حالا فرض کنیم که این مداخله خارجی به همان اندازهای بشود که در لیبی الان میبینیم.خب ببینید که چه فاجعه بزرگی ایران گرفتارش خواهد شد؟ این است که بدون تردید هر ایرانی به طور شفاف و روشن، میباید از این ها بیزاری بجوید. میبایست به اینها بگوید که شما به دو اعتبارخائنید و با آنها معامله خائن بکند. زیرا هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود، خائن است به استقلال ایران و به ضرورت ضد آزادی ایرانیان است.»
بولتن نیوز: حال شخصیت بنی صدر هر کسی که هست - این سخنانش، جالب است. زیرا مثلا امثال پژاک مدعی اند که همه خارج از کشوری ها با انها هم رای و هم داستان هستند. بنی صدر که هویت ضد انقلابیش برای ملت ایران کاملا روشن است ، با این حال او هم حتی از کسانی که دنبال تجزیه طلبی در ایران هستند اعلام برائت کرد. اما او به عنوان یک ایرانی حرف هایی زد که قابل تامل است.
بنی صدر هم می گوید : تجزیه طلبان، خائن به استقلال و ضد آزادی ایران هستند و هر ایرانی باید از تجزیه طلبان، بیزاری بجوید!
بنی صدر گفت: «جریانهای تجزیهطلب دستیارهای مهم استبداد هستند که ترس از تجزیه را همواره به جامعه القا میکنند و جامعه ملی را از جنبش باز میدارند. این جریانهای تجزیهطلب که به قدرتهای خارجی وصل میشوند و از آنها اسلحه و امکانات می گیرند ، خائناند. هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود ، خائن به استقلال و آزادی ایران است و به ضرورت هم ضد آزادی ایرانیان است..»
ابوالحسن بنی صدر در پاسخ به سوالی در رادیو عصر جدید -دیدگاه شما درباره گروه هایی که در پوستین مبارزات مردمی درآمده و خود را در میان مردم پنهان کرده اند و به نام مبارزه با رژیم اما نه برای آزادی مردم ایران بلکه به نام بخشی از مردم ایران با فریب و بهره کشی از احساس همزبانی آنان، فعالیت می کنند چیست ؟ گاهی از سوی نیروهای آزادی خواه و مستقل اگر هم اعتراضی به آنها بشود، متهم به خیانت و مامور رژیم و .... می شوند، شما چه برخوردی را پیشنهاد می کنید ؟ - در مورد جریانهای تجزیه طلب ، گفت:
«افکار و اتهام تجزیه طلبان مشخص است و کسی هم نباید از اتهام آنها بهراسد، بلکه برعکس باید این را دلیل حقانیت خود بشناسد و بداند و استوار هم بر این خط استقلال و آزادی بماند، در حال حاضر این جریانهای تجزیهطلب دستیارهای مهم استبداد هستند.آنها هستند که دستیار استبداد هستند و آنها هستند که ترس از تجزیه را القا میکنند به جامعه و جامعه ملی را از جنبش باز میدارند. این جریانهای تجزیهطلب که به قدرتهای خارجی وصل میشوند و از آنها اسلحه و امکانات می گیرند، اینها به دو اعتبار خائنند.
بنیصدر ادامه داد: «یک به این اعتبار که عامل بقای استبداد هستند برای اینکه در طی تاریخ ایران ،تاریخ استبداد متمرکز ، همواره ترس از تجزیه وجود داشته است که روی به استبداد آوردند و یک دلیل بزرگش همین ترس از تجزیه بود. دوم اینکه حضور قدرت خارجی را توجیه میکنند یعنی حضورش را در کشور. استبداد که قدرت خارجی را محور سیاست داخلی و خارجی کرده، آنها هم پای قدرت خارجی را به میان میکشند. حالا فرض کنیم که این مداخله خارجی به همان اندازهای بشود که در لیبی الان میبینیم.خب ببینید که چه فاجعه بزرگی ایران گرفتارش خواهد شد؟
این است که بدون تردید هر ایرانی به طور شفاف و روشن، میباید از این ها بیزاری بجوید. میبایست به اینها بگوید که شما به دو اعتبارخائنید و با آنها معامله خائن بکند. زیرا هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود، خائن است به استقلال ایران و به ضرورت ضد آزادی ایرانیان است.»
با این سخنان معلوم می شود که ایرانی در هر جای ایران که باشد و هر که هم باشد کشور و ملت خود را دوست دارد ، قابل توجه فتنه گران و کسانی که با اعمال خود قصد داشتند تا ملت را دو دستی به بیگانگان هدیه کنند و با سخنان سبک خود حرف از دخالت غرب در انتخابات می زدند. پرواضح است کسانی که نقشه شوم جدایی ملت ایران را در سر می پرورانند ، خیر خواه ملت نیستند و البته ملت همیشه با هوشیاری خود پاسخ مناسبی هم به غرب و هم به کسانی داد که خواسته یا ناخواسته در جهت منافع دنیای استکبار حرکت می کردند. موضع این ایرانی فارغ از این که در کجای دنیا باشد باید برای برخی وطن فروشان سرمشقی باشد تا به هیچ قیمتی ملت را به عرصه حراج بیگانگان نگذارند. امروز و در شرایطی که دشمن در برخی نقاط کشور در حال فتنه انگیزی و جنگ علیه ایران است ، هوشیاری تمام طوایف و قبایل از هر جهت بسیار با اهمیت است.
مشروطه مشروعه باجمهوری ایرانی نمیسازد
آقای هاشمی! مشروطه مشروعه با جمهوری ایرانی نمی سازد.
کیهان:
هاشمی رفسنجانی در مقاله ای به مناسبت سالگرد نهضت مشروطیت، درباره جریان های ضد دین و ضد روحانیت هشدار داد. وی با یادآوری ماجرای سر به دار شدن شیخ فضل الله نوری نوشت: مشروطه اگرچه در انحراف خویش سعی در جاودانگی حکومت موروثی سلطنتی حتی برای کودکی چون احمدشاه قاجار داشت، اما وقتی «مشروعه» را پسوند خویش دید، این امید را- هرچند برای مدتی کوتاه- در دل جامعه استبدادزده زنده کرد که علمای طراز بر متمم قانون اساسی نظارت دارند و نمی گذارند قانونی برخلاف مصرحات اسلام برای اجرا در سرزمین اسلامی به تصویب برسد... حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزه های فراوانی برای احتمال تکرار دارد که رگه های آن را امروزه در برنامه پیچیده روحانیت ستیزی و کانون گریزی و مردم فریبی می بینیم.
برنامه ای که حتی متصلبین اصولگرا و اصلاح طلب را به اعتراف و هشدار واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود. مگر غیر از این است که دشمنان ایران از نردبان محبوبیت روحانیت و دانشگاهیان در نزد مردم بالا رفته و در مشروطه مصادر قدرت را فتح کرده اند و آنگاه پرچم حاکمیت را به دست شاگردان غربزده مکتب خویش داده اند؟ و مگر نه این است که امروزه نیز در انقلاب اسلامی که با پیشتازی روحانیت و رهبری بی نظیر یک مرجع عام به پیروزی رسیده ایم، بی محابا و بدون انصاف، ناکارآمدی روحانیت را فریاد می زنند؟
در ادامه این مقاله آمده است: طراحان آن نقشه های شوم که شواهد بسیاری از خون دل خوردن های آیت الله بهبهانی، آیت الله مدرس، آیت الله طباطبایی، شیخ محمد خیابانی و دیگر علما و روحانیون بزرگ را در تاریخ مشروطه داریم، در این سالها دست به کار شده اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقه ای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضی ها، برنامه روحانیت ستیزی خویش را کامل کنند. چرا که آنان بهتر از همه می دانند، در طول تاریخ هر جا که یک ظالم داخلی یا خارجی تسمه از گرده جامعه کشید، روحانیت ملجأ و مأمن مردم بوده است.
آنچه در تحلیل آقای هاشمی جای ابهام و پرسش دارد این است که اولا چه کسانی طی همین دهه اخیر به ترور شخصیت آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری پرداختند و نعوذ بالله او را حامی استبداد و خودکامگی معرفی کردند؟ غیر از نشریات زنجیره ای تحت الحمایه کارگزاران و اصلاح طلبان؟! ثانیا آقای هاشمی به درستی از قید «مشروعه» برای مشروطه دفاع کرده اند اما جای سؤال است که در همین فتنه دو سال پیش چه کسانی روی قید «اسلامی» در عبارت «جمهوری اسلامی» خط زدند و به دروغ شعار استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی سر دادند؟ آیا غیر از همان هایی بودند که در روز قدس ضمن روزه خواری به نفع آمریکا و اسرائیل شعار می دادند و تنها نوبتی هم که در نمازجمعه حاضر شدند و با کفش و به صورت مختلط (زن و مرد) نماز خواندند، همان نمازجمعه ای بود که در آن، آقای هاشمی به نفع فتنه گران و ساختارشکنان خطبه ایراد کرد؟! آیا تحریک کنندگان همین جماعت در احزاب و نشریات اصلاح طلب (موتلفان آقای هاشمی) نبودند که دین را افیون توده ها، تقلید را شیوه میمون و روحانیت را مرتجع توصیف می کردند؟!
ثالثا آیا همین دشمنان از نردبان دولت سازندگی بالا نرفتند و پس از دوم خرداد به پشتوانه ائتلاف با کارگزاران و مشارکت، اقدام به عقده گشایی سازمان یافته دولتی علیه نظام و دین و روحانیت نکردند؟ آیا به راستی دست اندرکاران فتنه 88 که به لطایف الحیل خود را به امثال آقای هاشمی نزدیک کرده بودند، جز دشمن ترین دشمنان روحانیت نبودند؟ نقش آفرینان فتنه 88 نظیر بهایی ها، منافقین، سلطنت طلب ها، لائیک ها، باند مهدی هاشمی، سازمان مجاهدین، حزب مشارکت و... کدامشان کمترین سازگاری با روحانیت داشته اند؟
رابعا اختلاف در میان روحانیت و انقلابیون را همواره جریان های نفاق شبه روشنفکر پدید آورده اند که از جمله در روزگار سازندگی و اصلاحات مجال یارگیری و بهره گیری از بیت المال و تاسیس حزب و روزنامه را پیدا کردند و در آشوب افکنی سال 88 به شکل تمام عیار به میدان آمدند.
و خامسا که مهمتر از همه است اینکه، مشروطیت و نهضت ملی نفت را فقدان رهبری و ولایت فقیه به شکست کشاند حال آن که جمهوری اسلامی به برکت ولایت فقیه خلل ناپذیر است. البته در این میان باید دید دوستان جبهه انقلاب و از جمله آقای هاشمی تکلیف و مسئولیت خویش در این باره را از جمله در فتنه 88 ادا کردند یا رفتار آنها نقض غرض و پنبه کردن رشته ها بود؟ باید دید فتنه گران و منافقینی که به دروغ از آقای هاشمی حمایت می کردند و بعدها او را با بدترین الفاظ سرزنش کردند، حامی ولایت فقیه (به عنوان نقطه تضمین جمهوریت و اسلامیت نظام در مقابل انحراف هایی نظیر انحراف نهضت مشروطیت) بودند یا دشمنان قسم خورده آن که علیه اصل ولایت فقیه و امام و رهبری شعار دادند؟!
از آیت الله هاشمی رفسنجانی که تاریخ معاصر را می شناسد و از هویت واقعی فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و عوامل آن نیز باخبرند، اینگونه وارونه گویی ها دور از انتظار بوده و هست و این احتمال را قوت می بخشد که برخی از نزدیکان و بادمجان دور قاب چین ها به دلیل منافع نامشروع و حرامخواری های خود و یا ارتباط های بیرونی، اصرار دارند با تشویق جناب رفسنجانی به این وارونه گویی ها و نفی بدیهیات شخصیت ایشان را در معرض آسیب های جدی قرار دهند.
عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد در گفتگو با خبرگزاری فارس به جزئیات سفر مهدی هاشمی رفسنجانی به انگلیس اشاره کرده است:
در فتنه سال 88 اتهاماتی به دانشگاه آزاد وارد شد، اما دانشگاه آزاد هیچگاه رسماً پاسخی در این زمینه نداد.
هیچوقت دانشگاه آزاد از هیچ کاندیدایی در انتخابات ریاستجمهوری حمایت نکرد و همیشه استراتژی دانشگاه آزاد این بوده که تابع دیدگاهها و رهنمودهای مقام معظم رهبری باشد و ما این را در عمل نشان دادیم.
پس میتینگهایی که در انتخابات سال 88 ریاستجمهوری به نفع آقای موسوی در دانشگاه آزاد برگزار شد، چه بود؟
مطلقاً دانشگاه آزاد در این بحث شرکت نمیکرد، نکرده و در هیچکدام از میتینگها چه موسوی و دیگران حضور نداشته و دخالتی نداشته است.
آقایان حمزه کرمی و باستانی در دادگاه متهمان فتنه سال 88، دانشگاه آزاد را متهم به دخالت در حوادث پس از انتخابات کردند. این اتهامات را شما میپذیرید؟
خیر ابدا. اصلاً ربطی به دانشگاه آزاد نداشت. آنها خودشان یک دیدگاههایی داشتند البته بیرون از دانشگاه و بیرون از دانشگاه آزاد کارهایی کرده بودند که به خودشان مربوط بود.
هنگامی که مهدی هاشمی به خارج از کشور رفت، هیئت امنای دانشگاه آزاد اطلاعیهای داد و اعلام کرد که وی از طرف دانشگاه آزاد برای سرکشی به واحدهای خارجی این دانشگاه، از کشور خارج شده اما شما در جمع خبرنگاران این موضوع را تکذیب کردید. بالاخره مهدی هاشمی از طرف دانشگاه آزاد مأموریت دارد یا خیر؟
ایشان از طرف رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد منصوب شده و به خارج از کشور رفته و به مدیریت دانشگاه آزاد ربطی ندارد و من این مطلب را گفتم و اکنون هم این مطالب را باز اعلام میکنم.
یعنی مهدی هاشمی از طرف رئیس هیئت امنا به خارج از کشور رفته است؟
بله.
آیا مهدی هاشمی از طرف دانشگاه آزاد مأموریت دارد؟ آیا بحث سرکشی به واحدهای دانشگاه آزاد مطرح بوده است؟
بله، این بوده است. چرا شما امروز آمدید این سؤالها را از من بپرسید؟ انگار هیچ کار دیگری ندارید و آمدید اینجا که پیگیر این موضوع باشید. من به سؤالات شما جواب دارم و این سؤال شما را جواب میدهم، دیگر کنکاش نکنید. من به شما جواب دادم دیگر.
در ایام فتنه در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات حادثهای روی داد و فائزه هاشمی در تجمع این دانشگاه شرکت داشت. جریان آن تجمع و حضور خانم فائزه هاشمی چه بود؟
آن موضوع چیز خاصی نبود و آن را بزرگ کردند. ولی ما بحث فوق را سریع جمع کردیم. چیز خاصی نبود و رسانهها به آن دامن زدند.
آیا فائزه هاشمی در آن تجمع مقصر بود و نقشی داشت؟
خیر. وی داشت راه میرفت. تجمعکنندگان برخوردی کردند که وی نیز چیزی به آنها گفته بود و این موضوع را بزرگ کردند درصورتی که چیزی نبود.
عنوان شد که فائزه هاشمی این تجمع را سازماندهی کرده بود؟
خیر، همچین چیزی نیست.
آیا خانم فائزه هاشمی هنوز در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات مشغول به تحصیل است؟
بله. اصلاً کاری ندارد و میآید و درسش را میخواند و میرود.
کلمات کلیدی: