هرشی یکی از مهمترین نظریهپردازان کنترل اجتماعی است که علت ناهنجاری را سست شدن رابطه فرد با جامعه میداند.[61]
"دین " به طور عام و "انتظار فرج " به طور خاص، ارزشهای خود را به مردم عرضه میکند تا به صورت هنجار درآید و از طریق تقویت آنها، نقش خود را در کنترل رفتار افراد به شکل مؤثری ایفا کند.
انتظار فرج، یکی از مهمترین ابزارهای کنترل اجتماعی غیررسمی است؛ چون مؤمنان براساس آن، همواره خود را در محضر حضرت ولیعصر(ع) میبینند و تردید ندارند که امام، شاهد و ناظر ایشان است.
حضرت مهدی(ع) میفرماید:
فإنّا یحیط علمنا بأنبائکم ولا یعزب عنّا شیء من أخبارکم؛[62]
ما بر اخبار و احوالتان آگاهیم و هیچ چیزی از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست.
تمام همت منتظران، انجام دادن وظایفی است که در برابر آن حضرت بر عهده دارند. مولیالموحدین، حضرت علی(ع) میفرماید:
إن غاب عن الناس شخصه فی حال هدایتهم، فإنّ علمه و آدابه فی قلوب المؤمنین مثبتة، فهم بها عاملون؛[63]
اگر شخص او [ولیعصر(ع)] از مردم در حال صلح و متارکه با مخالفان، غایب ماند، به راستی که علم و آداب او در دلهای مؤمنان ثبت است که به آن عمل میکنند.
منتظران واقعی معتقدند "حضرت بقیهالله، شاهد و ناظر است "[64] و آنان را برای ایفای نقش خویش در جامعه و انجام دادن رسالت امر به معروف و نهی از منکر آماده میکند.[65]
در جامعهای که "فرهنگ انتظار " در آن رواج داشته باشد و به درستی نهادینه شود، افراد در برابر سرنوشت همدیگر احساس مسئولیت میکنند و مسئولیتپذیری، وظیفهای دینی تلقی میگردد. امام صادق(ع) میفرماید:
یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحة؛[66]
نصیحت کردن مؤمن، بر مؤمن [دیگر]، واجب است.
امام باقر(ع) در اهمیت امر به معروف میفرماید:
إنّ الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الأنبیاء و منهاج الصلحاء فریضة عظیمة بها تقام الفرائض وتأمن المذاهب و تحلّ المکاسب و ترّد المظالم و تعمر الأرض و ینتصف من الأعداء و یستقیم الأمر؛[67]
بیتردید، امر به معروف و نهی از منکر، طریق انبیا و صالحان و وظیفهای سترگ و عظیم است و دیگر واجبات دینی به واسطه آن انجام میپذیرد؛ راهها به وسیله آن امنیت مییابد و درآمدها (کسبها) به واسطه آن مشروع و حلال میشوند و مظالم دفع میگردند و زمین، آباد میشود و از دشمنان انتقام گرفته میشود و امور سامان مییابد.
تسلیم بودن، کنارهگیری و بیاعتنایی در برابر تباهی و فساد اجتماعی، با فلسفه انتظار سازگاری ندارد؛[68] چون همه، روزی اعمال خود را میبینند و خود را در محضر خدا میدانند:
وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ[69]
منتظران چون خود را در برابر سرنوشت جامعه، مسئول میدانند، پیوند افراد با آرمانهای متعالی را مستحکم میکنند تا از گسستن و سست شدن پیوند افراد با جامعه و شکلگیری ناهنجاری جلوگیری کنند.
آنان نه تنها براساس احساس نظارت ولیعصر(ع)، به اصلاح خویش مشغولند، بلکه در راه اصلاح دیگران نیز تلاش میکنند. این برنامه، فردی نیست بلکه تمام عناصر تحول، باید در آن شرکت جویند و کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد. عمق و وسعت این همآهنگی، باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند. بنابراین، هیچ فردی نباید از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هرگونه ضعف و کاستی را در همه جا اصلاح کند و با ترمیم هر موضع آسیبپذیری، و هر ناتوانی را تقویت کند.[70]
پیامبر اعظم (ص) میفرماید:
علیکم بالنّصح لله فی خلقه فلن تلقّاه بعمل أفضل منه؛[71]
بر شما باد به نصیحت و خیرخواهی کردن مردم برای رضایت خدا، که خدا را به عملی بهتر از آن ملاقات نکنی.
علامه مجلسی در توضیح روایت میفرماید که مراد از نصیحت مؤمن، ارشاد و راهنمایی او به مصالح دینش، و آموزش او، هرگاه جاهل بوده و تنبیه او، هرگاه غافل باشد.[72] پس انتظار فرج با نصیحت و کنترل و نظارت اجتماعی همآهنگ است.
3. انتظار و معناداری زندگی
یکی از پیآمدهای گسترش ناهنجاری و کجروی در جامعه، بیمعنا شدن زندگی است. در جامعهای که افراد به ارزشها و هنجارها پایبند نباشند و سنتها و مقررات جامعه به طور گسترده نادیده گرفته شود، نظم اجتماعی مختل میگردد، و زندگی کردن در آن محیط ناخوشآیند میشود. به نظر مرتن افراد مشاهده کنند بین اهداف متعالی زندگی و ابزار مقبول اجتماعی، فاصله و شکاف است همین، مسئله سبب فشار و ایجاد ناهنجاری و کجروی در بقیه افراد میشود.[73]
انتظار به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود، ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتر تلاش میکند. در واقع موضوع انتظار حکومت حق و عدالت مهدوی و قیام مصلح جهانی، مرکب از دو عنصر است:
الف) عنصر منفی که همان بیگانگی با وضع موجود است؛
ب) عنصر مثبت که خواهان وضع بهتر است.
علاقة انسان به پیشرفت و تکامل، دانایی و زیبایی و نیکی و عدالت، علاقهای اصیل و جاودانی است که انتظار ظهور مصلح بزرگ جهانی، نقطه اوج این علاقه به شمار میآید.[74] اگر اعتقاد و انتظار حکومت جهانی مهدی(ع) به صورت صحیح در جامعه نهادینه شود، سرچشمه دو رشته اعمال دامنهدار خواهد شد: یکی؛ ترک هرگونه همکاری و همآهنگی با عوامل ظلم و فساد و حتی مبارزه با آنها و دیگری، خودسازی، خودیاری و جلب آمادگیهای جسمی، روحی، مادی و معنوی برای شکلگیری حکومت واحد جهانی.[75]
همانگونه که میدانیم، یکی از پیآمدهای کجروی و ناهنجاریها و عوامل تداوم و شیوع آنها در جامعه، ناامید شدن ناهنجاران از بازگشت به زندگی سالم و به تعبیر دقیقتر، جامعهپذیر شدن مجدد و پذیرش عضویت آنها در جامعه است. معمولاً بعضی از افراد کجرو مثل معتادان پس از ترک اولیه و بعد از مدت کوتاهی، درمییابند زندگی آبرومندانه برایشان مهیا نیست. بنابراین، برای رسیدن به زندگی متعادل، دچار سرخوردگی و در برابر سرنوشت جامعه، بیرغبت میشوند. این ناامیدی، آنها را به ادامه دادن به ناهنجاری گذشته تشویق میکند. در این میان، به تعبیر امام صادق(ع)، منتظران، هدایت یافتگانند:
طوبی لمن تمسّک بأمرنا فی غیبة قائمنا فلم یزغ قلبه بعد الهدایة؛[76]
خوشا به حال کسی که در زمان غیبت قائم ما، به امر ما چنگ زند؛ زیرا پس از هدایت شدن، قلبش نخواهد لغزید.
این گروه به وظیفة خود در مهرورزی عمل میکنند و با معرفی راه بازگشت کجروان به جامعه دینی، امید به زندگی را در وجود آنها شکوفا میکنند و آنان را به "خودآگاهی "[77] میرسانند.
در این صورت، هنجارشکنان به دامان پر مهر جامعه دینی برمیگردند و میفهمند که وجود و سرنوشتشان در جامعه، برای دیگران مهم است. این آگاهی از هویت اجتماعی که خود را عضوی از جامعه میدانند، آنان را در جبران اعمال گذشته، یاری میکند و مانع از هنجارشکنی مجددشان میشود. بدین ترتیب، شیوه زندگی صحیح را میآموزند و در پیوند مسحکم با جامعه، هنجارهای زندگی دینی را رعایت میکنند.
به تعبیر امام صادق(ع):
... من سرّه أن یکون من أصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الأخلاق و هو منتظر؛[78]
هر کس دوست دارد از اصحاب قائم باشد باید انتظار بکشد و با پرهیزکاری و اخلاق نیک رفتار کند در حالیکه منتظر باشد.
منتظران با تقوا و حسن خلق، در جهت حفظ نظم اجتماعی دینی، تلاش میکنند و در جهت همنوا کردن اجتماعی مؤمنان با آرمانهای مهدوی میکوشند. همین مسئله سبب کاهش ناهنجاری و آسیبهای ناشی از آن میشود.[79] که برگرفته از اعتقادات اصیل مذهبی است و انتظار فرج پاداشهای معنوی به فرآیند تقویت درونی افراد و متغیرهای موجود در فرآیند تقویت اجتماعی دین یاری میرساند.[80]
انتظار و تحکیم هدف
در علوم اجتماعی، گرایشهای نظری و تجربی با مطالعه علل زیربنایی پیشگیری از وقوع جرم و کجروی، به درک و توضیح گونههای پیشگیری از وقوع جرم و کنترل آن میپردازند.[81]
دو تکنیک برای پیشگیری خودآگاهانه عبارتند از:
1. "نظارت "، یعنی کنترلهای رسمی و غیررسمی که به وسیله مردم در زندگی روزانه اعمال میشوند.
2. "تحکیم هدف " که با استحکام و امنیت سازی وسایل فنآوری، ارتکاب جرم و کجروی را دشوارتر میکند.
انتظار، دو بعد فکری (اعتقادی) و عملی (اجتماعی) دارد؛ "انتظار اعتقادی "، معرفت امام و شرط صحت انتظار واقعی است. "انتظار اجتماعی " نیز همان انتظار در مقام عمل و محصول انتظار اعتقادی است.[82] منتظران از رحمت الهی برخوردار میشوند؛ چون همواره تلاش میکنند، وظایف اعتقادی خود را بشناسند و هر آنچه را برای رسیدن به اهداف حکومت مصلح جهانی، لازم باشد، فراهم کنند تا زمینههای گناه و ناهنجاری دینی را از بین ببرند.
امام عصر(ع) میفرماید:
فیعمل کلّ امرئ منکم بما یقرب به من محبّتنا و یتجنّب ما یدنیه من کراهیتنا و سخطنا...؛[83]
هر یک از شما ]منتظران[ باید کاری بکند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک کند و از آنچه خوشآیند ما نیست و مایه کراهت و خشم ماست، دوری گزیند... .
انتظار، تعهد آفرین و تحرک بخش است و منتظران را به تکاپو و تلاش وا میدارد تا در برابر جامعه، احساس مسئولیت داشته باشند و زمینههای ناهنجاری دینی را از بین ببرند. آنان با نظارت بر رفتار افراد و تهیه ابزارهای لازم جهت سالمسازی محیط اجتماعی، انجام دادن ناهنجاری را دشوار میکنند تا هزینه ناهنجاری زیاد شود و کسی به این کار رغبت نداشته باشد. در بازدارندگی، فرض اصلی این است که انسانها اساساً عقلانی عمل میکنند و از ارتکاب کجروی، چنانچه هزینه ارتکاب بیش از منفعت آن باشد، پرهیز خواهند کرد.[84]
انتظار فرج در روزگار غیبت، نه تنها نیازمند بینشی است که مؤمن در پرتو آن بتواند در برابر تحریفها، تزلزلها و سرکوفتها، حوزه دین را از درون و بیرون نگه دارد، بلکه با هیچ یک از این عوامل کجروی، خلوص دینی و دینداری را در فکر و عمل از دست ندهد.[85]
انتظار و همبستگی اجتماعی
انتظار فرج در جامعه، موجب وحدت خواهد شد و آنچه این وحدت را خدشهدار کند، اعم از کجروی و ناهنجاری منتظران، طرد میشود.
دستهای از جامعهشناسان، ریشه کجروی و ناهنجاریها را در جامعه جستوجو میکنند و نه افراد. بنابراین، به دنبال راهحلهایی هستند تا از ارتکاب روزافزون کجروی و جرایم جلوگیری کنند. آنان معترفند که مجازات و شکنجه جلوی ارتکاب جرایم را نگرفته است و آموزش، در کنترل و مهار جرایم نقش اصلی را دارد.[86]
برخی دیگر از جامعهشناسان، برای تبیین عوامل مؤثر بر رفتار انحرافی بر اساس اجتماعی شدن نارسا معتقدند که یکی از شیوههای برخورد با موضوع انحراف، تبیین نتیجه نارساییهای موجود بین فرهنگ و ساختار اجتماعی جامعه است. جامعه نه فقط به لحاظ فرهنگی، دارای هدفهای مجاز و معینی است، بلکه افزون بر آن، به لحاظ اجتماعی نیز دارای ابزارهای تأیید شدهای برای رسیدن به آن اهداف است. هر گاه فرد به این وسایل دست پیدا نکند، احتمال بروز رفتار انحرافی و کجروی را او وجود خواهد داشت[87] و در نتیجه، همبستگی جامعه از بین میرود.
اگر فرهنگ انتظار به طور صحیح در مدارس و مؤسسات علمی و آموزشی و به طور کلی، در جامعه، تبلیغ و نهادینه شود و ارزشهای آن از حوزه نظری به متن جامعه منتقل گردد، "جامعه منتظر " میتواند نهادها و ساختار خود را متناسب با فرهنگ غنی انتظار، سامان بخشد و نظام اجتماعی خود را با انتظار، همسو و و همراه سازد. چنین جامعهای، ابزارهای رسیدن به جامعه موعود و مطلوب را در اختیار افراد جامعه قرار دهد، آرمانهای انتظار در اجتماع نهادینه میشود و پیش رفتن به سوی همبستگی تفرقه از جامعه رخت برمیبندد. برای نمونه، یکی از آموزههای انتظار، رعایت عدالت و اجرای قوانین به صورت عادلانه برای همه است که از آرمانهای موعود مهدوی به شمار میآید. حضرت علی(ع) میفرماید:
الحادی عشر من وُلدی هو المهدی الّذی یملأ الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً؛[88]
یازدهمین فرزند من، مهدی است. او کسی است که زمین را از عدل و داد پر میکند پس از آنکه از ستم و ظلم پر شده است.
احساس "عدالت اجتماعی "، انگیزه مناسبی برای جلوگیری از ارتکاب جرم و ناهنجاری است.[89]
همچنین با گسترش "فرهنگ انتظار " در جامعه، میتوان به همنوایی رسید؛ زیرا اگر ارزشهای متعالی آن فراگیر شود و منتظران گروه اکثریت در جامعه باشند، ارزشهای انتظار نیز فراگیر و همنوایی حاصل میگردد. همنوایی، فرآیندی است روانی ـ اجتماعی که از طریق آن، شخص همان نگرشها، کردارها و عادات و آداب زندگی و اندیشهای را میپذیرد که افراد مسلط در محیط اجتماعی پیرامونش پذیرفتهاند.
هنجارها و مدلهای رفتاری غالب، زمینه همنوایی را فراهم میسازد. کنترل اجتماعی نیز که در جهت رعایت ارزشهایی یکسان و رفتاری مشابه اعمال میشود، عامل مهمی در ایجاد همنوایی است.[90]
انتظار، افراد امت اسلامی را به سوی وضعیت آمادهباش همیشگی برای پیوستن به سپاه ولیعصر(ع) و کسب آمادگی کامل جهت جانبازی و فداکاری در راه تثبیت تسلط حضرت بر اوضاع و گسترش قلمرو حکومت وی فرا میخواند. بنابراین، بر تعمیق روحیة تعاون و انسجام و همبستگی مؤمنان میافزاید.[91]
نتیجه
همت هر اجتماع انسانی، همواره مصروف پدید آوردن عوامل همنوایی و استمرار و استحکام بخشیدن نظم و سلامت اجتماعی است.[92] بنابراین، نیازمند چارچوبهای معین رفتاری و الگوهای روشن برای همسازی با یکدیگر است. در این میان، بحث نظارت و کنترل رفتار افراد، اهمیت خاصی دارد. ناهنجاری که گاه مترادف با کجروی و تخلف از ارزشها و هنجارهای حاکم بر روابط اجتماعی یا به معنای ابعاد و ویژگیهای غیرمتعارف و غیرمعمول است، همواره م مورد توجه متفکران اجتماعی بوده است و برای مهار، کنترل و کاهش آن ناهنجاریها، دیدگاهها و راهکارهای متعددی بیان کردهاند.[93]
در مکتب تشیع هم فرهنگ انتظار به منزله فرا تئوری و دکترینی بازدارنده به شمار میآید که به همه ابعاد فردی و اجتماعی این مسئله توجه کرده و خود، راهکاری برای کنترل و کاهش ناهنجاری است.
آموزههای مذهبی، شناساندن ارزشهای اخلاقی و توجه به انتظار فرج و کاهش توجه به امتیازات مادی، مهمترین وسیله برای جلوگیری از کجروی به حساب میآید. البته این کار مستلزم آن است که از کودکی، عشق و ایمان به خدا و امام زمان(ع) و اسوهها و الگوهای رفتاری مطلوب منتظران واقعی را در فرزندانمان ایجاد کنیم. وقتی همه افراد جامعه به سلاح "ایمان " و "انتظار " مسلح شوند، میتوانیم بسیاری از ناهنجاریها را ریشهکن کنیم.[94]
یکی از ویژگیهای منتظران، عنصر تقواست که آنان را نه تنها از ارتکاب گناه و ناهنجاری دینی باز میدارد، بلکه عاملی برای نظارت و کنترل دیگران نیز محسوب میشود؛ زیرا منتظران، همواره خود را در پرتو نظارت ولیعصر(ع) میدانند. امید خدمت در جوار حضرتش، از آنان افرادی متعهد ساخته است که ضمن اصلاحطلبی و دیگرخواهی، با حفظ آمادگی خویش، جامعه را از ناهنجاری به سوی ارزشهای مهدوی و اجرای هنجارهای دینی سوق میدهند و دیگران را با آن آرمانها، همنوا و همبستگی اجتماعی ایجاد میکنند. آنان برای تحکیم اهداف متعالی مهدوی، از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند و در سایه عمل بخردانه و انجام وظیفه، با روحی سرشار از عزت، زندگی جمعی دینی را تجربه میکنند. اینان با واکنشهای مناسب و سنجیده خویش، در روح و روان هنجارشکنان نیز که از زندگی ناامید شدهاند، بارقههای امید را زنده و آنان را به جامعهپذیری مجدد تشویق میکنند.
منتظران، خودسازی و اصلاحطلبی خود را برای کمک به دیگران به کار میگیرند و مصداق این روایت هستند. امام صادق(ع) فرمود، از پیامبر(ع) سؤال شد:
من أحبّ الناس إلیالله قال6: أنفع الناس للناس؛[95]
محبوبترین انسان نزد خدا کیست؟ فرمود: کسی که سودش به مردم بیشتر باشند.
منتظران نه تنها تحت تأثیر فساد محیط قرار نمیگیرند، بلکه چون خود را موظف به از بین بردن کجروی میدانند، از هنجارشکنی بیزاری میجویند و با اجرای امر به معروف و نهی از منکر، کنترل اجتماعی در جامعه مسلمانان را برپا میکنند.
گوهر اصلی بازدارندگی انتظار، در مهرورزی منتظران و نظارت امام زمان(ع) در زندگی اجتماعی این دسته نهفته است که با احیا و گسترش و فراگیر شدن آن، معیارهای روشنی برای راهنمایی رفتار صحیح در زندگی اجتماعی وجود خواهد داشت. بنابراین، سردرگمی و سرگردانی در الگوهای رفتاری که زمینة ناهنجاری و کجروی است،[96] از بین خواهد رفت و ناهنجاری در سایه انتظار سازنده و متعهدانه، کاهش خواهد یافت و جامعه به سوی سعادت پیش خواهد رفت.
در اینجا توجه و تأکید، بیشتر به جامعهپذیری مردم با فرهنگ غنی انتظار است که از آنان، منتظرانی راستین خواهد ساخت و زمینه ظهور را فراهم خواهد کرد. پس باید به وظایف خویش در قبال امام زمان(ع) وفادار باشیم تا به سعادت دیدار برسیم.
حضرت مهدی(ع) میفرماید:
لو أنّ أشیاعنا ـ وفّقهم الله لطاعته ـ علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجّلت لهم السعادة بمشاهدتنا علی حقّ المعرفة و صدقها منهم بنا؛[97]
اگر شیعیان ما ـ که خدا توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میگشت؛ دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان به ما.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . گیدنز، جامعهشناسی، ص 159.
[2] . سوره بقره، آیه30.
[3] . سوره شمس، آیه8.
[4] . شمسالله میر بحی، تبیین جامعه شناختی واقعه کربلا، ص 3، 5 ـ 6، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم 1382.
[5] . علی سلیمی، محمد داودی، جامعه شناسی کجروی، ص 692، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم 1380.
[6] . همان، ص 7.
[7] . محمد باقر ساروخانی، دایرة المعارف علوم اجتماعی، ص 491، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1370.
[8] . سوره توبه، آیه105.
[9] . محمد حسین فرجاد، آسیبشناسی اجتماعی و جامعهشناسی انحرافات، ص 186، انتشارات بدر، تهران 1363.
[10] . Norm.[11] . دایرة المعارف علوم اجتماعی، ص 491.
[12] . جامعهشناسی کجروی، ص 226.
[13] . بروسن کوئن، درآمدی بر جامعهشناسی، ترجمه محسن ثلاثی، ص237، چاپ اول: فرهنگ معاصر، تهران 1370.
[14] . جامعهشناسی کجروی، ص228.
[15] . کوئن، درآمدی بر جامعهشناسی، ص 215.
[16] . آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، ص149، چاپ دوازدهم: نشر نی، تهران 1383.
[17] . دایرة المعارف علوم اجتماعی، ص؟؟.
[18] . Sovial deviation.[19] . جامعهشناسی کجروی، ص 232.
[20] . هدایتالله ستوده، آسیب شناسی اجتماعی، ص 31، چاپ ششم: انتشارات آوای نور، تهران 1379.
[21] . جولیوس گول، ویلیام کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه محمد جواد زاهدی، ص 830، انتشارات مازیار، تهران 1376.
[22] . محمد معین، فرهنگ فارسی معین، ج 1، ص 364، چاپ هشتم: انتشارات امیرکبیر، تهران 1371.
[23] . ابراهیم مصطفی و ... ، المعجم الوسیط، ج 1، ص 932، دار الدعوه، استانبول.
[24] . مألوف لوئیس، منجد الطلاب، ترجمه محمد بندرریگی، ص 591، چاپ نهم، انتشارات اسلامی، تهران 1372.
[25] . همان، ص 412.
[26] . ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی، ص 85.
[27] . جامعه شناسی
نویسنده:مرتضی داوودپور
منبع:www.mahdaviat-conference.com
کلمات کلیدی:
نظریههای جامعه شناسی انحرافات و ناهنجاریها
نظریههای جامعهشناسی مربوط به ناهنجاری و کجروی از دو جهت سودمندند:
1. این نظریهها به درستی بر پیوستگیهای میان رفتار نابهنجار و آبرومندانه تأکید میورزند؛ زمینههایی که در آن، انواع خاص فعالیت "ناهنجار " و تبهکارانه، بسیار متغیرند و قانون برای این نوع رفتار، مجازات در نظر گرفته است.
2. همه میپذیرند که زمینهای نیرومند، در وقوع فعالیتهای نابهنجار و کجرو وجود دارد. اینکه شخصی به کاری نابهنجار و انحرافی بپردازد، از یادگیری اجتماعی و موقعیتهای اجتماعی متأثر است که افراد، خود را در آنها مییابند.[31]
در این زمینه، صاحب نظران را میتوان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد:
الف) آنانی که کج رفتاری و ناهنجاری را پدیدهای "واقعی " و دارای صفاتی میدانند که میتوان از رفتارهای "بهنجار "، مشخص و تفکیک کرد. اینان را اثباتگرا، واقعیتگرا، عینگرا، مطلقگرا، جبرگرا و ساختارگرا مینامند.
ب) آنانی که کج رفتاری و ناهنجاری را لزوماً واقعی نمیدانند، بلکه ذهنی میپندارند. کجروی در نظر آنان، نوعی فرآورده اجتماعی به حساب میآید که جامعه به برخی رفتارها نسبت داده است. اینان را "برساختگرایان "، انسانگرا، ذهنگرا، نسبتگرا، اختیارگرا، فردگرا، تعریفگرا، انتقادی و "پست مدرن " خواندهاند.[32]
پارادیم اثباتگرا
در پارادایم "اثباتگرا " نظریههای زیر مطرح است:[33]
1 . نظریههای فشار
الف) مرتن: علت ناهنجاری مردم، شکاف بین اهداف و ابزار مقبول اجتماعی است.
ب) کوئن: علت ناهنجاری مردم، شکاف بین اهداف و ابزار مقبول اجتماعی بر اساس ناکامی منزلتی افراد است.
پ) کلوار دوالین: متغیر "فرصتهای نامشروع افتراقی "، شکاف و کج رفتاری افراد را پدید میآورد.
2. نظریههای یادگیری اجتماعی
الف) سادرلند: از پیوند افتراقی بحث میکند و علت ناهنجاری را تعداد بیشتر تماسهای انحرافی میداند.
ب) گلیزد: هویتپذیری افتراقی را مطرح میکند و مدعی است که صرف پیوند افتراقی، کسی را ناهنجار نمیکند. وی علت اصلی کج رفتاری را دخالت و تأثیر هویت پذیری از کجروان و هنجارشکنان میداند.
پ) برگس و ایکرز: با طرح موضوع "تقویت افتراقی "، این نکته را عنوان کردهاند که اگر کج رفتاری و هنجارشکنی (در برابر به همنوایی) با میزان فراوانی و احتمال بیشتر "رضایتبخشتر " باشد، افراد آن را بر همنوایی ترجیح میدهند.
3. نظریههای کنترل اجتماعی
الف) هرشی: مهمترین نظریهپرداز در این زمینه به شمار میآید و مدعی است پیوند میان فرد و جامعه، مهمترین عامل همنوایی و عامل اصلی کنترل رفتارهای فرد است و ضعف این پیوند یا نبود آن، سبب هنجارشکنی میشود.
ب) بریتویت: معتقد است جامعه با شرمندهسازی متخلف و هنجارشکن افراد، میتواند ناهنجاری و کجروی را کنترل کند.
در پارادایم "برساختگرا " نظریههای زیر مطرح است:[34]
1. انگزنی: کج رفتاری و ناهنجاری، نتیجه اعمال قوانین و مجازاتهای مربوط به فردی است که آن رفتار را انجام داده است. کجرو و هنجارشکن، کسی است که این "انگ "، به طور موفقیتآمیزی در مورد او به کار رفته و کج رفتاری، عملی است که دیگران آن را چنین تعریف کرده باشند.
2. پدیدارشناسان: اینان بر بازگشت به ذهن کجرفتار و هنجارشکن و پیروی آن تاکید میورزند و مدعیاند کنش اجتماعی، تنها تأثیر فشار نیروهای بیرونی نیست، بلکه کنشگران در زندگی روزانه خود، واقعیات اجتماعی را لمس و مرتب آن را بازسازی میکنند. آنان در کنش متقابل با یکدیگر، جهانی میسازند که هرکس میتواند در آن، خود را به جای دیگری قرار دهد و از آن منظر، به دیگران نگاه کند و وقتی در وضعیت مشابهی قرار گرفت، راهحلهای مشابهی انتخاب کند.
3. تضادگرایان: مدعیاند که توزیع افتراق قدرت در جوامع متکثر، موجب ناهنجاری و کج رفتاری است. اینان بر تضادهای اجتماعی و فرهنگ تکیه میکنند.
عوامل ناهنجاری
عوامل اجتماعی و محیطی بسیاری وجود دارد که در زندگی افراد، به ویژه جوانان، نقش عمیقی بر جای میگذارد؛ زیرا جوانان از اجتماع خویش، ارزشهایی را فرا میگیرند که رفتار آنان را هدایت میکند. مطالعات اجتماعی نشان میدهد که بیشتر هنجارشکنان و کجروان، آسیب دیدگان بهنجار یک جامعه نابهنجارند؛ یعنی افرادیاند که از نظر روانی و طبیعی، بهنجارند، ولی به علت وضعیت نابهنجار جامعه، دست به کجروی میزنند و آستانة مقاومتشان در مقابل مسائل و عوامل اجتماعی، کم است.[35]
عوامل اجتماعی موثر در ایجاد ناهنجاری[36] و کجروی
اتوکلاین برگ میگوید: "امروزه این اعتقاد رواج دارد که هیچ عقلی به تنهایی برای رفتار پیچیده و متنوعی مانند بزه عموماً و بزه جوانان خصوصاً کافی نیست. "[37] اوضاع نامساعد اجتماعی، ضعف کنترل اجتماعی، آموزشهای نادرست، وسایل ارتباط جمعی، وضع بد اقتصادی و فقر فرهنگی، جمعیت زیاد، روابط نامناسب خانوادگی، وجود ارزشهای غیراخلاقی و معیارهای ضد اجتماعی تغییرات پیوسته وضع زندگی، دشواری چگونگی زندگی، مادهپرستی و مسئولیتناپذیری افراد در روابط اجتماعی، برخی از عوامل کجروی است.[38]
جامعه شناسان معتقدند که کجروی و ناهنجاری، از محیط اجتماعی ناشی میشود و تغییرات اجتماعی اندیشیده و حساب شده، میتواند جلوی رشد آن را بگیرد.
تغییرات پیوسته وضع زندگی، دشواری چگونگی زندگی، مادیپرستی، عدم مسئولیت افراد در روابط اجتماعی، عوامل شیوع فساد و کجروی به شمار میروند.[39]
پیآمدهای کجروی و ناهنجاری
جامعهشناسان در تبیین پیآمدهای کجرویهای اجتماعی و ناهنجاریها، معمولاً از برداشتی کارکردی استفاده میکنند. دیدگاه کارکردی، به جای اینکه به فرد توجه کند، بیشتر در جستوجوی خاستگاه کجروی و ناهنجاری در جامعه است و برای ماهیت زیستشناختی و روانشناختی آن اهمیّت چندانی قائل نیست.
1. از بین بردن تمایل به همنوایی
بد نام شدن هنجارشکن و مجازات او، انگیزه مهمی است برای دیگران تا با هنجارها، همنوایی کنند. در مقابل، مردم با مشاهده رهایی هنجارشکنان و قانونگریزان از زیر بار تنبیه و مجازات اجتماعی، نقش خود را در فعالیتهای روزانه با میل و اشتیاق انجام نخواهند داد.
2. ایجاد سردرگمی در ارزشها و هنجارها
وقوع ناهنجاری و کجروی در سطحی گسترده، تشخیص این امر را برای مردم دشوار میکند که رفتار مورد انتظار جامعه کدام است و آنان را در سرگردانی نگه میدارد.[40]
3. ایجاد تغییر در جهت منابع و امکانات
کنترل ناهنجاری و کجرویها، نیازمند نیروها و امکانات گستردهای است که امکان به کار گرفتن آنها در موارد دیگر و مفیدتر، وجود دارد.
4. سلب اعتماد عمومی
شکلگیری و پایداری روابط اجتماعی میان افراد مبتنی بر این فرض است که هر یک از آنان بر اساس هنجارهای مورد قبول، رفتار خواهند کرد به این شرط که دیگران نقض پیمان نکنند. وقوع کجروی و فراوانی آن، اعتماد را از همنوایان و کجروان سلب خواهد کرد.
5. از هم گسیختن نظم اجتماعی
شکسته شدن هنجارهای مهم جامعه در سطح گسترده، زندگی اجتماعی را دشوار و پیشبینیناپذیر میکند و نوعی تضاد و کشمکش را میان دو گروه همنوا و کجرو و هنجارشکن پدید میآورد.[41]
انتظار فرج و ناهنجاریها
احکام اسلامی، شیوههای خاصی را برای تنبیه هنجارشکنان و کجروان و اصلاح آنان و کنترل جرایم و ناهنجاریها تدوین کرده است.
به یقین، هرگاه این موازین در اجتماع مسلمانان رعایت شود، در نظم و انسجام اجتماعی و کنترل جامعه تأثیر کلی خواهد گذاشت. مکتب انسانساز اسلام، انسان را چنان تربیت میکند که از جرم و گناه و کجروی بیزار باشد، به همین دلیل، احکام تربیتی و تعلیماتی اسلام، گسترده، دقیق و فراوان است، ولی قوانین جزایی آن زیاد و پرحجم نیست.[42]
پس هر یک از شما باید کاری کنید تا به محبت و دوستی ما نزدیک شوید.
وظیفه منتظران، پیوند دادن و آشنا کردن مردم با امام زمان(ع) و گوشزد کردن دوستی و محبت حضرت به آنان است تا خود را در جهت پیوند معنوی با امام زمان(ع)، متعهد و پایبند به هنجارهای دینی گردانند و از هنجارشکنی و کجروی دست بردارند. منتظر واقعی کسی است که به خود سازی بپردازد، معارف، ارزشها و محبت آنان را نشر دهد و به دیگران بیاموزد تا مکتب اهلبیت: احیا شود:
امام صادق(ع) میفرماید:
رحم الله عبداً اجترّ مودّة الناس إلینا، فحدّثهم بما یعرفون و ترک ما ینکرون؛[51]
خداوند رحمت کند بندهای را که مودت مردم را به سوی ما کشاند و به آنچه میشناسند با آنان سخن بگوید و آنچه را منکرند واگذارد.
بنابراین، منتظران براساس شفقت بر همنوعان، احسان به خَلق و مهرورزی و رعایت قوانین اجتماعی، به وحدت انسانی در سطح جهانی با همنوعان میاندیشند آنان تکیهگاه مردمند و دیگران به ایشان امیدوارند. مردم برای حل معضلات فردی و اجتماعی خویش، به منتظران، چشم امید دارند و به آنان اعتماد میکنند. امام عسکری(ع) میفرماید:
أولی الناس بالمحبّة منهم من أمّلوه؛[52]
سزاوارترین شخص به دوستی کسی است که مردم به او امید دارند.
نظریه بریتویت در کنترل اجتماعی، شرمندهسازی کجروان بود. به اعتقاد او، با شرمندهسازی متخلف، میتوان ناهنجاری را کنترل کرد.[53] در راهکار انتظار که مبتنی بر عزت و کرامت انسانی است، حتی هنجارشکنان نیز شرمنده نمیشوند، بلکه در دریای کرم و مهر مهدوی، با رغبت و ارادة خویش، از هنجارشکنی و کجروی، دست بر میدارند و با مهرورزی و حمایت عاطفی و امید به زندگی سالم، در پرتو فرهنگ انتظار، به گروه منتظران میپیوندند. همچنین برای ارزشهای متعال جامعه مهدوی، ارزش قائل میشوند و نه تنها هنجارهای مؤمنان را نادیده نمیگیرند، بلکه با فراگیری هنجارها، برای نهادینه کردن آنها در جامعه میکوشند.
2. انتظار و کنترل اجتماعی
کنترل اجتماعی، سبب میشود فرد به واسطه تعلق به گروههای اجتماعی، و از ارزشهای آنها پیروی کند.[54] کنترل اجتماعی، ادامه فرآیند جامعهپذیری است. جامعهپذیری، همنوایی داوطلبانه و اختیاری به شمار میآید. وقتی همنوایی صورت نگیرد، مکانیسمهای کنترل اجتماعی برای انتقال و تحمیل و اجرای هنجارها و انتظارات اجتماعی به کار میروند. در واقع، در جامعهپذیری، ارزشها و هنجارهای اجتماعی به فرد آموخته میشود و سپس رفتار او به وسیله "کنترل اجتماعی " زیر نظارت قرار میگیرد.[55]
مکانیسمهای مختلفی برای تنظیم رفتارهای مقبول و جلوگیری از بینظمی در جوامع وجود دارد که عبارتند از:
ـ مکانیسمهای رسمی:[56] مبتنی بر عنصر حقوقی و قانونی کنترل اجتماعی است که سرپیچی از آنها کیفر به دنبال دارد.
ـ مکانیسمهای غیر رسمی:[57] در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه و در خانواده، مدرسه، محل کار و ... تحقق مییابد؛ در این حالت حفظ آبرو و ترس از بیآبرویی یا بیاحترامی، فرد را از هنجارشکنی باز میدارد.[58] مکانیسمهای غیررسمی عبارتند از:
الف) بیرونی و درونی (وجدانی)؛
ب) ارزشی، عاطفی، اقتصادی؛
ج) انتظامی، ارشادی.[59]
در همه جوامع انسانی، نوعی کنترل اجتماعی مبتنی بر هنجارهای مقبول و سنتهای متداول بر چارچوب رفتارهای اجتماعی مردم نظارت میکند و گرچه همنوایان را تشویق میکند، بیشتر بر تنبیه هنجارشکنان و مخالفان تأکید میورزد.[60]
ادامه دارد...
کلمات کلیدی:
انتظار فرج، با نظارت اجتماعی، سبب همبستگی اجتماعی و تشکیل جامعه اخلاقی میگردد.«منتظران» برای تحکیم اهداف متعالی فرهنگ مهدوی، از هیچ کوششی دریغ نمیکنند و با احساس مسئولیت و تعهد در برابر سرنوشت جامعه، با روحی سرشار از عزت دینی، به وظیفة عمومی خود برای امر به معروف و نهی از منکر، عمل میکنند.
مقدمه
انحراف و ناهنجاری، سابقه دیرینهای در زندگی بشر دارد. در قرآن و آیات خلقت آدم آمده است که فرشتگان، آفرینش موجود زمینی را مایه خونریزی و فساد در زمین میدانستند،[2] به گونهای که پس از هبوط حضرت آدم ابوالبشر به زمین، تاکنون شاهد انواع جنایت، فساد، تباهی و انحراف هستیم. از سوی دیگر، پروردگار حکیم هنگام خلقت بشر، خوب و بد را به نفس او الهام کرد: gفَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَیهَا[3]خداوند در عین اینکه انسان را به وجدان و فطرت متنعم کرد (رسول باطنی)، رسولانی برای او فرستاد تا به واسطه آنان، سعادت دنیا و آخرتش را در دفتری به نام "دین " در دست وی قرار دهد تا بتواند رفتار فردی و اجتماعی خویش را سامان بخشد.[4] بنیآدم به جای لبیک گفتن به ندای باطنی و فطری خویش، از نفس اماره پیروی کرد و راه انحراف را در پیش گرفت. روشن است که ساختار جامعه با کژیها و انحرافها، متزلزل میشود و نمیتواند سعادت و کمال بشر را تضمین کند. از اینرو، کنترل و مراقبت در رفتار فردی و اجتماعی انسانها، امری ضروری است.
بنابراین، خداوند علیم و حکیم، دستورها و قوانین خاصی را بیان فرموده است تا، افراد جامعه بر یکدیگر نظارت کنند. راهکارهای دینی کنترل اجتماعی، همواره آثار چشمگیر خود را در زمینه مهار جرم و کجروی بر جا نهاده و توجه متفکران علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است.[5] "انتظار فرج " یکی از آموزههای دینی به شمار میآید که نقش مهمی در کنترل ناهنجاریهای اجتماعی و اصلاح جامعه دارد و در واقع، نوعی آمادگی برای پاک شدن، پاک زیستن، پویش همیشگی همراه با خودسازی، ساختن دیگران و زمینهسازی برای ایجاد حکومت صالح مهدوی است.
به طور کلی، انتظار فرج، با نظارت اجتماعی، سبب همبستگی اجتماعی و تشکیل جامعه اخلاقی میگردد. "منتظران " برای تحکیم اهداف متعالی فرهنگ مهدوی، از هیچ کوششی دریغ نمیکنند و با احساس مسئولیت و تعهد در برابر سرنوشت جامعه، با روحی سرشار از عزت دینی، به وظیفة عمومی خود برای امر به معروف و نهی از منکر، عمل میکنند. آنان با معرفی الگوهای رفتاری مناسب با هنجارهای دینی و حس کردن خود در پرتو نظارت حضرت ولی عصر، ساختار بازدارندگی انتظار را به روشنی در جامعه نهادینه میکنند و "اصلاح طلبی " در حوزة روابط اجتماعی را سرلوحه فعالیتشان قرار میدهند.
ضرورت وجود هنجارها
صفت اصلی انسانها، اجتماعی بودن و زندگی گروهی آنها است. انسان از لحظه تولد تا دم مرگ به دیگران نیاز و وابستگی دارد و به ناچار برای رفتار و کنش در چارچوبهای معین و براساس الگوهایی نسبتاً همساز با یکدیگر، نیازمند قواعد رفتار خاص خود است تا یگانگی اجتماعی محفوظ بماند. همّت هر جامعهای نیز همواره صرف پدید آوردن عوامل حفظ، استمرار و استحکام بخشیدن به این مسئله میشود.[6] "هنجارها "، مرجع عمل هستند؛ زیرا هنجار، اصل، قاعده یا قانون محسوب میشود که باید رفتار را هدایت و راهبری کند و به یک معنا، فرمول رفتار است[7] و سبب همسازی با محیط و انتظارات جامعه میشود. از آنجا که هنجارهای اجتماعی، تعیینکننده رفتار و واکنشهای انسان در جامعهاند و مشخص میکنند فرد باید چه بگوید و از چه اجتناب ورزد تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد، بحث جامعهپذیری انسانها مطرح میشود. ایجاد مقررات، سنتها و قوانین، برای حفظ و یکپارچگی جامعه لازم است. ما از قواعد اجتماعی یا هنجارها پیروی میکنیم؛ زیرا در نتیجه اجتماعی شدن، این کار برای ما به صورت عادت در آمده است. ما با اعتقاد آگاهانه به اینکه رفتاری را که هنجارها دربرمیگیرند، موّجه است، از هنجارها پیروی میکنیم. ممکن است رفتار افراد از هنجارهای اجتماعی فاصله بگیرد و با آن متفاوت و حتی مخالف باشد. بنابراین، جامعه برای مقابله با این نوع مشکلات، با استفاده از ابزارهای متعدد، درصدد جلوگیری و کاهش این نوع ناهنجاریها است تا انسجام اجتماعی حفظ شود و نظم آن محفوظ بماند. پس متفکران به دنبال عواملی برای همنوا شدن افراد هنجارشکن با جامعه و کاهش پیآمدهای هنجارشکنی هستند.
اهمیت انتظار فرج
انتظار فرج، راهکاری برای کاهش ناهنجاریها، عاملی برای همنوایی و الگویی برای بازدارندگی کژیهاست. هر مسلمانی در پرتو فرهنگ غنی انتظار، وظیفه دارد ظلم و فساد و ناهنجاری دینی را در جامعه محکوم کند و برای تحقق هدفهای متعالی اسلام بکوشد تا به سهم خود، به اسلام و جوامع انسانی که به دلیل نداشتن رهبران شایسته و الگوهای مناسب زندگی، در سرگردانی به سر میبرند، خدمتی انجام دهد.شایسته نیست منتظران بنشیند و تسلیم ناهنجاریها و کژیها شوند یا نظارهگر صحنههای ناهنجار و انحطاط اخلاقی جامعه باشند. چنین کاری با انتظار مصلح موعود و فلسفه انتظار همآهنگی ندارد:
وَقُلْ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ[8]
و بگو: [هر کاری میخواهید] بکنید که به زودی خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست، و به زودی به سوی دانای و آشکار بازگردانیده میشوید؛ پس شما را به آنچه انجام میدادید آگاه خواهد کرد.
عدالت که یکی از آموزههای انتظار است، عاملی برای استحکام نظم اجتماعی، رعایت هنجارهای دینی و جلوگیری از ناهنجاری و کجروی به شمار میآید.[9] انتظار فرج، راهکاری است که نهادینه و فراگیر شدنش در جامعه، سبب همبستگی اجتماعی است و فرا تئوری و دکترینی است که معضلات کنونی جوامع انسانی را پاسخ میگوید. تئوریهای کنترل اجتماعی با وجود مکانیسمهای مختلف، جوابگوی نیازهای جامعه انسانی نیست و هر روز بر تعداد هنجارشکنان افزوده میشود و کاستی این تئوریها بر همگان روشن شده است. پس اگر انتظار فرج، به طور صحیح در جوامع بشری رواج یابد، میتواند در کنترل ناهنجاریها و کاهش کجرویها نقش مؤثری ایفا کند.
مفهوم شناسی
1. هنجار[10]
اصل، قاعده یا قانونی است که باید رفتار را هدایت و راهبری نماید؛
ـ نوع عینی یا فرمول مجرد، آنچه باید باشد؛
ـ هر آنچه قضاوتی ارزشی را میپذیرد، نظیر قاعده، هدف و حتی مدل.[11]
2. بیهنجاریااا
وضعیتی که در امور اجتماعی ـ بدون امکان در نظر گرفتن هر گونه هنجاری ـ صورت میپذیرد و در آن چیزی باقی نمیماند جز اشتهای فردی و کنترلناپذیر اشخاص که بیحد و حصر و اشباعناپذیر است؛[12]
ـ وضعیت و حالتی است که زمانی اتفاق میافتد که انتظارات فرهنگی با واقعیات اجتماعی ناسازگار باشد؛[13]
ـ گاه در مفهوم، مترادف با کجروی و به معنای تخلف از ارزشها و هنجارهای حاکم بر روابط اجتماعی است؛
ـ گاه در مفهوم کلی یعنی ابعاد و ویژگی و حتی رفتارهای غیرمتعارف و غیرمعمول به کار میرود.[14]
3. کجروی
رفتار ناسازگار و غیرمنطبق با انتظارات جامعه یا یکی از گروههای مشخص درون آن و دوری جستن و فرار از هنجارهاست؛[15]
ـ ناهمنوایی با هنجار یا هنجارهای معینی است که تعداد بسیار زیادی از مردم، در اجتماع یا جامعهای پذیرفتهاند.[16]
4. نابهنجاری اجتماعی
نابهنجاری یا اختلالی که در روابط فرد یا گروه با محیط اجتماعی خود یا ساخت کارکرد جامعه پدید میآید.[17]
5. انحراف اجتماعی[18]
سرپیچی مدلهای رفتاری و هنجارهای نهادی از حرکت در مسیر تعیین شده است. این مدلها و هنجارها، رفتار جمعی را رهبری میکنند؛[19]
ـ رفتاری که به طریقی با انتظارهای مشترک اعضای جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد، آن را ناپسند و نادرست میدانند.[20]
پس شخص تا آن حد "بهنجار " تلقی میشود که با ضوابط اخلاقی و فرهنگی جامعهاش سازگار و همآهنگ باشد. بنابراین، بهنجاری، با رعایت قواعد اجتماعی و "نابهنجاری " با "سلوک ضد اجتماعی " یکسان انگاشته میشود. پس کجروی و ناهنجاری اجتماعی به یک معنا، ناهمنوایی با هنجارهای جامعه است.[21]
6. انتظار
ـ مصدر متعدی: چشم داشتن، چشم به راه بودن؛
ـ اسم مصدر: چشمداشت، چشمداشتگی؛
ـ نگرانی. [22]
ـ انتظره: ترقّبه و توقّعه و تأنّی علیه؛[23]
ـ منتظرش ماند، انتظارش را کشید؛[24]
ـ الفرج (فرج): گشایش.[25]
انتظار فرج، انتظار گشایش و پیروزی حکومت عدل علوی، بر حکومتهای کفر و بیداد، به رهبری ولی عصر(ع) است. پس انتظار فرج، انتظار تحقق یافتن آرمانهای بزرگ عدالتخواهی، اصلاحطلبی و ظلمستیزی محسوب میشود. "انتظار یا آیندهنگری به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش میکند. "[26]
نگرشهای جامعه شناسی به کجروی (ناهنجاری اجتماعی)
بررسی و تفسیر رفتارهای کجروانه در ارتباط و نسبت با نیروهایی اجتماعی یا فرهنگی است که خارج از افراد قرار دارد؛ نیروهایی که چون از طبقات و ساختارهای اجتماعی نشئت میگیرد، بر گروههای وسیعی از افراد اثر میگذارد. بدین گونه ویژگی اساسی این نگرش به ناهنجاری و کجروی، التزام به ماهیت اجتماعی و فرافردی آن است، ناهنجاری و کجروی به منزله مفهومی مورد توجه قرار میگیرد که متغیرهای موجود در تعریف آن، با مفهوم جامعه و ساختار و نهادهای فراگیر اجتماعی مرتبط است؛ مفهومی که نه تنها آن را در قالبی محدود به فرد یا افرادی خاص مطالعه میکند، بلکه فهم دقیق و صحیح آن، در کنار فهم این ساختارها و نهادها و در قالب تحلیل کلان آن ممکن خواهد بود:
الف) تعبیرهای ساختی[27]
این نگرش، جامعه را نظامی متشکل از اجزای سازگار با یکدیگر میداند و اعتقاد دارد ضامن سازگاری میان این اجزا، وجود نوعی وفاق میان اعضای جامعه در زمینه ارزشهای مشترک است. در این نگرش، هنجارها، نمودهای عملی و تفصیلی ارزشها و اهداف مبتنی بر آن به شمار میآید و کجروی و ناهنجاری نیز رفتار شکننده و نقض کننده آن هنجارهاست.
ب) تعبیرهای خرده فرهنگی[28]
محور اصلی در این تعبیرها، متعارض قلمداد کردن هنجارها و ارزشهایی است که گروههای متفاوت قومی یا طبقاتی یا خرده فرهنگهای موجود در جامعه بدان پایبند هستند. از ماهیت این رفتارها، با تعبیرهایی نظیر رفتار منطبق با الگوهای فرهنگی یا واکنشهای جانشین در برابر هنجارها یاد میشود.
شیوه این مقاله، از اینگونه تحلیلها، عمومیتر و جامعتر است؛ چون معتقدیم که خود افراد، نقش مهمی در کاهش و کنترل ناهنجاری دارند، گرچه نظام ساختاری جامعه هم نقش خاص خود را دارد. پس به نظر ما، فرد و ساخت و نهاد جامعه در کاهش ناهنجاری، مکمل و متمم یکدیگرند.
ملاکهای تشخیص ناهنجاری و کجروی[29]
کجروی و ناهنجاری اجتماعی، رفتاری است که به طریقی با انتظارهای مشترک اعضای جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد آن را ناپسند و نادرست میدانند. اندیشمندان برای تشخیص ناهنجاریهای اجتماعی، ملاکهایی به شرح ذیل ذکر کردهاند:
1. ملاک آماری
یکی از روشهای متداول برای تشخیص رفتار نابهنجار، روش توزیع فراوانی ویژگیهای متوسط است که انحراف از آن، غیرعادی بودن را نشان میدهد. در این روش، یک حد متوسط وجود دارد که افراد بهنجار را شامل میشود. پس کسانی که بیرون از این حد قرار دارند، "نابهنجار " خواهند بود.
هنجارها یا معیارهای اجتماعی، مواردی هستند که اکثریت افراد جامعه آن را پذیرفتهاند. پس یک رفتار تنها هنگامی رفتار "نابهنجار " نامیده میشود که نشاندهنده "ناهمنوایی " فرد با هنجارهای اجتماعی باشد.
2. ملاک اجتماعی
انسان، موجودی اجتماعی است که در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی میکند. همین قالبها و الگوها، معیار تشخیص این نکته هستند که رفتار فرد تا چه حد با هنجارها، سنتها و انتظارات جامعه مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره او قضاوت میکند. بدین ترتیب، رفتاری که مورد قبول جامعه نباشد، "نابهنجار " تلقی میشود.
3. ملاک فردی
یکی از ملاکهای تشخیص رفتار "نابهنجار "، درجة ناراحتی و اختلال مانند افسردگی، ترس، اظطراب و است که موجب آسیب رساندن به رفاه فرد و اجتماع میگردد.
دستهبندی مختلف انحرافات و ناهنجاریها
الف) نوعی همنوایی فردی که سبب ناهنجاری میشود، ناشی از علل جسمانی ـ روانی است که امکان دارد بر اثر نارضایتی، ناهمآهنگی و سرکشی، سبب پیدایش نگرشها و رفتارهای متخالف یا منظم (ضد قواعد رفتار و ارزشهای یک محیط خاص) شود.
ب) نپذیرفتن یک نظم جا افتاده با رژیمی که نامطلوب تلقی میشود، میتواند رفتارهای انحرافی را پدیدار سازد. در این صورت، فرد منحرف، سلسله مراتب پذیرفته ارزشی را طرد میکند، افعال دیگر را مطرح میسازد و میکوشد تا نظمی دیگر را که "برتر " میشناسد، اعمال کند.
ج) انحرافات اجتماعی که ماهیت جمعی و علت اجتماعی دارند. این انحرافات بدان دلیل رخ میدهد که سازمان اجتماعی موجود به مسائل اجتماعی را نمیتواند حل کند. مثلاً جوانان، بیکاران یا کارگرانی وجود دارند که جامعه، حیات آنان را به رسمیت نمیشناسد. بنابراین، جایی جذب نمیشوند. این گروهها، منزلت اجتماعی ندارند. در این حالت، در رفتار اجتماعی این گروهها تجلی مینماید.[30]
کلمات کلیدی:
برخی ها همواره از چگونگی ارتباط و حتی از امکان ارتباط با صاحب الزمان(عج) سؤال می کنند پاسخ به طیف وسیع پرسش کنندگان و سطوح فکری و فرهنگی و اعتقادی آنان در یک مطلب کوتاه، شدنی نیست، با این همه آن چه به نظر می رسد و بخش عمده ای از پرسشگران را تا اندازه ای راضی و خشنود می سازد.
برخی ها همواره از چگونگی ارتباط و حتی از امکان ارتباط با صاحب الزمان(عج) سؤال می کنند پاسخ به طیف وسیع پرسش کنندگان و سطوح فکری و فرهنگی و اعتقادی آنان در یک مطلب کوتاه، شدنی نیست، با این همه آن چه به نظر می رسد و بخش عمده ای از پرسشگران را تا اندازه ای راضی و خشنود می سازد، در این مطلب کوتاه می آید.
مفهوم توحید
توحید به معنای بازگرداندن متکثرات به یک امر واحد است. به این معنا که انسان هنگامی با امور متعدد و متنوع مواجه می شود، نمی تواند به سادگی آنها را به یک امر بازگرداند. البته در برخی از علوم، با شناسایی وجوه مشترک میان متکثرات و کنار گذاشتن متمایزات، گام هایی برای رسیدن به وحدت برداشته می شود. به عنوان نمونه با تفکر در زید و عمر و وبکر وجوه مشترک میان آنان شناسایی شده و فصول جداگانه کننده به کناری نهاده می شود و از آن، عنوان "نوع انسان " ساخته می شود. این حرکت در حقیقت همان توحید است.
از آن جایی که در هستی، امور بسیاری تاثیر مستقیم و غیرمستقیم به جا می گذارند، برخی از انسان ها دچار این توهم و اشتباه می شوند که همه آن ها را الهه و خدایان قرار دهند و یا در مرتبه پایین تر اگر قایل به یکتایی خدا شوند برای هر یک از این امور تاثیرگذار دست کم عنوان ربوبیت را قایل شوند. از این جاست که برخی قائل به توحید در الوهیت می شوند ولی توحید در ربوبیت را نمی پذیرند.
دسته دیگر از انسانها با تفکر و تعقل و تدبر در می یابند که همه این امور تاثیرگذار نمی توانند علل مستقل باشند بلکه علل وابسته ای در عرض یا در طول هستند. این جاست که قایل به توحید در همه مراتب وجودی شده و هیچ ربوبیتی برای دیگران قایل نیستند. این شیوه ای است که در فلسفه تعقلی به کار می رود.
اما در عرفان نظری بر این نکته تاکید می شود که همه این امور تنها مظاهر حقیقت واحدی بیش نیستند و حتی در ذات خویش استقلال ندارند، چه رسد که در عمل و فعل دارای استقلال باشند. بر این اساس، تنها یک حقیقت واحد در تمامی هستی وجود دارد و همه هستی تنها مظاهر همان حقیقت واحدند. البته آنان تاکید می کنند که هر چیزی باتوجه به شدت و ضعف نسبت و قابلیت خود با آن حقیقت واحد، تجلیات و مظهریت می یابد. براین اساس تفاوت هایی در مظهریت چیزها نسبت به آن حقیقت یکتا می توان یافت؛ ولی این تفاوت در مظهریت هرگز به معنای تعدد و تکثر موجودات نیست. بنابراین در هستی تنها یک حقیقت و مظاهر آن با شدت و ضعف وجود دارد.
الله، مظهر نخست حقیقت یکتا
در ادبیات قرآنی، آن ذات هستی بخش یکتا و یگانه برای اینکه ظهور و تجلی یابد، در شکل کامل و تمام خود با عنوان "الله " ظهور یافته است، چرا که اسم "الله "، نامی برای همه اسماء و صفات الهی است.
بنابراین، الله نخستین تجلی و مظهر تمام و کمال ذاتی است که ما آن را به نام خدا می شناسیم. به سخن دیگر، پیش از ظهور آن ذات در شکل الله، ما هیچ شناختی از آن ذات نداشتیم، چرا که در کمون مطلق بوده است. بنابراین، نخستین ظهوری که برای آن حقیقت نهان، بوده است تجلی و ظهور در الله است.
پیامبر(ص)، وجه الله
الله، در حقیقت واسطه شناخت آدمی نسبت به حقیقتی است که همواره در کمون و دور از دسترس شناخت است. این ذات ناشناخته که در اصل، شناخته ترین چیز هستی است، همان چیزی است که در قرآن از آن به "هو " یاد می شود؛ چرا که "هو " ضمیر است که از یک جنبه، شناخته ترین امر و از جنبه دیگر نهانی ترین چیز است.
این "هو " ذات، در الله تجلی یافت. اما این الله چیست؟ به نظر می رسد که صادر نخست می بایست از هر جهت با ذات یکتا و یگانه باشد. این جاست که براساس قاعده امکان اشرف و قواعد دیگر فلسفی می بایست نخستین صادر، همان انسان کاملی باشد که اشرف همه هستی است. این انسان کامل، کسی جز پیامبر(ص) نیست که اشرف هستی می باشد. بنابراین به یک معنا، پیامبر(ص) همان وجه الله است.
مفهوم وجه الله
وجه همان بخش قدامی و ظاهر بدن است که مهمترین عضو و به معنای صورت و چهره است. از این رو، وجه الله همان بخش ظاهری از ذات "هو " است که به تمام و کمال به عنوان نخستین صادر، پدیدار شده است. از آن جایی که کامل ترین موجود و شریف ترین آن، پیامبر(ص) است، بنابراین آن حضرت (ص) همان وجه الله است.
وجه یک چیز، جدا از همان چیز نیست، به این معنا که وجه و صورت شخص همان جهت آشکار و ظاهر وی است، بنابراین، وجه الله هرگز از الله جدا نخواهد بود و یکتایی و یگانگی، میان آن دو برقرار است. بر این اساس وقتی از توحید سخن می گوییم به معنای آن است که درک کنیم که پیامبر(ص) با خدا به عنوان وجه خدا یکی است و دوگانگی در آن راه ندارد. این همان معنایی است که در آیه 9 سوره نجم با "او ادنی " تبیین شده است؛ چرا که قاب قوسین بیانگر منطقه مماس و تماس است و "او ادنی " همان اتحاد و یکتایی و یگانگی خدا و پیامبر(ص) به عنوان وجه الله می باشد. این که در روایات آمده است: "نحن وجه الله " به این دلیل است که از نظر مقام نوری، همه چهارده معصوم(ع) نور واحدی هستند و حکم یکی به دلیل آیه 61 سوره آل عمران و آیه مباهله، همان حکم دیگری می باشد که نفس و ذات ایشان یکی است.
بنابراین وجه الله، پیامبر(ص) و همه امامان(ع) به حکم نفسیت است. این همان معنای توحیدی است که بدان دعوت شده ایم.
وجه الله، خالق هستی
در روایات معتبر آمده است که نحن صنایع الله و الخلق صنایع لنا؛ ما، صنعت و سازه الهی و همه خلق، سازه های ما هستند. این بدان معناست که صادر نخست تنها از خداوند بی واسطه خلق شده و مظهریت یافته است و دیگر موجودات همه به واسطه انوار امامان(ع) آفریده شده و مظهر گشته اند.
براین اساس، همه هستی، مظاهر وجه الله هستند و همان گونه که خداوند بر همه هستی احاطه دارد، وجه الله نیز احاطه علمی و مالکیت دارد و هر تصرفی از سوی ایشان در هستی صورت می گیرد. از این رو در دایره خلقت، همه هستی باید متوجه وجه الله و چهارده معصوم(ع) شوند و شناخت به این توحید پیدا کرده و در اندیشه بازگشت به این سیر وجودی، خود را سامان دهند. از این رو خداوند فرمان می دهد که اگر می خواهند به الله برسند و محبوب الله شوند می بایست متوجه وجه الله باشند. اصولا ربوبیت از طریق وجه الله امکان پذیر و شدنی است و انوار معصومان(ع) است که هستی را ربوبیت می کند براین اساس، در دایره سیر، نهایت سیر، رب ایشان است. "الی ربک المنتهی " چنان که در دایره بازگشت از "انالله و انا الیه راجعون " می بایست "الی ربک الرجعی " به رب ایشان بازگشت. بنابراین، همه هستی با سببیت امامان آفریده و ظهور یافته است که وجه الله می باشند و انسان همان گونه که باید درک کند که باء سببیت امیرمؤمنان(ع) به عنوان یک مصداق از وجه الله، خلقت را تکوین کرده است نیز درک کند که با باء سببیت آن حضرت(ع) و دیگر انوار امامان(ع) است که به خداوند برسد.
امام زمان(عج)، مالک هستی
[در هر زمانی جلوه ای کامل از مظهر نخستین صادر، بر جهان، حاکمیت و مالکیت می کند که در زمان ما و پس از امامت امام عسکری(ع)، همه هستی، چون آب برای ماهی در اختیار امام زمان(عج) است. درحقیقت هستی، همان آب است و این آب همان صاحب زمان(عج) است. ما چون ماهی در این آب می باشیم که در جست وجوی آب و صاحب زمان(عج) هستیم.] اگر خوب بنگریم می بینیم که در آب در جست وجوی آب هستیم. البته بسیاری از مردم همانند ماهی متوجه آب نیستند مگر آن که از آب بیرون انداخته شوند. آن چه لازم است بدانیم اینکه دریابیم در آب وجود صاحب زمانی زندگی می کنیم و به سر می بریم.
نماز به معنای متوجه شدن به وجه الله و قرار گرفتن قلب در برابر این حقیقت است. وقتی متوجه وجه الله و صاحب الزمان(عج) در نماز و دیگر عبادات می شویم و نماز به این می بندیم که رضایت و خشنودی وجه الله را به دست آوریم، در حقیقت متوجه حقیقت توحید و مظهریت و وابستگی و فقر خود به وجه می شویم و این همان عنایت الهی است که تنها به برخی می رسد، چرا که همانند ماهی می شویم که دریابیم که در آب هستیم و قدر آن را بدانیم. درحقیقت عبادت به معنای توجه یابی و قرار دادن وجه خود در برابر وجه الله است. از این رو گفته اند حقیقت عبادت چیزی جز تذکر و رهایی از غفلت نیست.
نمادسازی
از آن جایی که بسیاری از مردم اهل عقل و تعقل نیستند و تنها اهل دیده بصر هستند و نهایت مرحله ای که می رسند همان شهودطلبی ابراهیمی برای اطمینان قلبی است، از خداوند نماد می خواهند. از این رو، مسجد و کعبه و دیگر امور، نمادهایی می شوند تا ره گم نشود و انسان بتواند وجهی را بیابد که کمی او را با حقیقت وجه الله مرتبط سازد.
کعبه و دیگر نشانه ها، نشانه ای برای کسانی است که احتمال گم شدن ایشان می رود. اما اهل عقل و دل خود را همواره در برابر وجه الله زمان خویش می یابند. پس همواره همانند ماهی عاقلی هستند که خود را محاط تمام و کمال از هر جهت و حیث با آب می دانند. بنابراین بی ارتباطی معنا ندارد و تنها مشکل این است که متوجه به وجه الله نیستیم.
نویسنده : سیدمحمد تقی موسویان
منبع : روزنامه کیهان 1390/04/27
کلمات کلیدی:
انقلاب اسلامی ایران؛ زمینهساز حکومت جهانی موعود
ظهور و قیام حضرت مهدی(عج) عظیمترین و بیسابقهترین انقلاب تاریخ است که تحولات اساسی و همه جانبهای را در عرصههای فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جهان همراه داشته و خواهد داشت. این انقلاب بزرگ جهانی مانند سایر انقلابهای اجتماعی ناشی از علل و شرایط مهمی بوده و به زمینهسازیهای زیادی نیاز دارد. قیامها و انقلابهای بیدارگرایانه از جمله اموری است که سبب تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) شده و موجب بیداری و آگاهی جامعه جهانی و در نتیجه فراهم شدن زمینه ظهور میگردد. ادعای ما این است که انقلاب اسلامی ایران یکی از انقلابهایی است که زمینهساز انقلاب جهانی حضرت موعود است؛ ازهمینرو برای اثبات این سخن مباحث مرتبط با انقلاب شامل مفهوم انقلاب در لغت و اصطلاح، شرایط عمومی انقلابها و وجه تمایز انقلاب اسلامی ایران از سایر انقلابها بیان شده است تا ضمن بحث درباره آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی، چگونگی زمینهسازی آن برای انقلاب جهانی موعود روشن شود.
مفهوم انقلاب
واژه انقلاب معادل کلمه "Revolution "، برگرفته از کلمه "Revolutio - on " و ریشه "Revolver " است. این واژه ابتدا از اصطلاحات اخترشناسی بود که بهتدریج در علوم طبیعی اهمیت یافته و سپس برای نخستین بار در سده هفدهم، به صورت یکی از اصطلاحات سیاسی به کار گرفته شد.[16] در فرهنگ فارسی عمید، انقلاب به معناى "حالى به حالى شدن، دگرگون شدن، برگشتن، تحول و تقلّب و تبدل، تغییر کامل و مشخص در چیزى و یک چرخش دورانى " است.[17]
در فرهنگ مصطلح سیاسی، با همه اختلافنظرهایی که درباره تعریف کامل از پدیده انقلاب مشاهده میشود، ویژگیهای عمدهای وجود دارد که آن را از تحولات دیگر جامعه و تغییرات اجتماعی جدا میکند. از آنجایی که تاکنون برای انقلاب، معنا و مفهوم جامع و مانعی ارائه نشده، برای آشنایی با تعریف این پدیده، برخی از تعریفهای اندیشمندان با توجه به ابعاد مختلف آن بیان شده است: ساموئل هانتینگتون[18] یکى از نویسندگان معاصر، انقلاب را به مثابه "یک تحول داخلى سریع، اساسى و خشونتآمیز در ارزشها و اسطورههاى حاکم بر جامعه و در نهادهاى سیاسى، ساختارهاى اجتماعى، رهبرى و فعالیتها و سیاستهاى دولت " تعریف کرده و آن را از دیگر انواع بىثباتى سیاسى نظیر کودتا، شورشها و طغیانهاى اجتماعى و جنگهاى استقلالطلب متمایز مىسازد.[19] همچنین در تعریف دیگر، انقلاب از لحاظ سیاسی "به حرکت مردمی گفته میشود که نظام سیاسی یک کشور را از میان برمیدارد و نظام جدیدی را جایگزین آن میکند ".[20]
استاد شهید مرتضی مطهری در تعریف انقلاب گفته است: "انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب "؛ ازاینرو ایشان ریشه انقلاب را دو چیز دانستهاند: 1ــ نارضایی و خشم از وضع موجود 2ــ آرمان یک وضع مطلوب. در هر انقلابی نفی و اثبات وجود دارد ( نفی وضع موجود و اثبات وضعیت مطلوب).[21]
بر همین اساس انقلاب اسلامى نیز به دلیل نارضایتى از وضع موجود، با اعتقاد مردم شیعه ایران به پیروى از رهبرى امام خمینى (در مقام نایب امامزمان(عج) و وجوب اطاعت و پیروى از ایشان) و با هدف ایجاد وضع بهتر ــ از بین بردن عوامل ظلم و فساد، تشکیل حکومت اسلامى و زمینهسازى براى تشکیل حکومت واحد جهانى امامزمان(عج) ــ به پیروزى رسید.
انواع انقلاب
در وقوع انقلابها، مجموعه تحولات و شرایط فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مداخله دارد و بنابراین باتوجه به موقعیت و تحولات کشورها، مسیرهای متفاوتی در رسیدن به این عوامل وجود دارد و بهطورکلی سرنگونی نظامهای سیاسی بر اثر انقلاب، به چند شکل ممکن است روی دهد:
الف) اعتصاب، اعتراض و جنبش اکثریت مردم، که ممکن است صورت خشونتآمیز به خود بگیرد و سبب انتقال قدرت به دیگران شود: مانند انقلاب اکتبر در روسیه.[22]
ب) رهبران و هواداران انقلاب مجبور شوند که مدتها به مبارزه مسلحانه اقدام کنند تا دولت حاکم را سرنگون نمایند؛ انقلاب کوبا نمونهای از این روش انقلابی بود.[23]
ج) گاهی انقلابها بهمنظور برچیده شدن نظام سیاسی پیشین و ایجاد نظام سیاسی جدید به وقوع میپیوندد که به آنها انقلاب سیاسی میگویند: مانند انقلاب فرانسه.[24]
د) گروهی دیگر از انقلابها به جزء تغییر در نظام سیاسی، تغییراتی نیز در نظام اجتماعی بهوجود میآورد؛ برای نمونه انقلاب سال 1917.م روسیه به جزء آنکه رژیم پادشاهی تزارها را برانداخت، دگرگونیهای مهمی در نظام اجتماعی آن کشور پدید آورد. همچنین انقلاب فرهنگی چین در سال 1966.م نیز نمونهای بود که در آن تلاش شد کشور چین از نظر فرهنگی دگرگون و متحول شود.[25]
باتوجه به شرایط عمومی انقلابها، انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) ــ بهرغم اینکه برنامهای الهی و آسمانی است ــ همچون سایر انقلابها و تحولات تاریخی و اجتماعی، به یک سلسله شرایط و موقعیتهای عینی و خارجی، محیط مساعد و فضای عمومی مناسب نیاز دارد که بدون فراهم شدن آن شرایط، تحقق نمییابد؛ از همین رو باید مؤمنان به وظایف خود عمل کنند و آماده ظهور آن حضرت بوده و با حرکتهای انقلابی و اصلاحی خویش علیه فساد و طاغوت و آگاهی و بیداری بشریت، زمینه را برای ظهور منجی فراهم سازند؛ تا اینکه اراده خداوند متعال باتوجه به اوضاع و شرایط جامعه و مناسب بودن زمینهها و بسترهای جامعه، به ظهور آن حضرت تعلق گرفته و اذن قیام را صادر نماید.
بر این اساس انقلاب اسلامی ایران با نارضایتی از وضع موجود با رژیم پهلوی مقابله کرد و بر اثر تلاشهای نیروهای انقلابی، سرانجام به رهبری امامخمینی(ره) این انقلاب نه تنها نظام سلطنتی را برچید، بلکه برپا ساختن یک نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جدید را براساس آموزههای دین اسلام، بهویژه آموزه انتظار، هدف خود قرار داد. برای این انقلاب تعریفهای متعددی بیان کردهاند، از جمله اینکه "انقلاب به مفهوم مکتبی، یعنی تغییر حاکمیت طاغوت به منظور استقرار حاکمیت الله است. این انقلاب یک انقلاب سیاسی یا دگرگونی اجتماعی محض نیست، بلکه تجدید حیات اسلام را در تمام وجوه و ابعاد در نظر دارد و متضمن بازگشت به اصول اساسی به عنوان تنها مکتب جامع، اصیل و حاوی طرح کاملی برای زندگی و تضمینکننده عدالت، صلح، امنیت، آزادی، ارتقای فرهنگی و معنوی انسان است ".[26]
انقلاب اسلامى ایران، با وجود شباهت به سایر انقلابها (به لحاظ شرایط و عوامل پیدایش و پیروزى)، ویژگیهاى خاص خود را نیز دارد و تفاوت اساسی آن با سایر انقلابها، در ریشه مذهبی و ماهیت دینی (خدامحوری) داشتن، رهبری دینی (سهم روحانیت) و حرکت مردمی[27] است.
علاوه بر روایتها، مقایسه اهداف و آرمانهای درخشان انقلاب اسلامی بهویژه در زمینههای فکری و فرهنگی، و مطابقت و تناسب آن با شرایط ظهور و هدفهای انقلاب جهانی امام مهدی(عج)، اثباتکننده تأثیر ممتاز انقلاب اسلامی در زمینهسازی و فراهم نمودن زمینهها و بسترهای ظهور و انقلاب بزرگ مهدوی است. هنگامىکه گفته میشود نهضت امامخمینى زمینهساز انقلاب بزرگ مهدوى است، مقصود این است که این نهضت در مقاطع تاریخی مختلف همواره با تلاش رهبران و حامیان انقلاب درصدد زمینهسازی برای ظهور امام مهدى(عج) بودهاند؛ ازهمینرو برای اثبات چنین امری لازم است ابتدا آرمانهای انقلاب اسلامی را شناخته و با بررسی دستاوردهای این انقلاب در صحنه عمل، ارتباط و تناسب آنها با اهداف انقلاب مهدوى نیز بررسی شود.
آرمانهای انقلاب اسلامی
بررسی اهداف انقلاب اسلامی مبین این واقعیت است که این اهداف برای زمینهسازی و تحقق اهداف انقلاب جهانی امام مهدی(عج)، مطرح شده است و همچنان تعقیب میشود؛ انقلاب اسلامی ایران در سال 1357.ش، نه تنها انقلابی سیاسی برای فروپاشی رژیم پهلوی بود، بلکه بهمنظور استقرار نظام سیاسی اسلام و تحقق آموزههای متعالی آن در عرصههای مختلف و بنا نهادن ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نوین در چهارچوب ارزشها و احکام اسلامی روی داد. از جمله عناوین مهم، شاخص و اساسی این اهداف و آرمانها عبارتاند از: 1ــ ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر مبنای ایمان و تقوا؛ 2ــ استقرار عدالت در سطح گسترده و عمیق شامل عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، قضایی و...؛ 3ــ پرورش افراد جامعه و رشد علمی در همه ابعاد؛ 4ــ تربیت و رشد معنوی و ریشهدار شدن ارزشهای اخلاقی و انسانی در افراد جامعه؛ 5ــ آبادانی و پیشرفت اقتصادی برای تأمین رفاه عمومی و ریشهکن شدن فقر و محرومیت؛ 6ــ احیا و اجرای حدود و مقررات الهی برای زمینهسازی حیات معنوی و فضای مناسب تعالی انسان؛ 7ــ گسترش اندیشه توحیدی و الهی در سطح جهان بهمنظور آشنایی جهانیان با اندیشهها و ارزشهای متعالی اسلام؛ 8ــ مبارزه با مظاهر فساد و تباهی و فراهم آوردن زمینههای مادی و معنوی سعادت دنیوی و اخروی افراد جامعه؛ 9ــ نفی هرگونه ستمگری، سلطهگری و سلطهپذیری؛ 10ــ دفاع از حقوق مسلمانان و مستضعفان جهان و تلاش برای برقراری صلح، عدالت و امنیت جهانی.
این اهداف و آرمانها که به نام اصول و وظایف اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی بیانشده، ترسیمکننده جهتگیری اساسی و خطومشیهای اجرایی نظام اسلامی در سطح داخلی و بینالمللی به منظور زمینهسازی برای حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) است.
امامخمینی(ره) با وقوف بر رسالت خطیر و الهی خود، هدف نهایی انقلاب اسلامی را امری فراتر از تغییر حکومت و مسائل اقتصادی؛ یعنی زمینهسازی انقلاب جهانی اسلام و فراهم آوردن مقدمات ظهور منجی عالم بشریت حضرت ولیعصر(عج) دانسته و برایناساس، به هدایت و رهبری انقلاب اسلامی و تحولات ناشی از آن اقدام کردهاند. ایشان در ماههای آخر عمر پربرکت خویش، به صراحت در این زمینه اظهارکردهاند: "مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت میباشد که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهاد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار داد ... باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولى این به آن معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب، که ایجاد حکومت جهانى اسلام است، منصرف کند ".[28]
ازآنجاکه انتظار موعود یا بهعبارتی انتظار تحقق وعده الهی در حاکمیت جهانی دین اسلام، در احیای هویت اسلامی مسلمانان و مقابله با روحیه خودباختگی و احساس حقارت در مقابل فرهنگ و تمدن مغربزمین بسیار مؤثر است، امام(ره) با ژرفاندیشی، احیای فرهنگ انتظار را یکی از ارکان مهم احیای هویت اسلامی و وسیلهای برای تحقق دوباره شوکت مسلمانان در جهان مدّنظر قرار داده و در یکی از بیانات خود که در اولین سال استقرار نظام اسلامی ایراد کردهاند، ضمن بیان مفهوم انتظار فرج، وظیفه منتظران قدوم حضرت صاحبالامر(ع) را چنین برشمردهاند: "ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه بشود ".[29]
دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران رویدادی مهم در بحث مهدویت و انتظار محسوب میشود؛ زیرا با تأثیرات جهانی خویش، سهم بسزایی در زمینهسازی برای ظهور و انقلاب مهدوی(عج) داشته است. در این زمینه از جمله دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی احیای ارزشها، گسترش بیداری اسلامی، برانگیختن روح حقیقتطلبی و جهاد در راه خدا، ترویج تفکر اسلام سیاسی و تقابل آن با ایدئولوژی حاکم بر جهان است.
1ــ برانگیختن روح قیام و فداکارى و مشروعیت نداشتن حکومتهای ظالم به امید آیندهای بهتر: یکی از دستاوردهاى مهم نهضت امام خمینى(ره)، زندهکردن روح فداکارى و فرهنگ شهادت بود که از نهضت امام حسین(ع) الهام گرفته است. این روحیه قدرت اثرگذارى خود را ــ چه قبل از پیروزى انقلاب و چه بعد از آن ــ در مبارزههاى بسیار سختى که استبداد داخلی و استعمار جهانى با اتحاد وسیع خود بر ضد آن انجام دادهاند، نشان داده است. روشن است که زنده شدن این روحیه، عامل بسیار مهمى در زمینهسازى انقلاب مهدوى دارد که درواقع نابودى ستم، شرک و آزادى مستضعفان و پایان دادن به حاکمیت مستکبران و ستمگران است و این مأموریت دشوارى است که موفقیت در آن بدون چنین روحیه جهادى استوار ممکن نیست، بهویژه آنکه میدان مبارزهاى که در آن خواهد جنگید، بسیار گسترده است.
انقلاب اسلامی ایران ثمره جوشش خونهای عاشورا و رویش شکوفههای انتظار است و آموزه مهم و حیاتی "عاشورا و انتظار " تأثیر شگرفی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشت؛ عاشورا الگوی مبارزه با زشتیها، ستمها و انحرافات، و انتظار نیز زمینهسازی برای پذیرش رهبری نایب عام امام زمان بوده است. در این زمینه حامد الگار، متخصص و نظریهپرداز سیاسی، در تحلیل انقلاب اسلامی ایران و ریشههای وقوع این انقلاب، به سه رکن اصلی فکر شیعه اشاره کرده است: 1ــ اعتقاد به مهدویت و مفهوم غیبت؛ 2ــ اعتقاد به مفهوم شهادت، برگرفته از قیام امام حسین(ع)؛ 3ــ نامشروع دانستن همه حکومتهای موجود در عصر غیبت.
وی اعتقاد به مهدویت را رکن اساسی و عامل مهم تمامی جنبشها و حرکتهای آزادیبخش و تحولآفرین جوامع شیعه برمیشمرد و انقلاب اسلامی ایران را نیز متأثر از همین عامل میداند. الگار در کتاب "پیرامون انقلاب اسلامی "، بهطور عمیق این امر مهم را بررسی کرد و برخلاف بسیاری از تئوریپردازان انقلاب اسلامی که به عوامل دیگری از فکر شیعه اشاره کردهاند، ریشههای فکری انقلاب اسلامی را ناشی از مسئله مهدویت میدانست. وی، با این اعتقاد که برای شناخت انقلاب اسلامی باید به این سه مبنای مهم و کلیدی فکر شیعه توجه نمود، در اثبات اهمیت این عوامل اساسی به بررسی تاریخ شیعه از عصر صفویه تا انقلاب اسلامی دست زد و دکترین امامت را، که مهدویت از مصادیق آن به شمار میرود، بنیاد فکری شیعه و عامل تحقق انقلاب اسلامی ایران دانسته است.[30]
انقلاب اسلامی ایران با استمرار و گسترش حاکمیت دین، تفسیر صحیح انتظار ظهور موعود و معرفی معیارهای منتظران حقیقی در فرهنگ شیعه، غبار بدعت و تحریف را از انتظار و چگونگی آمادگی برای حکومت جهانی مصلح کل زدوده و نسل انقلاب را به تلاش و پویایی در تهیه مقدمات ظهور مهدی موعود(عج) و فراگیر شدن حکومت اسلامی در جهان فراخواند. بدینترتیب نهضت امام خمینى(ره) آغازگر انقلاب بزرگ اسلامى است که دلالت بر گسترش فرهنگ انتظار در جهان اسلام تا زمان ظهور امام مهدی(عج) داشته و این انقلاب برای زمینهسازی انقلاب بزرگ مهدوى، همان هدفهاى استراتژیک انقلاب جهانی موعود و برپایى حکومت جهانى اسلام را دنبال مىکند.
2ــ رویکرد به اسلام و معنویت: انقلاب اسلامی با زنده کردن سهم اسلام در دنیا، بهویژه در جهان اسلام و تشکیل یک دولت بر پایه اسلام، که با تعهد و پایبندى به ارزشهاى اسلامى به نیازهاى عصر کنونى پاسخ داد، به طور عملى ادعاهاى غرب و غربگرایان را باطل و نابود کرد؛ این در حالی بود که آنها تلاش براى تشکیل حکومت اسلامى در عصر کنونى را بىفایده مىدانستند؛ زیرا از نظر آنها اسلام در بهترین وضعیت خود، یعنى چهارده قرن پیش، فقط روش حکومتى خوبى بوده است، اما امروزه توان اداره کردن حکومت را نداشته و نمىتواند پاسخگوی نیازهاى این عصر و تحولات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و نظامى آن باشد.[31]
پیروزی انقلاب اسلامی با رویکرد به معنویت، احیای دین و دینگرایی، در دنیایی که با رشد سریع تفکرهای الحادی، خداگریزی، انسانمحوری و گرایش بعضی کشورهای جهان به نظام فکری ــ سیاسی سکولار حاکم بود، نه تنها توانست گفتمان دینی در ایران را تغییر دهد، بلکه اوضاع جدیدی را بهوجود آورده که حاکی از ورود جهان به دورهای متفاوت از ادوار گذشته و عصری با ویژگیهای ممتاز دینی و معنوی است. از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران، تجدید حیات معنوی و دینی بشر با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد و پیروزی این انقلاب، موجب احیای سهم دین و دینداری در دنیای سکولار گردید و با گسترش عظمت و عزت دینداران در سراسر جهان و زمینهسازی حـیات دوباره معتقدان به سهم مهم دین در اجتماع، جوامع لـیبرال را که همواره برای منزوی نمودن و به حاشیه رانـدن دیـن و تـعالیم آن حرکت کرده بودند، با تـحولات شگرف و غیرمنتظرهای مواجه نمود. درواقع انقلاب اسلامی در دنیای مملو از مکتبهای مادی، ضمن گشودن دریچهای از قدرت معنویات، اعتقادات دینی و مذهبی به روی مردم سایر ادیان، مسلمانان را نیز به آغوش اسلام باز گرداند که این امر سایر مکتبها را با مشکلاتی مواجه کرد.
انقلاب اسلامی ایران "به همگان ثابت کرد که مسئله بازگشت به اسلام تنها یک خیال و نظر نبوده؛ بلکه میتواند واقعیت داشته باشد "؛[32] درحالیکه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مسلمانان دنیا تحتتاثیر ایدئولوژیهای قدرتهای بزرگ گمان میکردند که اسلام پاسخگوی نیاز مردم نیست و اصلاً نمیتواند پاسخگوی نیازمندیهای جامعه مدرن و پیشرفته امروز باشد. بدینترتیب پیروزی انقلاب اسلامی برخلاف اندیشه حاکم "نشان داد که ادیان، بهویژه دین اسلام، با گذشت زمان و توسعه مدرنیزاسیون نه تنها به پایان راه خود نرسیدهاند، بلکه هنوز به عنوان مهمترین راه نجات بشریت از ظلم و بیدادگری مطرح میباشند ".[33] با پیروزی انقلاب و استقرار نظام سیاسی مبتنی بر اسلام، همه مسلمانان در جهان هویتى تازه یافته و احساس عزت و شخصیت اسلامى در آنان ایجاد شد؛ درنتیجه کوششى که طی دهها سال از سوى قدرتهاى استعمارى و استکبارى براى تحقیر مسلمانان بهکار رفته بود، از بین رفت و در جهان گرایش به اسلام رشد و گسترش یافت؛ حتی اسلامگرایان در برخی از کشورها تا بدانجا پیش رفتند که درصدد تشکیل حکومت اسلامی در کشورهای خود برآمدند.[34]
3ــ رویارویی با ایدئولوژیهای حاکم و طرح گفتمان اسلام سیاسی در سطح جهانی: پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) در دهههای پایانی قرن بیستم که از آن به عصر پایان ایدئولوژیها تعبیر میشد، بسان موجی خروشان در برابر اندیشهها و نظریات مارکسیستی و لیبرالیستی حاکم شرق و غرب، طلایهدار راه جدیدی شد و ارزشها و هنجارهایى را مطرح نمود. نیروهای انقلابی ایران به منظور رسالت جهانی و تعالی اهداف این انقلاب، علاوه بر نهادینهسازی آنها در جامعه ایران به صدور آن در سایر نقاط جهان مبادرت کردند.
اثرات عمیق انقلاب اسلامی فقط در بعد نظری و فکری، محدود نشد؛ بلکه در بعد عملی نیز معادلات موجود در نظام بینالملل را دگرگون ساخت. شکلگیری این وضعیت جدید در نظام دو قطبی، موجب شد تا قدرتهای جهانی که تا به حال در نزاع لیبرالیسم و مارکسیسم در دو جبهه مقابل هم قرار گرفتند، با تهدید جدیدی مواجه شوند. برای اینکه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بیشترین دغدغه غرب در جهان اسلام و کشورهای مسلمان، ترس از حرکتهای ناسیونالیستی و جنبشهای روشنفکری بود که غالباً تحتتاثیر ایدئولوژی رقیب قرار میگرفتند؛ ازهمینرو آنها از تهدیدی همچون حرکتهای اسلامی رنج نمیبردند[35] و به تبع آن در آن دوره زمانی باور همگان بر آن بود که برای سرنگونی یک رژیم بیش از اینکه احساسات یا ایدئولوژی لازم باشد، اسلحه نیاز است؛ اما برخلاف تفکر حاکم بر این دوره، اسلامگرایان شیعی در ایران بدون توسل به مبارزه مسلحانه، فقط با تکیه بر آرمانهای شیعی همچون انتظار، شهادت و... مقابل رژیمی کاملاً مسلح صفآرایی کردند و با غلبه ایدئولوژی انقلاب اسلامی علیه سلطه تحت حمایت همهجانبه قدرتهای بزرگ جهانی، معیارهای جدیدی مطرح شد که علاوه بر غلبه بر قدرتهای مادی، امکان سنجش و مواجهه با معیارهای حاکم بر جهان را با مشکل مواجه کرد.
انقلاب اسلامی ایران که یکی از انقلابهای بزرگ جهان محسوب میشود، با اتخاذ برنامه سیاسی خاص برای تأسیس نظام برخاسته از اسلام و اجرای اصول اسلامی آن به تأسیس حکومت دست زد و همچنین گفتمانهای غربی حاکم بر ساختار نظام بینالملل را طرد کرد؛ زیرا در عین حال که غرب را به لحاظ فنی و صنعتی بر جهان اسلام برتر میدانست، معتقد بود که آن از نظر اخلاقیات در انحطاط و پرتگاه نابودی است و به علاوه نظام سیاسی حاکم بر جهان را که بر پایه جدایی دین از سیاست قرار داشت نفی کرد؛ بدینترتیب با پیروزی انقلاب اسلامی عملاً "برای اولین مرتبه در تاریخ مدرن، گفتمان اسلام سیاسی در حالی در دنیای لائیسم و سکولاریسم مطرح میشد که دین نهتنها از سیاست جدا و بهگفته مارکس، افیون ملتها تلقی میشد؛ بلکه دوره آن نیز گذشته و آن را متعلق به تاریخ میدانستند و معتقد بودند که دین چیزی برای ارائه به دنیای مدرن ندارد ".[36] حاکم شدن این گفتمان در کشوری همچون ایران که حوزه نفوذ اندیشه غربی بود در عمل پیوند دین و سیاست بر مبناى اسلام اصیل را محقق نمود. این موقعیت جدید به دوران سیطره گفتمان غربمحور در جهان پایان داد؛ زیرا در گفتمان حاکم بر نظام بینالملل با مرکزیت غرب، تمدنهای غیرغربی در پیرامون قرار داشتند، اما گفتمان اسلامگرایی ناشی از اسلام سیاسی شیعی، گفتمان جهانی را که طی دویست سال سازماندهی شده بود، زائد به حساب آورده و دراینباره ضمن احیای ارزشهای اسلامی، درصدد گسترش آن به سراسر جهان برآمده است؛ به اعتراف برخی از اندیشمندان مسلمان همچون احمد هوبر: "امام خمینی(ره) با طرح ابعاد واقعی اسلام، مسلمانان را سیاسی کرده و اندیشه و تفکر سیاسی را در میان مسلمانان ایجاد کرده و بسط داده و در پناه این تلاشها مسلمانان اکنون دریافتهاند که اسلام تنها یک سلسله تشریفات و مناسک عبادی شخصی نیست؛ بلکه اسلام، قرآن و سنت پیامبر، یک منبع قوی و پرتحرک است که میتواند در زمینههای مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی تحرک ایجاد کند ".[37]
نتیجه:
با توجه به تحولات بهوجودآمده پس از انقلاب اسلامی، جهان معاصر آبستن تحولات عظیمی است و عصر نوینی که انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی(ره) آغازگر آن بود در حقیقت مقدمه انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) تلقی میشود. انقلاب اسلامی، به رهبری امام خمینی(ره)، هویت مصلح بزرگ را به جهان معرفی نمود که آثار این امر را میتوان در زیادشدن پرسشها در میان مسلمانان و غیرمسلمانان از هویت مهدی منتظر(عج) و تلاش برای شناختن و انتظار ظهور او، بعد از دیدن دستاوردهای انقلاب نایبش، بهخوبی مشاهده کرد؛ بنابراین از وظایف و مسئولیتهای ماست که از نظام مقدس جمهوری اسلامی پاسداری کنیم و در ترویج و کارآمدی ارزشهای اسلامی و به ثمر رسیدن اهداف آن، به منظور زمینهسازی برای قیام حضرت مهدی(عج) تلاش همهجانبه نماییم تا انشاءالله با آشنایی هرچه بیشتر جهان با فرهنگ اصیل اسلام و اهلبیت(ع)، زمینه ظهور حضرت قائم(عج) را فراهم آوریم.
پینوشتها
--------------------------------------------------------------------------------
* عضو هیئت علمی جامعه المصطفی(ص) العالمیه و دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی.
[1]ــ محمدمهدی آصفی، انتظار پویا، ترجمه تقی متقی، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال دوم، زمستان 1381، شماره 6، ص 97
[2]ــ قال رسولالله(ص): "افضل اعمال امتی انتظار الفرج " بهترین اعمال امت من، انتظار فرج (گشایش) است. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص122
[3]ــ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، قم: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371، ص 66
[4] ــ احمد صدر و دیگران، دائره المعارف تشیع، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1373، ج 2، ص 353
[5]ــ سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبرى، بیروت؛ دارالتعارف للمطبوعات، الکتاب الثانى، ص 236
[6]ــ مجید حیدری نیک، نگاهی دوباره به انتظار، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال اول، پاییز1380، شماره 1، صص 82 ــ 81
[7]ــ محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، چ 3، قم: مکتب العلوم الاسلامی، چاپ سوم، 1372، ج 1، ص 285
[8]ــ محمود اباذری، مهدویت در اندیشه متفکر شهید مرتضی مطهری، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، شمار 12 ــ 11، بهار و تابستان 1383، صص 383 ــ 382
[9]ــ امامخمینی، صحیفه نور، (مجموع رهنمودهای امام خمینی)، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369، ج 21، ص 16
[10]ــ امامخمینی، ولایت فقیه، قم: موسسه نشر آثار حضرت امام خمینى ، 1373، ص 5
[11]ــ براى نمونه رک: آیههای: ابراهیم/ 52، یونس/ 2، حج/ 49، احزاب/ 40، یس/ 70 و...
[12]ــ رحیم کارگر، انتظار و انقلاب، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال اول، ش 2، زمستان 1380، ص 132
[13]ــ مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی(عج)، تهران: صدرا، 1371، ص 61
[14]ــ محیالدین حائری شیرازی، آثار تربیتی انتظار، ماهنامه موعود، بهمن و اسفند 1376، ش 6، ص 14
[15]ــ صحیفه نور، ج 7، ص 255
[16]ــ غلامرضا علیبابایی، فرهنگ سیاسی، تهران: آشیان ، 1382، صص 112 ــ 111
[17]ــ حسن عمید، فرهنگ فارسى عمید ،تهران: امیرکبیر، 1356، ج 1، ص 167
[18]- Samuel Hantington.
[19]ــ ساموئل هانتینگتون، سامان سیاسى در جوامع دستخوش دگرگونى، ترجمه محسن ثلاثى، تهران: علم، 1375، ص 385
[20]ــ محمود طلوعی ، فرهنگ جامع سیاسی ، تهران: نشر علم، 1372، ص 191
[21]ــ مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم: صدرا، 1362، صص 30 ــ 29
[22]ــ خدیجه ثقفی، دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، تهران: سوره مهر ، 1383، ج 1، ص 110
[23]ــ همان.
[24]ــ غلامرضا علی بابایی، همان، ص 113
[25]ــ الکساندر ماتیل، دائرهالمعارف ناسیونالیسم، ترجمه کامران فانی و دیگران، تهران: انتشارات وزارت امورخارجه ، 1383، ص 210
[26]ــ علی آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران: چاپار، 1383، ص 302
[27]ــ محمدرحیم عیوضی، "تحلیل و ارزیابی شاخصههای انقلاب اسلامی "، فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی، سال اول، ش 1، بهار 1381، ص 103
[28]ــ صحیفه نور، ج 21، صص 108 ــ 107
[29]ــ همان، ج 7، ص 255
[30]ــ حامد الگار، ایران و انقلاب اسلامی، مترجمان سپاه پاسداران، انتشارات سپاه پاسداران، بیجا، بیتا، صص 15 ــ 14
[31]ــ عرفان محمود، نهضت امامخمینی زمینهساز ظهور دولت حضرت مهدی(عج)، ترجمه رحمتالله خالقی، روزنامه جمهوری 30/3/87
[32]ــ منوچهر محمدی، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1385 ، ص 518
[33]ــ همان، ص 27
[34]ــ جمیله کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، تهران: اطلاعات، 1379، ص 101
[35]ــ فوازی جرجیس، آمریکا و اسلام سیاسی، ترجمه محمدکمال سروریان، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1382، ص 89
[36] ــ منوچهر محمدی، همان، صص 510 ــ 509
[37]ــ احمد هوبر، دستاوردهای انقلاب اسلامی در جهان امروز، مجله حضور، شماره 1، خرداد 1370، ص 7
نویسنده:سید مهدی طاهری
منبع: ماهنامه زمانه - شماره 86 و 87
کلمات کلیدی:
قیامها و انقلابهای بیدارگرایانه از جمله اموری است که سبب تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) شده و موجب بیداری و آگاهی جامعه جهانی و در نتیجه فراهم شدن زمینه ظهور میگردد. ادعای ما این است که انقلاب اسلامی ایران یکی از انقلابهایی است که زمینهساز انقلاب جهانی حضرت موعود است.
هرچند انتظار برای ظهور منجی در کهنترین ادوار تاریخ ریشه دارد و علاوه بر ادیان و مذاهب، بسیاری از مکتبهای فلسفی، عرفانی و اجتماعی نیز به ضرورت یا حقیقت آن قائلاند، در هیچکدام از آنها بحث انتظار و منجی به اندازه مکتب تشیع پایدار، روشن و پویا نبوده است.
شیعه، که از همان ابتدا دل در گرو مکتب علمی و عملی اهل بیت(ع) گذاشته بود، غمبارترین دورههای تاریخی خود را به پشتوانه انتظار فرج پشت سر گذاشت و مرحله به مرحله راه پیمود تا سرانجام در چهاردهمین قرن اسلامی موفق شد انقلابی بزرگ برای ایجاد مقدمات ظهور منجی به راه اندازد؛ انقلابی که تمامی رنجها و سرزنش کشیدنهای گذشته را معنا میکرد و نشان میداد که یکی از نائبان عام امام غایبی که شیعیان از اوصافش میگویند عَلَم بر دوش گرفته و چنین تحول بزرگی را در صحنه جهانی پدید آورده است.
در مقاله پیشرو تعریف و تقسیمات انتظار و چگونگی بارور شدن این اندیشه در انقلاب اسلامی ایران بررسی، و دیدگاههای حضرت امام(ره) در اینباره بیان شده است.
آموزه ظهور منجی یکی از آموزههای مشترک و فراگیر ادیان آسمانی و تحققبخش آرمان دیرپای بشری برای زندگی در یک مدینه فاضله است. هرچند چنین آرمانی تاکنون محقق نشده، مؤمنان به منظور تعالیم پیامبران خود، همواره چشم به راه آن بودهاند. با وجود آنکه تحقق چنین جامعهای طول کشیده، اما این آموزه از آرمانهای تغییرنیافته و پایدار انسان طی قرنها، و از مسلمات اعتقادی مشترک ادیان مختلف آسمانى بوده است؛ زیرا پیامبران گذشته در میان امتهای خویش از اصلاح اساسى جامعه بشری و اجراى عدالت همگانى سخن میگفتند و ظهور مصلح بزرگ را به پیروان خود بشارت میدادند. از آنجا که بشر براساس فطرت خویش، به دنبال تحقق عدالت عمومى است تا همه گروههاى جامعه از ستمگرى، استبداد و محرومیت رها گردند، حالت انتظار در همه افراد بشری وجود دارد. تا جایی که اعتقاد به حتمى بودن ظهور موعود نجاتبخش جهان، در مکاتب مادى نیز وجود داشته و عقیده به ظهور چنین موعودى بیش از هر عقیده دیگرى افکار عمومى بشر را به سوى خود جلب کرده است. در همین زمینه آیتالله آصفی بیان کردهاند: "مسئله انتظار از محدوده دین فراتر رفته و مذاهب و رویکردهای غیردینی نظیر مارکسیسم را نیز شامل شده است ". چنانکه برتراند راسل گفته است: "انتظار، تنها به ادیان تعلق ندارد، بلکه سایر مکاتب و مذاهب نیز ظهور نجاتبخشی که عدل را بگستراند و عدالت را تحقق بخشد، انتظار میکشند ".[1]
طرح مباحثی همچون انتظار و آرمان ظهور منجی برای نجات بشریت در همه ادیان و مذاهب برای انسانها نوعی امیدواری به آینده ایجاد کرده است. در اسلام، که دین خاتم است، این انتظار روشنتر و در شیعه نیز در مقایسه با سایر فرقههای اسلامی از شفافیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا بسیاری از ویژگیهای آن مصلح و منتظران او را پیشتر پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) مشخص کرده و در روایات نیز با تشویق مردم به انتظار فرج، آن را به منزله بهترین اعمال معرفی نمودهاند.[2]
با شکلگیری دوران غیبت امام زمان(عج)، حالت انتظار و فرج به صورت محسوس در میان شیعیان شدت گرفت و انتظار نزد شیعیان به صورت یک مفهوم اجتماعی درآمد که در ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه، شیوه زندگی، چگونگی نگرش به آینده و همچنین در ترسیم خط سیاسی سهم بسزایی داشته است.
تفاسیر و برداشتهای متفاوت از مفهوم انتظار سبب شده است نظریات متفاوت و گاه متضادی بهوجود آید و براساس این برداشتها، تکالیف متفاوتی ارائه شود. حال برای روشنشدن وظیفه شیعیان و منتظران واقعی حضرت در عصر غیبت، بررسی مفهوم انتظار در لغت و اصطلاح، نظریات و دیدگاههای متفاوت در این زمینه و در نهایت برداشت صحیح آن ضروری است.
مفهوم انتظار
انتظار در لغت به معنای "چشم به راه بودن، دیدهبانی، درنگ در امور و نوعی امید داشتن به آینده " است و همچنین "به حالت روانی کسی گفته میشود که از وضع موجود خسته شده است و برای ایجاد وضع بهتری تکاپو و تلاش میکند ".[3] در اصطلاح نیز انتظار عبارت است از: "امید به آیندهای که در آن ظلم، بیعدالتی، تبعیض و زشتی نباشد و جهان از آنها رهایی یافته و عدالتگستری بر گیتی حاکم باشد "[4] و در تعریفی دیگر: "چشمداشت همیشگى به اینکه وعده بزرگ الهى روى دهد و روزى فرا رسد که بشر در سایه عدالت کامل به رهبرى حضرت مهدى(عج) زندگى کند ".[5]
انواع انتظار
انتظار حالتی روانی با درنگ و تأمل است که شامل دو برداشت کلی است:
1ــ انتظار سلبی:
در این دیدگاه انتظار به مفهوم انزوا، بىتفاوتى و بىاعتنایى نسبت به حکومتهاى نامشروع و بىتوجهى نسبت به اصلاح جامعه است[6] که از آن به انتظار سلبی، مخرب یا ویرانگر و زمینهسازی منفی تعبیر میشود که شامل دیدگاهها و گروههای متفاوتی است. عدهای انتظار فرج را به این معنا دانستهاند که جامعه باید به حال خود رها شود و به فساد آن توجهی نکرد تا زمینه ظهور ــ که سرشار از ظلم و فساد است ــ فراهم آید. عدهای نیز فراتر از این عقیده، معتقدند نه تنها نباید جلوی فساد و گناهان را گرفت، بلکه باید به آنها دامن زد تا هرچه بیشتر زمینه ظهور حضرت مهدی(عج) فراهم آید.[7] به همین منظور اینان هر حرکت اصلاحطلبانهای را محکوم به شکست میدانند و "طبعاً به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت مینگرند؛ زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) میشمارند. برعکس اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه با نوعی رضایت به گناهکاران و عاملان فساد مینگرند؛ زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم مینمایند ".[8] این نوع برداشت از انتظار، که به تعطیلی در حدود و مقررات اسلامی و گسترش فساد منجر میشود، نوعی "اباحیگری " است که به هیچوجه با موازین اسلامی و قرآنی مطابقت ندارد و در عمل نیز هیچگاه به صورت گرایشی قوی و غالب ــ و حتی در خور توجه ــ در میان شیعیان مطرح نگردیده است.
بهطورکلی باورمندان به این دیدگاه معتقدند که چون حضرت صاحب، زمانی ظهور خواهند کرد که ظلم و فساد، جهان را پر کرده باشد، بهترین کار برای منتظران آن است که به گسترش ظلم و فساد در جهان کمک کرده تا زمینه ظهور حضرت زودتر فراهم شود، یا اگر در گسترش ظلم کاری نمیتوانند انجام دهند، حداقل به گسترش ظلم و معصیت کاری نداشته باشند تا اینکه حضرت صاحب خودشان بیایند و ظلم و فساد را ریشهکن کنند.
این دیدگاه ویرانگر و اسارتبخش به توجیه واقعیات موجود و تسلیم شدن در برابر ظلم و جور مستکبران مهر تأیید زده و هر اصلاحی را محکوم میشمارد. شایان ذکر است که طی تاریخ حاکمان جور، اندیشههایی را که موجب براندازی و تضعیف حکومتشان میشد، تحریف میکردند؛ ازاینرو دستهای نامرئی طبقه حاکم برای حفظ موقعیت خود تلاش میکردند تا انتظار معنای واقعی خود را در میان مردم از دست بدهد. امام خمینی(ره) این نگاه را اندیشهای با ریشه استعماری دانسته است و از نظر ایشان استعمارگران اندیشه جبر و انفعال را در میان دینداران ترویج دادهاند تا بهراحتی سلطه خود را ادامه دهند.[9]
همچنین باید خاطرنشان کرد که عمل نمودن بر مبنای برداشت سلبی به تعطیلی بسیاری از احکام اجتماعی اسلام منجر خواهد شد و امامخمینی(ره) نیز در این زمینه این نکته را بیان کرده است که "نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادى آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است و مقدارى از احکام هم مربوط به اخلاقیات است و بقیه همه مربوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق و سیاست و تدبیر جامعه بود "[10] و قرآن نیز همه را لازمالاجرا مىداند.[11]
سرانجام میتوان گفت که برداشت انزوایى از انتظار، چیزى جز مفهوم رهبانیت در اسلام نیست؛ مفهومى که با مبانى دینى سازگارى ندارد.
2ــ انتظار ایجابی:
در این دیدگاه انتظار به معناى قیام و انقلاب علیه دولتهاى ظالم و غاصب و مبارزه با فساد و تباهى براى زمینهسازى ظهور امام زمان(عج) و شکلدهى به حرکت اصلاحى و سازنده است[12] که از آن به تعابیر متفاوتی همچون انتظار سازنده، پویا و زنده تلقی میگردد. این برداشت به منظور زمینهسازی مثبت برای حکومت جهانی موعود، انتظار را به معنای "فراهمآوردن زمینههای ظهور، ظلمستیزی به اندازه توان و آمادگی برای ظهور حضرت " میداند.[13]
در این دیدگاه برخلاف نظریه پیشین، که برای انسان تکلیفی قائل نبود، فرد منتظر باید با برخورداری از اعمال پاک، شهامت و آگاهی، خود و جامعه را آماده ظهور منتظَر نماید. انسان منتظر نیز باید در خودش آمادگی برای اطاعت و پیوستن به آن حضرت را ایجاد، و همچنین زمینه ظهور آن حضرت را فراهم کند.[14] در انتظار سازنده چنانچه مؤمنان تلاشى پیگیر در اصلاح جامعه نداشته باشند و با زشتیها و منکرات مبارزه نکنند، منتظر شمرده نمیشوند. برخلاف کسانی که تصور میکنند باید فساد شدید، جامعه را فراگیرد تا زمینه ظهور فراهم آید؛ اما پیروان برداشت دوم معتقدند که جامعه اسلامی باید با استفاده از تمامی امکانات، در آمادگی و رشد انسانها در فراهم آوردن بسترهای لازم برای ظهور تلاش کند.
براساس اسناد تاریخی از صدر اسلام تاکنون، شیعه در مقام گروهی انقلابی و تحولآفرین، برای فراهم آوردن بسترهای ظهور، هیچگاه ولایت ظالمان را نپذیرفته و در برابر سلطه و اقتدار سیاسی نامشروع، موضع رد و منفی داشته است. دراینباره وجود آموزههایی همچون "موعودگرایی "، "انتظار فعال "، "اجتهاد سازنده "، "مرجعیت "، و "ولایتفقیه "، پویایی خاصی به مکتب تشیع بخشیده و تشیع را به مذهب پویا و پیشرو در جهان اسلام تبدیل کرده است؛ نقطه شکوفایى و اوج این تفکر، با پیروزى انقلاب اسلامى ایران در دوران معاصر محقق شد. در دوران تاریک و پر از ظلم و فساد رژیم پهلوى، آگاهىبخشی علمایی همچون امام خمینی(ره) باعث شد زمینه براى ظهور و بروز آثار و پیامهاى اصلى "انتظار " فراهم شود و رژیم طاغوت که به سرعت به سمت دینستیزى، ترویج مفاسد، ارزشزدایى، خفقان و استبداد پیش مىرفت، با غفلت از باورهاى عمیق و درونى مردم متدین، به روحیه ظلمستیزى، شهادتطلبى و اصلاحگرایانه آنان توجهى نداشت. در این وضعیت امام خمینی(ره) با طرح اندیشه حکومت اسلامی در عصر غیبت، درصدد تحقق انتظار پویا در جامعه برآمدند. ایشان ضمن مقابله با انتظار سلبی فرمودهاند: "انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور، انشاءالله تهیه شود ".[15]
کلمات کلیدی: