع وجور کردن تعدادی از عناصرشناخته شده خود همچنان در خفا بدنبال توطئه چینی وبرنامه ریزی برای خط دهی به سران واصحاب ابله فتنه می باشند تا بلکه آب رفته را به جوی باز گردانند ، این جریان در تازه ترین تحول تشکیلاتی ومناسبات مجرمانه خود روی به برخورد پیچیده وپنهان کاری بیشتر آورده وجلسات خودرا به حاشیه های تهران وبه یک گاوداری منتقل نموده است.

مطلعین با عجیب وکم نظیر توصیف کردن این اقدام و با نیشخند اعلام می دارند ، این واخوردگان سیاسی قبلا در زاغه هایی در اطراف دماوند جلسات خود را برگذار می کردند و از قرار چون تعدادشان به حد نصاب نمی رسیده ، ترجیح داده اند به این شکل با سایر دوستان هم خوی خود داشته هایشان را به اشتراک بگذارند.

ملاحظه : گفتنی است که از دلایل انتخاب گاوداری برای برگذاری جلسه ، بیشتر از نظر امنیتی مد نظر این جماعت بوده است وشاید تصورشان این بوده است که اگر مامورین وارد شوند نتوانند آنهارا از بقیه ساکنان باز شناسند !

واقعا که نان مزدوری شعور و انسانیت را از این جماعت ربوده است.