بولتن نیوز: گویا ماجرای بیانیه نویسیهای سران فتنه تمامی ندارد. البته چارهی دیگری هم ندارند. سران فتنه مجبورند برای آنکه نشان دهند هنوز نفس میکشند و رهبری سبزها را بر عهده دارند هر از چند گاهی بیانیه بدهند و خودشان با خودشان مصاحبه کنند و آن وقت خودشان هم منتشر کنند.
موضوع بیانیههای این حضرات هم آنقدر خستهکننده و تکراری شده که اصلا ارزش وقت گذاشتن را هم ندارد. این وضعیت تا جایی پیش رفته که حتی رسانه های غربی و هواداران کروبی و موسوی نیزدر سایتها و فضای سایبر و شبکه های ماهواره ای، آنها را به سخره گرفتهاند و معتقدند که موسوی و کروبی به عنوان رهبران جنبش سبز، به جای عمل گرایی و مذاکره سیاسی و تعیین خط مشی راهگشا، تنها به بیانیه دادن دل خوش کرده اند.
هر چند آنها کلی ذوق میکنند که نوشتهها و بیانیههایشان را نقل کرده و نقد کنند. و شاید بهترین کار این باشد که هیچ سایت و خبرگزاری به اعمال آنها واکنش نشان ندهد.
اما موضوع جالبی که در این بیانیه ها به چشم میخورد چرخش نه 180 درجهای که 360 درجهای این فتنهگران است. در حالیکه موسوی و کروبی چند روز پیش به بهانهی حمایت از قیام مردم مصر و تونس درخواست مجوز از وزارت کشور کردند و از این طریق میخواستند خود را مثلا قانونگرا و عمل خود را یک عمل در چارچوب قانون کشور نشان دهند، در این بیانیه بار دیگر بر طبل ادعاهای پوچ و بیاساس خود نواخته و به همان سبک و سیاق سخن گفتند. البته این امر هم از عنایات خداوندی بود که خیلی زود باعث شد ماهیت هدف پلید و شومشان را از برگزاری این راهپیمایی نشان بدهند.
اگر واقعا به زعم فتنهگران این دولت یک دولت کودتاگر و غیر قانونی است، پس چرا برای انجام راهپیمایی درخواست مجوز کردهاند؟ اگر واقعا ادعایی دارند که اکثریت جامعه با آنها است چرا در روزهای معمولی در صحنه حضور ندارند؟ اگر حرف حسابی دارند چرا بعد از یک سال و نیم باز هم حرف های تکراری را به بهانه 22 بهمن و مردم مصر و تونس تکرار می کنند؟ چگونه است که بعد از یک سال و نیم نه تنها نتوانسته اند تعداد هواداران خود را افزایش دهند که اکثر قریب به اتفاق آنها ریزش کرده و از کشور گریخته اند.
پیشتر هم بولتن نیوز، در مطلبی هدف از این نامهنگاری سران فتنه را عنوان کرد و نوشتیم که این اقدام فتنه گران که حال دیگر تبدیل به مرده های سیاسی شده اند تیری بود در سیاهی که از دو حال خارج نبود:
یا این که وزارت کشور با درخواست مجوز فتنه گران موافقت می کرد و اجازه راهپیمایی به آنها را می داد. این فرض اگر چه محال است اما در صورت اتفاق، فتنه گران از این مجوز در جهت رسیدن به اهداف پلید خود که در طول یک ساله اخیر دائما بر آن اصرار داشته اند، استفاده می کردند. جالبی ماجرا در این است که حتی به این موضوع به صراحت در سایت های وابسته به خود اشاره کرده اند و نوشته اند که هدف راهپیمایی روز 25 بهمن، مقابله با جمهوری اسلامی و براندازی دولت کودتاگر است!
و یا این که وزارت کشور با این درخواست مخالفت خواهد کرد. که در این صورت آنها می توانند به هواداران اندک خود چنین بقبولانند که ما هم چنان در صحنه هستیم اما شرایط مهیا نبوده است. و از طرف دیگر از این موضوع در جهت تخریب دوباره جمهوری اسلامی استفاده خواهند کرد و باز هم حرف های پیشین خود را تکرار می کنند که جمهوری اسلامی، دولتی است غیر دموکراتیک که حتی اجازه راهپیمایی به نفع مسلمانان مصر و تونس را هم نمی دهد!
در حالی که اگر وافعا این فتنهگران، دلسوز مردم تونس و مصر هستند می توانند همراه با طیفهای گسترده مردم ایران در راهپیمایی 22 بهمن حاضر شوند و هم سالگرد پیروزی انقلاب را با مردم باشند و هم از دستاوردهای انقلاب برای دفاع از مردم تونس و مصر بهره ببرند. آیا موسوی و کروبی در توهم عمیق و خوابی که از شب انتخابات تا کنون در آن فرو رفته اند خود را دولت مردم و رئیس جمهور می دانند؟
البته فتنهگران پا را از این هم فراتر گذاشته و علنا به این موضوع اشاره کردهاند که هدف آنان نه دفاع از مردم مصر و تونس که براندازی جمهوری اسلامی است! (زهی خیال باطل) امروز نیز در سایتهای خود چنین نوشتند که چه مجوز داشته باشیم چه نداشته باشیم باید راهپیمایی کنیم! آنها به طور کاملا علنی و شفاف و با صراحت کامل به تمامی اعمال غیر قانونی و آشوبطلبانهی خود اشاره کرده و نوشتند:
«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیر ما به انفسهم
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهد داد مگر آنها خودشان را تغییر دهند. (دقت کنید که این ابوجهلها حتی بلد نبودند آیه فوق را درست نوشته و ترجمه کنند!)
در تمامی لحظاتی که فریاد زدیم، مجوز نداشتیم.
در تمامی لحظاتی که شبانه سی دی ها را پخش کردیم، مجوز نداشتیم.
در تمامی لحظاتی که شبانه شعار نویسی کردیم، مجوز نداشتیم.
در تمامی لحظات روز قدس که با دهان روزه فریاد برآوردیم، مجوز نداشتیم.
در تمامی لحظات 13 آبان که حضور داشنیم، مجوز نداشتیم.
در تمامی لحظات ظهر عاشورا که حماسه ی عاشورای سبز را خلق کردیم، مجوز نداشتیم.
ما برای ماندن و حرکت نیازی به مجوز نداریم.»
از سویی دیگر سران فتنه در این بیانیه در حالی دم از مردم و رأی آنها و احترام به قانون و التزام به آرمانهای انقلاب اسلامی میزنند که خود و هواداران قلیل شان، اندک وقعی به این مسائل ننهادند و اتفاقا بیشترین هجمهی خود را به سوی همین موضوعات روانه ساختند.
فتنهگران به راحتی رأی 40 میلیونی به نظام جمهوری اسلامی و رأی 26 میلیونی به رئیسجمهور منتخب را نادیده گرفتند و با ادعای واهی تقلب در انتخابات، شیرینی و حلاوت این حماسهی بزرگ را به کام مردم ایران تلخ کردند. آیا این «مردم» که از آن دم مینند تنها خلاصه میشود به طرفداران محدود و معدود سبز؟ آیا مابقی مردم بزرگ ایران، جزو «مردم» محسوب نمیشوند؟
احترام به قانون به چه معنا است؟ آیا معنای احترام به قانون و در چارچوب آن عمل کردن این است که در انتخابات شرکت کنند و همهی قواعد آن را بپذیرند اما زمانی که در انتخابات شکست خوردند مانند کودکان و خردسالان، «جر زنی» کرده و به زیر همهی قوانین و قواعد بزنند؟ آیا قانون تا آنجایی خوب است که باعث دوام خود و طرفدارانشان بشود؟
همچنین فتنهگران در حالی دم از انقلاب و آرمانهای آن میزنند که در همین مدت زمان یک ساله، مهمترین و اصلیترین آرمانهای انقلاب توسط هوادارانشان زیر سؤال رفت و آنها هیچ واکنشی از خود نشان ندادند؟ تبدیل شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به جمهوری ایرانی، سر دادن شعار «نه غزه نه لبنان جان فدای ایران»، تغییر شعار همیشگی روز دانشجو یعنی «مرگ بر آمریکا» به شعارهای فرعی، پاره کردن عکس امام، حمله به دستجات عزاداران حسینی و... همه و همه گوشههای کوچکی از اقدامات این فتنهگران است که در تضاد کامل با آرمانهای انقلاب اسلامی بود.
اصلا چگونه میتوان از آرمانهای انقلاب دم زد اما میلیونها دلار از دشمنان قسمخوردهی داخلی و خارجی ایران و آن هم در جهت براندازی این انقلاب کمک گرفت؟ چرا همهی سلطنتطلبان و منافقان و استعمارگران دنیا از این جریان حمایت کرده و سران آن را زیر چتر حمایت خود گرفتهاند؟ آیا میتوان معتقد به آرمانهای انقلاب بود و دست دوستی با این گروهها داد؟
این حضرات که خود را رهبران جنبش سبز می نامند حتی به مهمترین روز تاریخ معاصر ایران یعنی یومالله 22 بهمن نیز اهمیتی ندادند. که اگر واقعا نیتشان دفاع از قیام مردم مصر و تونس بود و التزام به آرمانهای انقلاب اسلامی داشتند میبایست با تمام توان خود در هر چه با شکوه برگزار کردن راهپیمایی 22 بهمن کمک میکردند نه اینکه تاریخ راهپیمایی خود را در روز دیگری قرار دهند.
به هر حال این جریان چه بخواهد و چه نخواهد تبدیل به مردگان متحرک شده است که در آیندهای نه چندان دور برای همیشه به گورستان تاریخ سپرده خواهد شد.
کلمات کلیدی: