برخلاف انتظار سران فتنه و حامیان خارجی و همراهان ضدانقلاب و معاند آنها در سالگرد حوادث تلخ پس از انتخابات، هیچ حادثه قابلتوجه و آشوب خیابانی رخ نداد و جلسات هماهنگی، مصاحبهها، بیانیه و درخواستهای مجوز تجمع و راهپیمایی فتنهگران نتوانست فتنه رنگی آنان را از کما خارج نماید. این درحالی بود که فضاسازی رسانهای گستردهای از سوی شبکههای ماهوارهای ضدانقلاب تحت حمایت سرویسهای جاسوسی دشمن و حتی صدور قطعنامه 1929 با فشار امریکا و حمایت علنی سران کاخ سفید، انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی از فتنه رنگی هم تلاش سران فتنه را برای به راه انداختن موج جدیدی از اغتشاش و ناآرامی در روزهای 22 و 25 خرداد و ادامه آن را پشتیبانی و تقویت میکرد.
بینتیجه ماندن این تلاشها و سرمایهگذاری بیفایده این طیف گسترده مشتاق فتنه رنگی همان زمان روشن شد که سران فتنه به بهانه جلوگیری از آسیب رسیدن به مردم و دریافت نکردن پاسخ مثبت برای برگزاری درخواست مجوزها، با لحن دوپهلو سخن گفتن از لغو فراخوان صحبت به میان آورده و بهصورت ظاهری از برپایی تجمع و راهپیمایی انصراف دادند، حال آنکه درسال گذشته آنان هیچگاه مجوز قانونی برای بهراه انداختن اغتشاشات دریافت نداشته و حتی با معلوم بودن عدم توان آنان در مدیریت اعتراضات و آشکار بودن ردپای بیگانه و ضدانقلاب، بههشدارهای چندباره برای گردن نهادن بهقانون و اجتناب از قانونشکنی و اردوکشیهای بیهوده خیابانی، بیاعتنایی کردند؛ بیاعتناییای که نتیجه آن معرکهگردانی حوادثی بود که میدان را برای تخریب، هتاکی و جنایت اغتشاشگران و حوادث تلخی چون به آتش کشیدن اموال و اماکن بیتالمال و مردم، آتش زدن مسجد، پارهشدن تصاویر حضرت امام(ره)، شکسته شدن حرمت عاشورا و کشته و زخمی شدن حدود 30 نفر و... فراهم ساخت.
لذا سران فتنه نه تنها مجوز دریافت نکرده بلکه با بیاعتنایی به خویشتنداری نظام و هشدار نسبت به نتایج فراخوانها و بهانهجوییها، قانونشکنی را با توهم باجگیری از نظام دنبال کرده بودند و اگر امسال هم زمینه به راه انداختن موج جدید فتنه را فراهم میدیدند، هیچ اعتنایی به صدور یا عدم صدور مجوز نمیکردند، همانگونه که قبلاً با دروغ بزرگی بهنام تقلب و بیاعتنایی به قانون، فتنه رنگی خویش را کلید زده بودند.
از اینرو برخلاف ادعای سران فتنه و همکاری برخی سران گروهکهای ضدانقلابی خارج از کشور برای فراهم کردن توجیه این عقبنشینی و قبولاندن این بهانه به افکار عمومی که تنها احساس مسئولیت در برابر امنیت جانی معترضان از سوی سران فتنه، آنان را به این تصمیم (لغو راهپیماییها و اعتراضات) وا داشته، واقعیت این است که با رندی اقدام به فراخوان شده بود ولی پس از آنکه علائم قطعی عدم استقبال از این فراخوان و مقدور نبودن راهاندازی موج جدید برای فتنهگران مسجل شده بود، این عقبنشینی از سر ناچاری انجام شده که دلایل ذیل چنین گمانهای را تقویت میکند:
1ـ از همان شروع طراحی، تجمع و راهپیمایی برای فتنه بین سران فتنه اختلاف نظر جدی وجود داشت و لذا پس از آنکه جمعبندی آنان این بود که به چنین مجوزی پاسخ مثبت داده نمیشود، اقدام به درخواست آن شده بود و حتی بهطور عمدی، درخواستها هم بهگونهای تنظیم و پیگیری میشد که به جواب مثبت منتهی نشود.
2ـ درحالی که سران فتنه انتظار بروز واقعهای خبرساز و شوکآفرین را داشتند تا پروژه خرداد داغ را کلید بزنند و زمینه آن از نیمه خردادماه پدید آید، هیچکدام از ترفندهای آنان نتوانست به چنین واقعهای منجر شود و فضای برائت از فتنهگری در اجتماع بزرگ عزاداران و زائران حرم مطهر حضرت امام(ره) برای اتاق فرمان فتنه پیامی معنیدار و بازدارنده داشت.
3ـ افراطیگری و بیپروایی سران فتنه درمراحل قبلی و افتضاحات روزهای قدس، 13آبان و عاشورای سال گذشته که پاسخ خود را در روزهای 9دی و 22بهمن آن سال گرفته بود، منجر به موج نفرت و واگرایی نسبت به قانونشکنیها و آشوبطلبیهایی شده بود که دیگر هیچ مظلومنمایی و دروغپردازی جدیدی از سوی فتنهگران، نمیتواند ترحم برانگیز باشد.
4ـ اشتباهات و حماقتهای اتاق فکر رنگی و اصلاحطلبان فراری حامی فتنه رنگی در خارج از کشور که ائتلاف آنان با ضدانقلابیون سلطنتطلب، مارکسیست و منافق را لو داده، رسوایی این فتنه نزد افکار عمومی و بیاعتباری سران فتنه را رقم زده که هرچند نظر تعداد اندکی از سران گروهکهای ضدانقلابی را جلب کرده اما به تجزیه و ریزش شدید حامیان اغفال شده داخلی هم کمک کرده است.
باتوجه به دلایل فوق و اطلاع اتاق فرمان فتنه رنگی و سران داخلی فتنه از فضای نامساعد برای تحقق برنامه آشوبطلبی آنان بوده که ترجیح دادهاند اردوکشی خیابانی و اغتشاشگری را کنار گذاشته و تاکتیک تظاهر به قانونگرایی و استفاده از شیوههای ملایمتر را در پیش گیرند و حتی واسطههای آنان هم پس از یأس نسبت به آینده اغتشاشطلبی علم وحدت و آشتی را بلند نمایند. حال آنکه قرار بود پروژه خرداد داغ از 22خرداد کلید خورده و حتی تا 18 تیر ادامه یافته و با خروج فتنه رنگی از کما از مرگ آن جلوگیری شود.
اما گویی تنها توهم صاحبان عزا است که باور مرگ عزیزشان را به آنان نمیدهد، حال آنکه آخرین میخ تابوت آن در راهپیماییهای عظیم مردم بصیر و هوشیار در روزهای 9دی و 22بهمن کوبیده شده و مقاومت برای جلوگیری از دفن آن هم بیفایده است. البته این تشییع جنازه برای سران فتنه مصیبتی فوقالعاده و جانکاه است، چرا که شبح مرگ خویش را هم در آن، به روشنی میبینند. هرچند عالیجناب خاکستری با تحلیلهای خاکستریاش قصد تسلای خاطر و محافظت از روحیه آنان داشته باشد.
کلمات کلیدی: