سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... ای نهایت آرزوی آرزومندان !ای نهایت درخواستِ درخواست کنندگان ! ای غایت خواسته خواستاران ! ای والاترین رغبتِ راغبان ! ... فروتنی ام برای تو ودرخواستم از توست و مویه و زاری ام به سوی توست . [.امام سجّاد علیه السلام]
فجر آفرینان
درباره



فجر آفرینان


انقلابی

گزارش خبرگزاری زنان از مسئله طلاق و اثرات آن بر جامعه زنان

یکی از بزرگترین خطراتی که جامعه و زندگی خانواده های ایرانی را تهدید می کند ، طلاق است . امروز آمارها در این زمینه تکان دهنده و غیر قابل باور است .

به گزارش سرویس اجتماعی خبرگزاری زنان ایران ، انسان ها با جدایی و درخواست طلاق به دنبال رسیدن به چه ایده آلی هستند ؟ چرا اجازه می دهند گسترش زندگی ماشینی ، مشکلات و انحطاطات اخلاقی ناشی از آن ، بنیان خانواده را سست و متزلزل نماید ؟ جای بسی تاسف است که در کشور اسلامی ایران باید هر روز شاهد افزایش آمار طلاق به خصوص از جانب زنان باشیم .

علمای دین ، جامه شناسان ، روانشناسان نظریاتی در این خصوص بیان کرده اند .

افزایش 22 درصدی طلاق در بین سال های 75 تا 1380

ناهید رام پناهی مدیر مرکز اطلاعات و آمار زنان در شورای فرهنگی و اجتماعی زنان در گفتگو با خبرنگار ایونا در خصوص افزایش آمار طلاق گفت: افزایش طلاق در همه جای دنیا به طور مشخص قابل مشاهده بوده است . در کشور ایران نیز طی سالهای اخیر میزان طلاق افزایش یافته و این افزایش به ویژه در شهرهای بزرگ بسیار محسوس بوده است .

وی اظهار داشت : در سال 1371 تعداد طلاق در کل کشور 33  هزار و 983 مورد بوده است ، در حالی که در سال 1379 این رقم به 53 هزار و 797 مورد رسیده است . همچنین میزان طلاق در کل کشور بین سالهای 1375 تا 1380 از 63 درصد  در هزار به 85 درصد در هزار افزایش یافته است .

رام پناهی افزود : نسبت تعداد ازدواج ها به تعداد طلاق ها در کل کشور در سال 1380 دوازده برابر بوده است ، به این معنا که در برابر هر 120 ازدواج ، 10 طلاق به ثبت رسیده است در حالی که این نسبت در مورد استان تهران 1/6 بوده یعنی در مقابل هر ده طلاق ، 61 مورد ازدواج صورت گرفته است . 

طلاق آخرین راه مداوای ناسازگاری زن و شوهر

حجت الاسلام بهبهانی کارشناس مسایل علوم دینی در خصوص فلسفه طلاق از منظر اسلام گفت : از نظر اسلام طلاق آخرین راه مداوای ناسازگاری زن و شوهر است اما بطور کلی اسلام طلاق را به خودی خود مغبوض می شمارد و در جهت منصرف کردن افراد از آن، تمام تلاش خود را به کار می گیرد و تا حد امکان می کوشد از فروپاشی بنای مقدس خانواده جلوگیری کند .

وی در ادامه تصریح کرد : جدایی و طلاق ، بیشتر متوجه کانون خانواده است که دل به عنایت و مهر والدین گرم داشته و خانه را مرکز امن و آسایش خویش می شناسند و در خانواده آن که بیش از دیگران لطمه خواهد خورد فرزندان می باشند .

بهبهانی افزود : طلاق رفتاری نابهنجار و غیر طبیعی و خطا و گناهی است اجتماعی، ضمن آنکه گسستن سنگ بنای اجتماع است و شالوده زندگی را متلاشی می نماید و با افزایش طلاق ، یکپارچگی اجتماعی از بین رفته و روابط اجتماعی بیمار شده و روح پویایی جامعه از بین می رود .

این کارشناس علوم دینی و حوزوی ، مسایل جامعه درگیر طلاق را چنین بیان می کند : افزایش جرایم ، تزلزل اجتماعی و عدم ثبات جامعه ، متلاشی شدن کانون گرم خانوادگی، افزایش هزینه کشور برای جلوگیری از جرایم منتج از طلاق نظیر ساختار دادگاه ها ، زندان ها ، مراکز نگهداری کودکان بزهکار و طرح اقامتگاهی برای زنان مطلقه و افزایش فقر ، فساد و فحشا در جامعه از مشکلات جامعه ای با آمار طلاق بالاست .

وی همچنین تصریح کرد : جامعه ای که درگیر طلاق است، شهروند مسئول کمتری دارد. طلاق نه تنها اثرات اقتصادی منفی بسیاری بر خانواده دارد، بلکه این اثرات در تک تک سلول های اجتماع رخنه می کنند و حتی خانواده های سالم ناخودآگاه در اجتماع تحت تاثیر عوارض طلاق قرار می گیرند .

 

تأثیر طلاق بر روح و روان دختران بیشتر از پسران است

رقیه ارجی ، روانشناس در خصوص تأثیر طلاق بر روان کودکان گفت : تأثیر طلاق بر روح و روان دختران بیشتر از پسران است .

وی تصریح کرد : افسردگی و مشکلات سازشی از دیگر عواملی است که بر روان افراد مطلقه به خصوص زنان تأثیر زیادی دارد .

این روانشناس گفت : زن‌ها به دلیل شخصیت ارتباطی که دارند ، بعد از طلاق احساس باختن پیدا می‌کنند ؛ این در حالی است که مردان چنین احساسی نمی‌کنند؛ چون آنها همیشه بعد از یک شکست در زندگی، فعالیتی را برای خود باقی می‌گذارند که خود را با آن سرگرم کنند .

ارجی افزود : زن‌ها بعد از ازدواج، تمام عاطفه و احساس خود را نثار همسرانشان می‌کنند و زمانی که زندگی آنها به طلاق ختم می‌شود، احساس شکست‌خوردگی غیر قابل جبرانی به آنان دست می‌دهد .

زنان بیشترین مراجعه کنندگان به دادگاه ها

سید محمد دادگران نیز در خصوص ویژگی های طلاق به خبرنگار ایونا گفت : طلاق پدیده‌ای چند بعدی است . شاید کمتر پدیده‌ای به پیچیدگی طلاق وجود داشته باشد. آن روز که خانواده‌ای از هم پاشید به نظر می‌رسد یک دعوای ساده عامل این انفجار بوده است حال آن که چنین نیست و مجموعه‌ای از عوامل روانی – اجتماعی ، اقتصادی ، پدید آمده به هم پیوسته‌اند و بنیان خانواده را برباد داده‌اند .

وی ادامه داد: طلاق به عنوان پدیده‌ای اجتماعی مطرح است و زمانی که جامعه در معرض آسیب‌های بنیادی قرار گیرد روابط اجتماعی نیز بیمار بوده و فساد گوشه به گوشه جامعه را در برمی گیرد .

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد با معرفی طلاق به عنوان پدیده ای روانی افزود:  طلاق پدیده‌ای روانی نیز هست .

بسیاری از خانواده‌ها در برابر تکانه‌های اقتصادی یکسان قرار می‌گیرند اما همگی دست به طلاق نمی‌زنند . میزان سازش افراد در طلاق مؤثر است . اما آمار نشان می‌دهد زن‌ها بیشتر از مردها در امر طلاق پیش قدم می‌شوند که این خود قابل بررسی است .

دادگران با بیان اهمیت نقش زنان و احتیاجات آنها گفت: بیش از نیمی از جمعیت را، زنان تشکیل می دهند . وقتی صحبت از منافع به میان می‌آید ، قاعدتاً انتظار می‌رود که نیمی از این منافع به زنان تخصیص یابد و آنان به طور مساوی با مردان از منابع زندگی اجتماعی بهره گیرند .

وی با بیان راهکارهایی در خصوص کاهش طلاق تصریح کرد: ایجاد مراکز مشاور خانواده  در مراکز استان ها و شهر های بزرگ و حتی روستاها می تواند در کاهش طلاق موثر باشد و کمک حال زوج های جوانی باشد که می خواهند زندگی مشترک خود را شروع کنند . به یقین استفاده از تیم های تخصصی در بخش های روانپزشکی ، روانشناسی و مددکاری اجتماعی و مشاور حقوقی در این مراکز می تواند حداقل تا 50 در صد از طلاق ها جلوگیری کند .

این جامعه شناس اظهار داشت: آمارهای بدست آمده نشان می دهد اکثر مراجعه کنندگان به این مراکز و دادگاه ها برای گرفتن طلاق را، زنان تشکیل می دهند . بیشترین گروه سنی در مردان مراجعه کننده به این مراکز 24 تا 29 سال است و برای زنان مراجعه کننده 18 تا 22 سال است .

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در پایان خاطر نشان کرد : اگرچه ایجاد مراکز مشاوره و دخالت کارشناسان در کاهش طلاق و آگاهی بیشتر  موثر است اما تا ریشه های آسیب های اجتماعی در کشور خشکانده نشود نمی توان انتظار داشت معضل بزرگی چون طلاق حل شود.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/30:: 2:17 عصر     |     () نظر

فرقه انحرافی عرفان حلقه از ظهور تا سقوط 

این فرقه‌ چارچوب مشخصی ندارد. چارچوب طاهری است و تنها جاذبه آن به دروغ مسئله "شفاء" است. البته مسئله خارج کردن جن از کالبد بدن که متأسفانه در سراسر کشور نیز رایج شده، از دیگر جاذبه های این فرقه است.

وقتی در اواسط دهه هفتاد شمسی، شخصی ناشناس مدعی فرادرمانی شد، کمتر کسی به او توجهی نشان داد. همین موجب شد تا وی کمی بعدتر، مدعی راه اندازی گونه ای عرفان شود که این روزها با نام "حلقه" یا کیهانی می شناسیم. موسس این فرقه شخصی بنام"محمدعلی طاهری" است که بهره ای از اطلاعات دینی نداشته و با کمک چند خانم، که برخی از آنها مطالعات عرفانی و قرآنی داشته اند توانست این فرقه را گسترش دهد.

شروع فعالیت وی از سال 1383 بود که بعدها تلاش نمود در پوشش یک موسسه فعالیت خود را ادامه دهد. رییس این فرقه در سال 1385 مجوز یک سازمان مردم نهاد را کسب نمود که به دلیل تخلفات گسترده، مجوز وی تمدید نگردید و تاکنون بدون هیچ گونه مجوزی در قالب یک فرقه انحرافی در حال تبلیغ و جذب نیرو می باشد.

 علیرغم اینکه هیچ گونه مجوز آموزشی برای آقای طاهری صادر نشده بود؛ ولی کلاسهای گسترده ای را در تهران و چند شهر کشور فعال نمود که در برخی از این کلاسهای تا 300 هزار تومان برای 6 دوره کوتاه مدت آموزشی دریافت می کرد و از این طریق میلیون ها تومان ثروت نامشروع و غیر قانونی کسب نمود.

محمدعلی طاهری؛ مردی با گذشته‌ای در غبار

طاهری که چند صباحی خود را در مقام رهبری مذهبی (!) می دید، گذشته ای نا مشخص و غبار آلود دارد. از وی اطلاع چندانی در دست نیست و همین بر دامنه ابهامات و شبهات می افزاید. نباید فراموش کرد خود نیز با سکوتش و عدم پاسخگویی، بر گرمای این اتفاق می دمد. تا کنون، دلیل عدم وضوح و شفافیت در این باره مشخص نشده است.

 می توانید هر گمانی را در این باره، متصور باشید. آنچه درباره وی قطعی است، عضویت در گروه "چریک فدائی خلق" است. اگرچه وی در رتبه گردانندگان یا سران این جریان نبوده؛ اما مدتی در آن فعال بوده است.

برخی کارشناسان معتقدند، ریشه برخی باورهای وی را می توان در این سال ها و روزها جست. وجود تفکرات الحادی و دهری فرقه هرمی حلقه را می توان در این دوران دانست که سرکرده آن، تاثیرات فراوانی از مارکسیسم و تجربه گرایی الحادی پذیرفته است. در حقیقت، اساس تفکر وی را می توان در این برهه دانست که بعدها، بسط یافته و از طریق یارانش در شورای مرکزی، ظاهری اسلامی هم یافته است.

نکته قابل توجه این است که به غیر از این مورد که وی در قبال آن سکوت داشته و هرگز درباره آن صحبتی نکرده، باقی زندگی وی نیز در ابهام است. مشخص نیست فعالیت وی پیش از انقلاب اسلامی و بعد از آن به چه شکل بوده است. البته، مدعی است در دوره ای، اختراعاتی نیز داشته که در صحت و سقم آن، تردیدهایی وارد است؛ اما صحت فرضی آن هم دخلی به موضوع این فرقه ندارد چرا که عمدتا، مباحث فنی بوده است.

ادعاهای طاهری درباره مدارک علمی
 
این ابهامات و غبارآلودگی هنگام بیشتر می شود که بدانیم طاهری اساساً تحصیلات مشخصی ندارد. اگرچه مریدان و یاران طاهری، وی را مهندس خطاب می کنند؛ اما معلوم نیست در کدام دانشگاه تحصیل کرده است.

برخی بر این باورند که حتی موفق به گذراندن دوره دیپلم هم نشده و فقط مدعی تحصیلات تکمیلی است. این در حالی است که گویا مدعی تحصیل در دانشگاهی در ترکیه شده است. طاهری عنوان داشته در حین تحصیل نیز به دلیل فعالیت های انقلابی (!)، از دانشگاه اخراج شده و به کشور بازگشته است.

 این موضوع در حالی از سوی وی مطرح شده که اساسا دانشگاهی که از آن نام برده، در آن دوران وجود خارجی نداشته است. از سوی دیگر، چگونه مبارزی است که اقدامات انقلابی وی در هیچ سند و سازمانی به ثبت نرسیده؛ مگر در یاد و خاطره خودش؟ تا کنون، هیچ مبارز ایرانی که در ترکیه حضور داشته، او را تایید نکرده است. هیچ رسانه ای هم در آن دوران نامی از وی و این اقداماتش ثبت نکرده است. البته، نباید از خاطر برد، در حالی از تحصیل و مبارزه در ترکیه می گوید که این کشور، بهشت جاسوسان صهیونیست به شمار رفته و بسیاری از جذب های این رژیم، در این کشور صورت می گیرد.

در زمینه علوم دینی نیز با وجود مدعیات عجیب و عمدتا غیر الهی فرقه هرمی حلقه، طاهری در هیچ حوزه دینی و اسلامی تحصیل نکرده است. در حقیقت، ارتباط رسمی و جدی با نهادهای رسمی حوزوی و دینی نداشته است.

 مرقومات وی نیز نشان از این دارد که هیچگاه از محضر مراجع عظام یا اساتید مطرح حوزوی یا دانشگاهی بهره نبرده است. موضوعی که منجر به این شده تا برخی نزدیکانش، مدعیات وی را حاصل شهود و دریافت های ماورایی وی کنند. و تو بخوان حدیث مفصل از این مجمل!

سود هنگفت و درآمدهای میلیونی فرقه حلقه کیهانی

محمدعلی طاهری که در این سال ها کلاس های متعددی توسط وی و یارانش در نقاط مختلف کشور برگزار کرده، درآمدهای میلیونی و چه بسا، میلیاردی داشته که تا کنون معلوم نشده، دلیل دریافت آن وجوه چه بوده است. در حقیقت، زمینه دریافت چنین مبالغی از سوی مسترها (مربیان) و سایر اعضای این فرقه چه بوده است؟ نکته بعدی، این مبالغ در کجا هزینه شده است؟ تا کنون آمار و اسنادی ارائه نشده که چنین حجم قابل توجهی از سرمایه، در کجا خرج شده است.

 البته، برخی مواقع ادعا شده این مبالغ، صرف امور خیریه شده؛ اما صرفا در حد یک ادعا باقی مانده است. شاید بتوان پاسخ این پرسش را در منبع مالی خرید خانه وی در نقاط شمالی تهران یافت. یا تغییر اتومبیل همسر وی از پراید به ماسینی 50 میلیونی یا حساب های بانکی وی و سایر اعضای مرکزیت حلقه که این روزها، آنها نیز در سایه این شخص مانده اند.

 وقتی پاسخگویی وجود ندارد، هر چیزی امکان پذیر است! نباید فراموش کرد که فهم درست این فرقه هرمی، بدون اشخاصی چون ویدا پیرزاده، خانم بهارزاده، مهدیه کسایی زاده، پدرام سعیدی، شهناز نیرومنش و ...، کاری نادرست است چرا که اینها هستند که طاهری را تغذیه فکری می کنند. این واقعیتی است که سرکرده حلقه هرگز به صورت منفرد در مناظره ها شرکت نمی کند چرا که قلت سواد و دانشش موجب می شود تا نتواند برابر پرسشگران، تاب پاسخگویی داشته باشد. بگذریم که وی در این اواخر، حتی در مناظران هم حضور نمی یافت و از زیر بار آن شانه خالی می کرد.

 در این بین، دریافت مدارکی چون دکترای افتخاری از سوی برخی مراکز در انگلیس و ارمنستان نیز جای تعجب دارد. ابهام اول در معتبر بودن مراکز صادرکننده این مدارک است. اینکه آیا موسساتی بین المللی و مورد تایید وزارت علوم بودند یا مانند صدها مرکز تولیدکننده مدارک غیرمعتبر هستند که این روزها در تمام دنیا رشدی قارچ گونه دارند.

 از سوی دیگر، چه دلیلی موجب توجه این مراکز غربی، به خصوص انگلیسی، به طاهری شده است؟ پاسخ این پرسش ها هم در نوع خود، راهگشا است.از سوی دیگر، به دلیل نداشتن تحصیلات مشخص علمی توسط طاهری، توصیه مکرر نهادهای مختلف به وی برای دریافت مجوز قانونی برای فعالیت نیز بی ثمر بوده است. معلوم نیست به چه دلیل، وی و همراهانش اقدامی در جهت دریافت مجوز از وزارت بهداشت نداشته اند.

به هر حال، فرادرمانی مورد ادعای وی باید در چهارچوب بحثی علمی قابل اثبات باشد. همین اجتناب و تاکید بر فعالیت غیرقانونی است که بر دامنه شبهات درباره اقدامات وی می افزاید.

مهمترین انحرافات و فحشا در فرقه حلقه

یکی از اصول عرفان کیهانی یا حلقه جواز عدم اعتقاد به هیچ دین و مکتبی است، یعنی فرد صرف نظر از هرگونه اعتقاد حتی عدم اعتقاد و ایمان به خدای واحد می تواند از شبکه شعور الهی استفاده کند. این اصل که بارها در کتاب انسان از منظر دیگر رئیس فرقه عرفان کیهانی آورده شده است برای جذب جوانان و افراد دین گریز است؛ به عبارت روشنتر این راه میانبری است که فرد حتی بدون انجام واجبات به وصال خدای می رساند و او را از لطف خدا سرشار می کند امّا این خدای عرفان کیهانی نه آن خدای است که ما می پرستیم بلکه خدایی است که نه محرم نا محرم دارد، نه ایمان به امام و پیامبر و نه دین و مذهب.

 در واقع میانبر آقای محمدعلی طاهری میانبری است بسوی پرتگاه مرگ، مرگ معنوی که به مخاطبش یقین می رساند که وجوب واجبات برای هزاره حاضر قدیمی است و کهنه پس مخاطبش را ناگزیر می سازد تا با درک این مطلب برای خود و اجبات دیگری را مانند شفای دیگر مریضان، نشستن چندین ساعته به صورت ریلکسیشن، قرار گرفتن در هرم جمع مرید و.. را برای خود واجب کند مهمترین اشکال و انحراف این فرقه مبارزه آرام و اصطلاحا زیر پوستی با دین،و اعتقادات مردم است.غیر وحیانی دانستن قران، اهانت به رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله با عنوان تناقض گویی ،غیر معصوم خواندن ائمه اطهار صلوات الله علیهم، شرک دانشتن زیارت قبور ائمه اطهار، تمسخر رجعت و مهدویت، تمجید از شیطان رجیم و موحد خواندن این ملعون رجیم، ادعای خروج جن از درون مردم، ترویج زیرکانه تناسخ، نفی برخی از مسلمات مانند ادعای وجود نداشتن حضرت عزرائیل ،لمس و تماس غیر شرعی با بدن زنان نامحرم به بهانه درمان عرفانی و دهه ها انحراف دیگر.

 همچنین فرقه حلقه ابزاری است برای براندازی نرم جمهوری اسلامی. حمایت همه‌جانبه غربی‌ها از محمدعلی طاهری و سفرهای او به کشورهای اروپایی و برگزاری جلسات مختلف مسئله ای است که یک فرد معمولی نمی‌تواند آنها را انجام دهد. شیوه کار غربی‌ها در ایران جزیره جزیره‌ای است. در ایران کار می‌کنند بعد یک فرد را لیدر قرار می‌دهند تا بتوانند جنگ فرقه‌ای در کشور ایجاد کنند. سپس این افراد که عموماً سوابق نامعلومی دارند در یک دوره وارد کار می‌شوند. سابقه طاهری و همسرش به چریک‌های فدایی برمی گردد. بعد خبری از او نبود. خودش می‌گوید در ترکیه درس می‌خوانده است ولی وقتی بررسی می‌شود می‌بینیم که این سال تحصیلی وی با سال تأسیس دانشگاه هماهنگ نیست. کار این فرقه‌ها مبارزه با آموزه‌های دینی است.

طاهری به صورت عمد اول قرآن را زیر سؤال می‌برد اعتقاد دارد قرآن ناقص است و نوشته پیامبر است بعد با اعضاء شبکه که هرمی است طرح می‌کنند که باید ناقص بودن قرآن را در جامعه بنشانیم تا بتوانیم حرف‌های خود را اثبات کنیم. مرحله بعدی زیر سؤال بردن ائمه است، چون ستون تشیّع است؛ لذا سعی می‌کند آن را بکوبد در سخنانش زیارت ائمه را شرکت می‌داند. زیارت قبور را کثرت‌گرایی می‌داند. مهدویت را می‌کوبد. امام زمان(عج) را مسخره می‌کند و می‌گوید منجی عقل است. بعد جایگزین برای عقل می‌گذارد که جایگزین خودش است.

فرقه حلقه به دنبال زدن چهارچوب‌های اصلی دین ماست. کسانی که وارد این فرقه شدند بی‌موالات شدند. دختران مذهبی که وارد این فرقه‌ها شدند الان حجاب ندارند. برخی از بچه ‌مذهبی‌ها که از شاگردان برخی عرفا بوده‌اند وقتی وارداین فرقه شدند کم‌کم منحرف شدند. اندیشه‌های طاهری اندیشه‌های التقاطی برگرفته از مسیحیت است. مطلب دیگر اینکه این فرقه‌ چارچوب مشخصی ندارد. چارچوب طاهری است و تنها جاذبه آن به دروغ مسئله "شفاء" است. البته مسئله خارج کردن جن از کالبد بدن که متأسفانه در سراسر کشور نیز رایج شده، از دیگر جاذبه های این فرقه است.

مبنای تفکرات و آموزه های عرفان حلقه

مبنای عرفان حلقه را مباحث ماتریالیستی و دیالکتیکی تشکیل می دهد و براساس ادعای سرکرده این فرقه هیچ فردی نمی تواند به خدای واقعی از طریق معصومین(ع) و قرآن دست یابد. مبنای تضاد دیالکتیکی از اصلی ترین مبانی این دیدگاه بوده و هر آن چه وجود دارد قطعاً در درون خود ضد خود را نیز پرورش داده و با کمک شناسایی ضد یک چیز می توان اصل آن را شناسایی کرد. بر همین مبنا شعور و ضد شعور، ماده و ضد ماده، آگاهی و ضد آگاهی ، عرفان و ضد عرفان و .... این گونه شناخته می شود.

 این فرقه انحرافی شبه عرفانی، عرفان را دنیایی بدون ابزار معرفی می کند و با تامل در این نکته می توان دریافت که نظریات ماتریالیستی عمق پیچیده ای در این فرقه دارد. نکته دیگر اینکه دیدگاه های کابالیستی نیز در لابه لای تعاریف دیالکتیکی این شبه عرفان وجود دارد. سرکرده 54 ساله این فرقه مدعی است که آن چه می گوید را در دوران جوانی و از طریق کائنات و جهان هستی دریافت کرده و در این باره از هیچ فردی نکته ای نیاموخته و کتابی نیز در این باره نخوانده است.

 وی می کوشد این گونه القا کند که آن چه تاکنون مطرح کرده از طریق وحی و الهاماتی از مرکز هوشمند جهان کسب کرده است. وی در گفتار و نوشتار خود این هوشمندی را گاهی روح القدس، گاهی یدالله و گاهی روح آلامین و پاره ای از مواقع خدا معرفی می کند. براساس اخبار و اسناد به دست آمده سرکرده فرقه انحرافی «عرفان کیهانی » در مباحث کمیته عرفان علاوه بر این که شیطان را تطهیر می کند، می کوشید شبهاتی را نسبت به تلاش های انبیا در اذهان ایجاد کند.

سرکرده فرقه انحرافی «عرفان کیهانی » همچنین با ادعای دارا بودن نگاه فرادرمانی مدعی بود که ویروس های شبکه منفی در افراد جن زده را خارج می کند. طاهری "عرفان کیهانی" تعریفی ویژه از بهشت و جهنم و ملکوت ارائه می کرد که با دیدگاه کابالیستی کاملا انطباق دارد. البته از منظری دیگیر می توان گفت،‌ وجود محمدعلی طاهری به عنوان سر سلسله این گروه هرمی، همان وجود مرشد در تصوف است و دقیقاً با همان قدرت دیکتاتوری به طوری که حتی گرفتن لایه دفاعی از شبکه شعور کیهانی (خدا) با اجازه او انجام می گیرد و فردی که این لایه را تحویل می گیرید سوگند نامه ای را به سر سلسله می دهد تا او لایه دفاعی و شفابخش را به فرد مرید تفویض کند. از سوی دیگر هرگونه تعّدی از دستورات سرسلسله و مرشد این گروه انحرافی موجب فعالیت هورمونهای دورن ریز می شود که نتیجاً فرد نافرمان را تهدید به مرگ و نقض عضو می کنند!(نوار ضبط شده مکالمه مستر ب.س در تبریز با یکی از مریدان و تهدید به مرگ آن فرد توسط غدد و هورمونهای درون و برون ریز در نزد نگارنده موجود می باشد!)

رهبر فرقه کیهانی: از 10 آبان 1357 به من الهام می شود!

مطلب زیر گزیده ای از ادعای رهبر فرقه ضاله "عرفان کیهانی" می باشد.

این فرد در ادعایی تامل برانگیز مدعی شده بیش از 30 سال است که به او الهامی از قبیل وحی های پیامبران می شود. «...عامل ایجاد این رشته، مواجه شدن اینجانب (بنیانگذار فرادرمانی و سایمنتولوژی) با وقایع و حقایق هستی است که از دوران طفولیت به شدت توجه مرا به خود جلب می کرد؛ تفکر نسبت به این که "از کجا آمده ایم؟ چرا آمده ایم؟ به کجا می رویم؟ خالق کیست؟ چرا خلق کرده است؟ نتیجه ی این خلقت چیست؟ انسان کیست؟ راه های نزدیکی و شناخت او چیست؟ توان بالقوه ی او چگونه فعال می شود؟ زندگی و مرگ چیست؟ و ...". یعنی، اشتیاقی بیش از حد برای فهم جهان هستی و پی بردن به رمز و راز خلقت داشتم؛ به طوری که این افکار لحظه ای مرا رها نمی کرد. تا این که در دهم آبان سال 1357 به یکباره با الهام ها و دریافت های ذهنی ای روبرو شدم که به دنبال آن زوایایی از هستی و انسان بر من آشکار شد و در نتیجه ی آن به این آگاهی رسیدم که بر جهان هستی، شعور و هوشمندی عظیمی حاکم است. این هوشمندی همانند یک «اینترنت کیهانی» همه ی اجزا و زیر مجموعه ی خود را تحت پوشش هوشمندانه ای قرار داده است. این آگاهی نه تنها در برگیرنده ی موضوعات نظری بود، بلکه اطلاعات کاربردی و دستورالعمل استفاده و بهره برداری عملی از آن را نیز شامل می شد و نحوه ی استفاده از چنین اینترنتی، دستمایه ی بنیانگذاری طب های مکمل ایرانی (فرادرمانی و سایمنتولوژی) و چند رشته دیگر گردید.»

تجربه ای از عرفان کیهانی

قرآن و کتاب دعا و نام اهل بیت را از خانه تان دور کنید

مدتی پیش یکی از دوستان قدیمی که خانواده اش هم در عرصه سیاست شهره بود و هم به کسوت تدین و تقید دینی آراسته، به خانه مان آمده بود. مادرم شروع کرد از برخی دردهای جسمانی گفتن و اینکه به متخصصان فراوانی مراجعه کرده است. دوست مهمانمان ناگهان گفت که شاگرد نزدیک استادی است به نام " محمدعلی طاهری" که دوای همه دردهای انسان را می شناسد. گفت که می تواند با مکتب عرفان کیهانی اش، دردهای هر فرد را آن هم از راه دور شفا بخشد. دوست قدیمی خانوادگی ما انگارحسب رسالتی که داشت خواست که عزم کرده تا مشکلات جسمانی مادرمان را برطرف نماید. بعد گفت که می رود تا از استادش برای ارتباط با علم کیهانی و مداوای عرفانی اجازه بگیرد. مدتی بعد دوباره به منزل مان آمد و گفت که تلاش کرده اما ارتباط کیهانی با خانه ما برقرار نمی شود! پرسیدیم چرا؟ گفت دو دلیل دارد.

 یکی اینکه مادر ما معلم قران است و اهل دعا. پس اول باید هرچه کتاب دعا و قرآن داریم از خانه خارج کنیم و دیگر این کتاب قرآن عربی را کناربگذاریم و به صوت قرآن هم گوش ندهیم. دلیل هم آورد و گفت: " این کتاب عربی متعلق به عرب است و خداوند متعلق به همه انسانهاست. ما ایرانی هستیم و باید مستقیم با خدا ارتباط برقرار کنیم و این ارتباط نیازی به هرچه از جنس کاغذ و کتاب و کلمه است ندارد" ! بعد گفت :" در مکتب عرفانی ایشان و استادشان - طاهری- حلقه دل انسان مهم است و خدای انسان. نه کاغذ و کتاب و با کمال جسارت پیشنهاد داد که ترجیحا هرچه قرآن و کتاب دعا داریم در حیاط بسوزانیم. پرسیدیم شرط دیگر این ارتباط عرفانی چیست؟

به چند تابلوی نصب شده در محیط خانه اشاره کرد که همه نام اهل بیت عصمت و طهارت بر آن نوشته شده بودند و گفت: " دوم اینکه این تابلوها را از خانه تان دور کنید. این نام های عربی و قهرمانان عربی هستند که 1400 سال پیش عرب ساخته و مانع ایجاد حلقه ارتباطی انسان با خدا هستند و ...." بعد قرار شد ما اگر می خواهیم عضو جلسات عرفان حلقه انها شویم ، هر دوره ای 50 هزار تومان هزینه بپردازیم و جمعه صبح ها به خانه آنها در سعادت آباد تهران برویم تا با مکتب استاد محمد علی طاهری آشنا شویم. مادر ما که از گفته های آن دختر گرامی که ریشه در خانواده ای مذهبی و سیاسی هم داشت متعجب شده بود، نمی دانست چه بگوید.
 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/24:: 3:10 عصر     |     () نظر

کومله ابزار تروریستی سیا و موساد برای فشار به ایران

عبدالله مهتدی و سید ابراهیم علیزاده، بارها و بارها به کاخ سفید و ادارات اطلاعات امریکا و اسرائیل دعوت شده و جدیدترین سلاح های روز از طریق اقلیم کردستان عراق به آنها تحویل داده شده و می شود.در دهه شصت که هنوز نظام نوپای جمهوری اسلامی توانایی...

بعد از انقلاب اسلامی  و انتخاب نظام مقدس جمهوری اسلامی برای کشور بزرگ ایران، استان کردستان ایران به جولانگاه کفار،اشرار و ضد انقلابیون کومله تبدیل شد و آن ها از فضای نابسامان آن دوران استفاده کرده و ضمن دعوت مردم به شورش در کردستان،آنها را به مخالفت با اسلام تشویق کردند اما  برای رسیدن به این هدف خود، جمهوری اسلامی را سد راه خود می دیدند و در نتیجه، برای رسیدن به مقاصد شوم خود و تجزیه طلبی در کردستان ضمن حمله به افکار اسلامی مردم، به پایگاه های مردمی و نوپای جمهوری اسلامی در کردستان حمله ور شده، مقرات و پادگانها را تصرف کرده، نیروهای مستقر در این پادگان ها را به شهادت رسانده و تعدادی را نیز سر بریدند.

البته افراد گروهک تروریستی کومله به هیچ عنوان نه ربطی به مسایل کردستان ایران داشتند و نه برای این منظور نیز در کردستان حضور داشتند. شاید به ظاهر و به خاطر اینکه با مخالفت مردم روبرو نشوند، اعلام می کردند که به خاطر خودمختاری و آزادی کردستان به مخالفت و دشمنی با نظام جمهوری اسلامی برخواسته اند اما این ظاهر ماجرا بود و در بطن ماجرا، حضور و اعلام موجودیت آنها در کردستان ایران به خواست و میل دولت امریکا و رژیم صهیونیستی بود.

دولت امریکا و رژیم صهیونیستی که منافع خود را با فروپاشی رژیم شاهنشاهی در ایران از دست رفته می دیدند ، کومله را تشکیل دادند تا با طرح مبحث تجزیه طلبی و جدایی از ایران، نظام نوپای جمهوری اسلامی را دچار بحران کنند و برای این منظور نیز کومله  تشکیل و از طریق این گروهک ضد مردمی و جنایتکار، کردستان ایران را به آشوب کشانده و بسیاری از مردم بی گناه  کردستان توسط این مزدوران امریکا و اسرائیل به خاک و خون کشیده شدند.

سرکردگان آن دوران این گروهک ( فواد مصطفی سلطانی و حسین معینی ) از مامورین ویژه سازمان های جاسوسی سیا و موساد بودند.این دو نفر در اسرائیل دوره های تروریستی را گذرانده و برای اجرای نقشه و تاسیس تشکیلاتشان بانام کومله، به کردستان ایران بازگشتند. بعدها نیز با به هلاکت رسیدن این دو سرکرده اصلی این گروهک تروریستی و مزدور ، )عبدالله مهتدی و سید ابراهیم علیزاده( از سوی سیا و موساد به عنوان جانشین این دو سرکرده معدوم شده انتخاب شده و تا به امروز نیز به فعالیت های ضد مردمی و تروریستی خود بر علیه مردم ایران ادامه می دهند.

عبدالله مهتدی و سید ابراهیم علیزاده، بارها و بارها به کاخ سفید و ادارات اطلاعات امریکا و اسرائیل دعوت شده و جدیدترین سلاح های روز از طریق اقلیم کردستان عراق به آنها تحویل داده شده و می شود.در دهه شصت که هنوز نظام نوپای جمهوری اسلامی توانایی کنترل کردستان ایران را نداشت، گروهک تروریستی کومله نیز با خواست امریکا و اسرائیل از فرصت استفاده کرده و جنایت های زیادی را در کردستان ایران، مرتکب شدند و بعد از آنکه آرام آرام نظام جمهوری اسلامی، منسجم تر شده و نیروهای زیادی جذب نظام شدند، استان کردستان ایران با ایثارگری های رزمندگان اسلام ، از لوث اشرار و تروریستهای کومله پاک شد و به ناچار مهتدی و علیزاده از اربابان امریکایی و اسرائیلی خود درخواست کمک کردند و اربابان کومله نیز، با ارزیابی آشفته بازار کردستان عراق، و آغاز جنگ تحمیلی، کردستان عراق را برای استقرار این گروهکها، انتخاب کردند و با انجام مذاکرات و توافقات مخفیانه با رژیم بعث عراق، چندین مقر و اردوگاه در اختیار این گروهک قرار گرفت.

و از آن زمان تا کنون گروهک تروریستی کومله در کردستان عراق حضور دارد و متاسفانه حتی با گذر زمان و سرنگونی رژیم بعث عراق، همچنان با حمایت اقلیم کردستان عراق، در این منطقه حضور داشته، و از مقررات و اردوگاه های اهدایی رژیم بعث، همچنان و علی رغم مخالفت های مردم کردستان عراق، با حضور آنها در اراضی تصرف شده شان و حتی خاک کشورشان، استفاده می کنند و بارها و بارها از خاک اقلیم کردستان عراق برای حمله و فعالیت بر علیه ایران، استفاده کرده اند.

آنها در کردستان عراق، خود را به عنوان نماینده مردم کردستان ایران، معرفی می کنند در حالیکه هیچ پایگاه عمومی در بین مردم کردستان ایران ندارند.ولی خوب گروهکی هستند که در کردستان عراق، فساد و فحشاء را ترویج می کنند، زن های پیشمرگانشان تن فروشی می کنند، در کردستان ایران نیز، ترور می کنند ، جنایت می کنند .

الان گروهک جنایتکار و تروریست کومله ، بیش از 30 سال است که در کردستان عراق حضور دارند. این ها در بخش هایی در کردستان عراق(سلیمانیه،اربیل،زرگویز ، زرگویزله و قندیل) سکونت دارند و آنجا زندگی می کنند، و مانند سازمان تروریستی منافقین که در اشرف استقرار دارند به زندگی در عراق می پردازند .

حال با این تفاسیر این سوال مطرح می شود که  به راستی چرا دولت عراق همچنان به این تروریست ها پناه داده است؟

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/24:: 3:10 عصر     |     () نظر

سی ان ان ایران را به کشتن 38 نظامی آمریکایی متهم کرد 

شبکه خبری سی ان ان، در پی سردرگمی آمریکا از نیافتن مقصر حمله مرگبار به بالگرد آمریکایی در افغانستان، ایران را به کشتن 38 نظامی آمریکایی کشته شده در حمله به این بالگرد متهم کرد.

در حالی که تحقیقات در خصوص حمله ی مرگبار به یک بالگرد آمریکایی در افغانستان، که منجر به کشته شدن 38 نفر از نیروهای آمریکایی و افغانی شد، همچنان ادامه دارد، فقدان اطلاعات باعث شده است که برخی از صاحبنظران جناح راست انگشت اتهام خود را به سمت ایران نشانه بگیرند.

به تازگی ، جان کینگ از سی ان ان با فرانسیس تاونسند (Frances Townsend)، مشاور امنیت داخلی سابق جورج دبلیو بوش ، و براد ثور (Brad Thor) ، رمان نویس آمریکایی، مصاحبه نمود.

فرانسیس تانسند، مشاور امنیت داخلی سابق جورج دبلیو بوش


براد ثور، رمان نویس

براد ثور به سرعت چنین نتیجه گیری کرد که ایران مسئول این حمله بوده، و باعث شد تا جان کینگ به این نکته اشاره کند که محل سقوط هلی کوپتر - در جنوب غربی کابل – به پاکستان نسبت به ایران بسیار نزدیک است. اما این گفته نیز مانع از اظهارات تاونسند، در اشاره به فرضیات بی اساس تام کلنسی در مورد دخالت ایران در این حادثه نشد.

براد ثور نیز پیش دستی نموده و گفتگو را به سمت ایران کشاند :

به متن این گفتگو دقت کنید:

براد ثور: دولت افغانستان کاملا فاسد بوده و مملو از جاسوسان ایرانی است. [...]

کینگ: من اهمیت رابطه با ایران را نادیده نمی گیرم، اما به نظر من ، بر اساس تاریخ و به نظر مردم، این مسئله مربوط به پاکستان بوده، و الزاما در مورد ایران نمی باشد، درست است؟

تاونسند : درست است جان، اما به استثناء نکته ای که برد به آن اشاره کرد، دخالت و پشتیبانی فزاینده ایران در افغانستان کاملا مشهود است. در ضمن، آنها آشوب طلبانی هستند که بانفوذ به افغانستان در صدد تضعیف تلاش های ایالات متحده هستند. می دانید ، ایرانیان هیچ گاه با کسی رو در رو نمی شوند آنها اغلب از طریق عاملین خود کار می کنند و از این طریق نفوذ کرده و باعث ایجاد مشکلاتی برای آمریکایی ها و نیروهای آمریکایی در سراسر جهان می شوند. ما آن را در عراق دیدیم، برای همه هم این قابل قبول می باشد؛ بالاخره آنها همسایه عراق هستند، اما در جاهای دیگری نظیر افغانستان نیز ما شاهد آن هستیم.

ثور: تجزیه و تحلیل فرانسیس همیشه دقیق است. برای همین من از تماشای برنامه هایش لذت می برم. من می خواهم کلمه جدیدی به این بحث اضافه کنم، شاید بتوانیم چیزی که باعث سقوط ان هلیکوپتر شد را ایرام (IRAM مخفف لغات Iranian Missile به معنی موشک ایرانی) بنامیم، یک خمپاره راکت دار دستی.

ما برای اولین بار تجهیزات را در جریان شیعیان عراق دیدیم که در همه جا رد پای ایرانیان نیز دیده می شد. به همین دلیل من خیلی نگران هستم. در ارتش به آنها " تجهیزات انفجاری دستی پرنده" گفته می شود. ما هیچ مدرکی در مورد اینکه چه چیزی باعث سقوط این هلی کوپتر شده است نداریم، و این حقیقت که ایرانیان نه تنها در دولت افغانستان کاملا نفوذ کرده اند، بلکه از پشتیبانی افراد محلی در حوزه ی پایگاه های عملیاتی ما و در سراسر افغانستان نیز برخوردار هستند مرا متعجب می نماید. افراد طالبان توانمند هستند، اما آنها نفراتی بیش نبوده و قادر به انجام چنین کاری نیستند. من واقعا فکر می کنم که در این کار هم ردپایی از همکاری های ایران با آنها وجود دارد.

******

گفتنی است، با جستجو در پایگاه های خبری مشخص می شود که در مورد "ایران و افغانستان و هلیکوپتر" هیچ خبر و سندی مربوط به دخالت ایران در این حمله وجود ندارد.

به نظر می رسد که ثور و تاونسند در حال حاضر تنها صاحبنظران "تئوری دیو ایرانی" در مورد بدترین روز تلفات نیروهای ایالات متحده در افغانستان هستند که به خوبی از ظرفیت ایجاد شده در پروژه ایران هراسی بهره می برند و این اتهام، تنها زاییده ذهن قصه پرداز این دو کارشناس سی ان ان است!

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/24:: 3:10 عصر     |     () نظر

درخواست مادر شهرزاد میرقلی‌خان برای کمک

مادر شهرزاد میرقلی‌خان زن ایرانی زندانی در آمریکا خواستار دیدار و گفت‌وگو با رئیس جمهور شد.

"بلقیس روشن" مادر شهرزاد میرقلی‌خان زن ایرانی زندانی در آمریکا در گفت‌وگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس، از درخواست خود برای دیدار و گفت‌وگو با محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور کشورمان سخن گفت. وی ضمن قدردانی از پیگیری‌های مقامات کشورمان در خصوص بهبود وضعیت شهرزاد میرقلی‌خان، ابراز امیدواری کرد که این ملاقات هر چه سریع‌تر انجام شود.

مادر شهرزاد بار دیگر از مقامات کشورمان خواست که به پیگیری‌های خود برای آزادی هر چه سریع‌تر شهرزاد میرقلی‌خان ادامه دهند. در پی پیگیری‌های انجام شده بالاخره دولت آمریکا برای مادر، دو فرزند و خواهر شهرزاد برای سفر به آمریکا و ملاقات با وی روادید 3 ماهه صادر کرد که در حدود یک ماه از صدور روادید می‌گذرد و مادر، فرزندان و خواهر شهرزاد 2 ماه بیشتر فرصت برای این سفر ندارند.

روشن با اشاره به مشکلات مالی که پس از زندانی شدن شهرزاد برای خانواده‌اش به وجود آمده، خواستار مساعدت دولت برای تأمین هزینه‌های این سفر شد. مادر شهرزاد گفت که به دلیل مشکل در پرداخت هزینه سنگین این سفر، بلیطی که برای این سفر رزرو کرده بود کنسل شده و هنوز موفق به رزرو بلیط مجدد نشده است.

شهرزاد میرقلی‌خان به اتهام واهی خرید تجهیزات دوگانه به همراه همسرش در اتریش دستگیر شد و با گذراندن دوران محکومیت و تبرئه توسط دادگاه این کشور، به ایران بازگشت. اما در سفری به قبرس در سال 1386 توسط مأموران این کشور دستگیر و به درخواست آمریکا به این کشور منتقل و در اقدامی غیرانسانی و غیرحقوقی به 5 سال حبس در آمریکا محکوم شد.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/24:: 3:10 عصر     |     () نظر
دروغ‌های رسانه‌های غربی درباره سوریه و وارونه نشان‌دادن حقایق آن

به گزارش شبکه خبری "راشا تودی "، مردم سوریه طرفدار آشوب‌های اخیر نیستند و افرادی ناشناس را مسئول این شورش‌ها می‌دانند.

به گزارش خبرنگار دیپلماسی عمومی و جنگ نرم خبرگزاری فارس، در مصاحبه‌ای که "نادژدا کوورکووا " از شبکه خبری "راشا تودی "، با " آنهار کوچنوا "، مدیرعامل شرکت گردشگری مسکو و متخصص در زمینه خاورمیانه انجام داده، آمده است که رسانه‌های غربی با تحریف اخبار مربوط به ناآرامی‌ها در سوریه، حمایت مردم از بشار اسد را به شکل مخالفت با او نشان می‌دهند؛ ضمن اینکه عوامل آمریکایی با پول و اسلحه سعی دارند به آشوب ها دامن بزنند.

* کوچنوا اطلاعاتی درباره ناآرامی‌های سوریه و عاملان گسترش خشونت در اختیار شبکه "راشا تودی " قرار داد

شبکه خبری "راشا تودی " مصاحبه‌ای با مدیرعامل یک شرکت گردشگری در مسکو ـ "آنهار کوچنوا "ـ انجام داد؛ وی در امور خاورمیانه تخصص دارد. او اغلب به سوریه سفر می‌کند و با صدها نفر از مردم منطقه در ارتباط است. وی اطلاعات خود را در مورد مواردی که رابطانش درباره این ناآرامی‌ها در اختیارش گذاشته‌اند، در اختیار ما گذاشت.

* هیچ‌کس از این آشوب‌ها حمایت نمی‌کند و مردم بیشتر طرفدار رئیس جمهورند

- راشا تودی (آر. تی) : در سوریه چه خبر است؟ وقایعی که خودتان از نزدیک دیده اید را بگویید؛ حرف خود سوری‌ها چیست؟
- کوچنوا: حتی یک‌بار هم نشده به کسی برخورد کنم که از این آشوب‌ها حمایت کند؛ حرفه من جوری است که با همه نوع آدمی برخورد دارم. در جاده‌های سوریه من ماشین هایی می‌بینم که عکس رئیس جمهور را روی شیشه‌شان چسبانده‌اند؛ از ماشین‌های کهنه و قدیمی گرفته، تا پورشه‌ها و هامرهای جدید. مردم را که نمی‌شود مجبور کرد عکس رئیس جمهور را به ماشینشان بچسبانند. این نشان می‌دهد که مردم، صرف‌نظر از موقعیت شغلی یا درآمدشان، طرفدار رئیس جمهورند، نه این شورش‌ها. مردم زیادی را دیدم که پرچم سوریه را به دست داشتند یا از ماشین بیرون می‌آوردند. چطور می‌شود جوانی را که با دوستانش بیرون آمده مجبور کرد، پرچم تکان دهد؟ اگر با ذهنیت مردم سوریه آشنا باشید، می‌توانید ببینید انگیزه صادقانه با اجبار و تحمیل چه فرقی دارد

* رسانه‌ها تظاهرات مردم در حمایت از بشار اسد را تظاهراتی علیه او جلوه دادند

من در 29 مارس، شاهد تظاهراتی در شهر حماه در حمایت از رئیس جمهور بودم - هزاران نفر مرد و زن، با فرزندان و کل خانواده‌شان آمده بودند. خیابان‌ها پر از مردم بود. وقتی دیدم شبکه "الجزیره " این تظاهرات را طوری نشان می‌دهد که به جای حمایت از رئیس جمهور، شبیه به اعتراض به او شده بود، واقعا جا خوردم. وقتی که دیدم پایگاه‌های خبری اسرائیل، عکس‌ها و ویدئوهایی از راهپیمایی این حامیان نشان می‌دهند و وانمود می‌کنند که آن‌ها مخالف رژیم بوده‌اند، باز هم شوکه شدم. مردم در این راهپیمایی عکس بشار اسد و پرچم سوریه را در دست داشتند و آن وقت آنها می‌گفتند آن‌ها علیه او هستند.

* خبرگزاری‌های غربی اخبار دروغین درباره تظاهرات مردم علیه دولت پخش می‌کنند

- آر. تی: رسانه‌ها اخبار زیادی مبنی بر تظاهرات ضد دولتی پخش می‌کنند.
- کوچنوا: جریان قدرتمندی برای پخش اخبار نادرست در کار است. در تاریخ اول آوریل، رسانه‌ها اخبار تظاهرات ضد دولتی عظیمی در دمشق را منتشر کردند. من آن روز در دمشق بودم، چنین تظاهراتی به وقوع نپیوست، نه من چیزی دیدم و نه مردم محلی.
در تاریخ 16 آوریل، خبرگزاری "رویترز " نوشت که 50 هزار مخالف رژیم به خیابان‌های دمشق ریختند و بعد با گاز اشک‌آور و باتوم متفرق شدند. ساکنان دمشق می‌دانند که امکان ندارد چنین تظاهراتی بدون اینکه مردم شهر متوجه آن شوند به وقوع بپیوندد. چند نفر پلیس لازم است تا مردم را متفرق سازد؟ و چطور است که هیچ‌کس جز خبرگزاری "رویترز " آن را ندیده است؟ [حتی]500 نفر در خیابان‌های دمشق جمعیت زیادی است؛ "رویترز " این اطلاعات را در دنیا، از جمله روسیه، پخش کرد. یک منبع دروغ می‌گوید و بعد یک کلاغ چهل کلاغ می‌شود و شایعه و گمانه‌زنی‌ها آغاز می‌شود.

* در فیلم‌هایی که از تظاهرات کشورهای مختلف نشان می‌دهند، همه شبیه هم هستند

مردم سوریه فیلم اخبار را تماشا می‌کنند. چه می‌بینند؟ تصاویری را نشان مردم می‌دهند که به ظاهر از سوریه گرفته شده، اما در واقع فیلم اعتراض‌های مصر یا یمن است. مردمی که در تصاویر تلویزیونی اعتراض‌های کشورهای مختلفی چون یمن، مصر، و سوریه‌اند همه عین هم لباس پوشیده‌اند. اما مردم سوریه می‌توانند فرق بین خود و مردم کشور همسایه را از روی چهره و لباس تشخیص دهند. این فیلم‌های خبرگزاری‌ها کاملاً نمایشی است و صحت خبری ندارد. یک لبنانی می‌تواند تفاوت فیلمی که در لبنان گرفته شده و فیلمی که در دمشق گرفته شده را با یک نگاه بفهمد؛ اما این رسانه‌ها باز هم فیلم‌ تظاهرات مردم در طرابلس، یا فیلم‌های چند سال پیش ناآرامی‌های عراق را برای نمایش ناآرامی‌های سوریه نشان می‌دهند.


* خود سوری‌ها هم وقایعی را که رسانه‌ها نشان می‌دهند ندیده‌اند

محفل‌های آنلاین بسیاری برای زنان در کشورهای عربی موجود است. زنان اطلاعاتشان را پس از مشاهده گزارش‌های تلویزیونی درباره "ناآرامی توده‌ها " در اختیار هم می‌گذارند. بعضی از زنان می‌نویسند، بیرون از پنجره شما چه خبر است؟ و زنان دیگر پاسخ می‌دهند: ما از ایوان نگاه کردیم، و هیچ‌کدام از آن چیزهایی که تلویزیون درباره‌اش حرف می‌زد را ندیدیم.

* به ادعای رسانه‌ها، پلیس‌های کشته شده، یا تظاهرکننده بوده‌اند یا از پلیس‌هایی که به هم‌وطنانشان شلیک نکرده‌اند

اخیراً، پلیس‌های غیر مسلح بسیاری کشته می‌شوند. تبلیغات رسانه‌ای بلافاصله آن‌ها را جای مردم معترضی که قربانی خشونت رژیم قرار گرفته‌اند جا می‌زند. تکرار می‌کنم، این پلیس‌ها غیر مسلحند. پلیس‌ها به کاربرد سلاح چندان وارد نیستند، چون مدت‌های مدیدی است که چنین آشوب‌هایی را ندیده‌اند. اما رسانه‌های غربی این پلیس‌های تازه‌کار کشته شده را یا قربانیان مردمی می‌خوانند، یا پلیسی که از آتش گشودن روی هم‌وطنانش اجتناب کرده، بستگی به سلیقه سردبیر دارد. به نظر می‌رسد "گوبلز " در این مورد حق داشت که می‌گفت: "دروغ هر چه بزرگ‌تر باشد، مردم راحت‌تر باورش می‌کنند. "
- کوچنوا: چون آن‌ها مورد اصابت گلوله کسانی قرار می‌گیرند که می‌دانند آنها غیر مسلحند

* کوماندوهای آموزش دیده توسط آمریکایی‌ها از عراق وارد سوریه شده‌اند تا به شورش‌ها دامن بزنند

- آر. تی: چه کسی به پلیس‌ها شلیک می‌کند؟
- کوچنوا: شایعات زیادی در سوریه هست. می‌گویند کوماندوهای آموزش دیده از عراق آمده‌اند. مردم سوریه کاملاً آگاهند که وقتی آمریکا عراق را اشغال کرد، جوخه‌های نظامی ویژه در آنجا تشکیل داد. این‌ها بودند که مردم را می‌کشتند، به درگیری بین شیعیان و سنی‌ها دامن می‌زند، و بین مسلمانان و مسیحیان اختلاف می‌انداختند؛ در خیابان‌ها، بازارها، مساجد و کلیساها بمب می‌گذاشتند. آن حملات تروریستی نه برای براندازی رژیم اشغالگر، که برای کشتن مردم غیرنظامی بود. همین چندی پیش سه کوماندو را در حومه دمشق گرفتند؛ داشتند بی‌هدف به مردم شلیک می‌کردند. بعد مشخص شد که عراقی هستند.
تلویزیون سوریه فیلمی را نشان داد که افرادی از بالای درختان و پشت‌بام خانه‌ها به پلیس و عابران، تیر شلیک می‌کردند. گاهی آن‌ها را دستگیر می‌کنند و متوجه می‌شوند یا عراقی‌اند، یا می‌پذیرند که برای این کار پول گرفته‌اند. این شبه‌نظامیان را در درا و لاتیکا نیز دستگیر کرده‌اند. آن‌ها اسلحه‌های آمریکایی داشتند.

* مزدورانی که از آمریکا پول و اسلحه می‌گیرند برای شورش به پا کردن وارد سوریه شده‌اند

اطلاعات مخفی لبنان چند ماشین حامل اسلحه را ردگیری کرده بود که وارد لبنان می‌شدند. یکی از همین ماشین‌ها را که از عراق می‌آمد متوقف کردند. در آن ماشین‌ها نیز سلاح‌های آمریکایی بود. گزارش‌هایی نیز از افراد دستگیر شده‌ای رسیده که مقادیر زیادی پول همراهشان داشتند، پولی که دلار آمریکایی بود. این افراد موبایل‌های ماهواره‌ای گران‌قیمتی داشتند که اطلاعات سوریه نمی‌توانست ردگیری کند. در سوریه دیگر پوشیده نیست که آمریکایی‌ها فرصتی مناسب برای سر بازگیری و آموزش کوماندوها در عراق داشتند تا بتوانند آن‌ها را به نقاطی که می‌خواهند بفرستند.

* حتی خود آمریکا نیز منکر دخالت در ناآرامی‌های سوریه نیست

"هیلاری کلینتون " از همین حالا گفته که اگر سوریه روابطش را با ایران قطع کند و دست از حمایت حماس و حزب‌الله بردارد، تظاهرات روز بعدش متوقف خواهد شد. یعنی آن‌ها حتی تلاشی در پنهان نگه داشتن دخالت خود در شورش‌های سوریه نیز نمی‌کنند. شواهد بسیاری مبنی بر دخالت خارجی در امور است.
نهایتاً، مردم می‌گویند تظاهرکنندگان را از مناطق دیگر به سوریه می‌آورند. این مردم حرف زدن و ظاهرشان با مردم محلی متفاوت است. در این حوالی هیچ‌کس آن‌ها را نمی‌شناسد. پرسش اینجاست که چه کسی این اتوبوس‌ها را کرایه می‌کند و هزینه رفت و آمد این افراد را می‌پردازد.

* "عبدالحلیم خدام "، که خود سرمایه کلانی را غارت کرده، آغازگر شورش‌ها بود

"عبدالحلیم خدام "، معاون پیشین رئیس جمهوری سوریه، آغازگر شورش‌ها در نقاط ساحلی بود. او نیمی از سرمایه کشور را غارت کرده بود. او در توطئه‌های فساد دست داشت و در نهایت نیز به غرب فرار کرد. او بود که "بشار اسد "، رئیس جمهور سوریه را متهم به ترور نخست وزیر پیشین لبنان، "رفیق حریری "، کرد. سوری‌ها قویاً بر این باورند که "سعد حریری "، بابت پراکندن این شایعه در مورد قتل رفیق حریری، شخصاً ویلایی به "عبدالحلیم خدام " اهدا کرده بود. اما وقتی این شایعه بی‌پایه خوانده شد و تأیید نگشت، ویلا را از او گرفتند. امروز، کسانی که به ماشین‌ها در بانیاس شلیک می‌کنند، فریاد می‌زنند: "ما بشار را نمی‌خواهیم، ما عبدالحلیم را می‌خواهیم! ".

* حتی مخالفان دیگر بشار اسد نیز علیه خدام هستند

مخالفان صلح‌طلب و فرهنگی دیگری نیز در بانیاس هستند که سال‌هاست علیه رژیم بشار اسد بوده‌اند. اما آن‌ها نیز از اتفاقات جاری متحیر شده‌اند و به هیچ‌وجه طرفدار خدام نیستند. آنها می‌گویند: "او دزد است. او بیشتر سرمایه ما را به اسم مبارزه با فساد و دزدی غارت کرد. ".

* کشتار وحشیانه مقامات نظامی و بعضاً فرزندان آن‌ها با هدف ارعاب مردم است

- آر. تی: کسانی که از کشورهای دیگر به سوریه می‌آیند، چه نقشی در بی‌ثبات کردن سوریه دارند؟
- کوچنوا: این پرسشی است که پاسخ مشخصی ندارد. خبری به بیرون درز کرد مبنی بر این‌ که "دن فلدمن " نماینده ویژه "هیلاری کلینتون " برای خاورمیانه، اواسط آوریل، در استامبول با نمایندگانی از گروه‌های مخالف نظام سوریه ملاقات کرد و تاکتیک‌هایی برای ترور مقامات نظامی پیشنهاد داد. کمتر از سه روز پس از آن ماجرا، در تاریخ 19 آوریل، چند مقام نظامی به شکلی وحشیانه در سوریه کشته شدند. نه تنها مورد حمله قرار گرفته و کشته شده بودند، بلکه سه فرزند نوجوان یکی از این ژنرال‌ها که با او در ماشین بودند نیز با خنجر پاره‌پاره شده بودند. هدف از قتل‌هایی که با وحشیگری بسیار صورت می‌گیرد ارعاب مردم است. همین اخبار فرزندانی که با خنجر پاره پاره شده بودند به خوبی به این هدف رسیده بود.

* پس از دستگیری کودکان در درا و آزادی آن‌ها سپاهیانی به درخواست مردم به آنجا آورده شد

- آر. تی: گزارش‌های رسانه‌ای حاکی از این بود که شورش‌ها وقتی آغاز شد که کودکانی را در شهر درا دستگیر کردند که داشتند روی دیوار شعار ضد دولتی می‌نوشتند؟ آیا این گفته صحت دارد؟
- کوچنوا: تمامی بچه‌ها به سرعت آزاد شدند. علاوه بر این، روزنامه‌های دولتی سوریه حکم آزادی آن‌ها را منتشر کرد.
- آر. تی: آیا سپاهیانی به درا آورده نشد؟
-کوچنوا: چرا، آورده شد. پس از آن که دفتر استاندار را گرفتند، ساکنان محلی از دولت درخواست کمک کردند و نیروی نظامی به آنجا فرستاده شد. من ویدئوها را هم دیدم. تظاهرکنندگان فیلم را در اینترنت پخش کردند و بلافاصله پس از آن پاکش کردند. اما مردم از روی آن کپی کردند. سربازان ایستاده‌اند و مردم به سمت آن‌ها می‌آیند و در کمال آرامش صحبت می‌کنند. هیچ‌کس به هیچ‌کس شلیک نمی‌کند.

* مردم بیشتر به سرودهای میهن‌پرستانه گوش می‌کنند و برای سخنرانی بشار اسد در تلویزیون دست می‌زنند

- آر. تی: آیا این حس در سوریه هست که اگر از حمایت حماس خلاص شوند و فلسطینی‌ها معاهده صلحی با اسرائیل امضا کنند، تمامی شورش‌ها بلافاصله پایان می‌پذیرد؟
- کوچنوا: نه، چنین حسی نیست. مردم این جامعه هم‌بستگی دارند. آن‌ها در کنار هم ایستاده‌اند، چون می‌بینند که دشمن بسیار خطرناک است. مثلاً، پیش از این که تاکسی سوار می‌شدم، به غیر از موسیقی پاپ، یا قرائت قرآن چیزی از رادیو نمی‌شنیدم. اما حالا، سرودهای میهن‌پرستانه از تمامی ماشین‌ها به گوش می‌رسد. وقتی بشار اسد در تلویزیون صحبت می‌کرد، مردمی که در سوپرمارکت به سخنانش گوش می‌کردند، تشویقش می‌کردند. نمی‌شود مردمی را که از تلویزیون به سخنان رئیس جمهور گوش می‌کنند را مجبور کرد که تشویقش کنند.

* مردم از راهزنان یا تیراندازهای ناشناس می‌ترسند و بیرون نمی‌روند

- آر. تی: در روزهای اخیر حال و هوای مردم چطور بوده است؟
- کوچنوا: مردم می‌ترسند بیرون بروند. در برخی مناطق، مردم جانشان را به خطر انداختند تا با دوربین فیلم‌برداری ضبط کنند که چطور افراد ناشناسی سوار ماشین می‌شوند و حرکت می‌کنند و بعد شروع می‌کنند به تیراندازی در تمامی جهات. آن‌ها به این شکل در دل مردم ترس می‌اندازند.
راهزنان پلی روی جاده نزدیک ساحل را بند آوردند. بلافاصله، ارتش آن‌ها را عقب راند. یکی از رابطان سوری من گفت: "به مردم زیادی نیاز نیست که کشور را به دردسر بیندازند. " گذاشتن پنج نفر در یک جاده اصلی کافی است که کل منطقه را فلج کند. مردم نمی‌توانند مواد غذایی را به جایی تحویل دهند یا خود را به بیمارستان برسانند؛ و به دلیل همین چند راهزن، کل کشور متحیر به جا مانده است.

* تلویزیون سوریه، بر خلاف دروغ رسانه‌های غربی، آرامش حقیقی شهرها را نشان می‌دهد

اکنون تلویزیون سوریه فیلم‌های زنده‌ای از بخش‌های مختلف دمشق و دیگر شهرها نشان می‌دهد تا مردم بفهمند که چقدر زندگی آشکارا به حالت سابق برگشته، حالا فرقی نمی‌کند رسانه‌های غربی چه نشان دهند.
شایان ذکر است که راهزنان عامدانه تلاش داشتند بذر نفرت را در جوامع مختلف بکارند. اخیراً، شیخی، در خطاب به ساکنان جنوب، به درزی‌ها، به ویژه زنان، توهین کرد. رسانه‌های خارجی این ویدئو را پخش کردند و در اینترنت هم تبلیغش را کردند. تا به حال چیزی شبیه به این در سوریه اتفاق نیفتاده بود. این تحریک کردن‌ها در دمشق با شکست مواجه شد، هر چند تلاش‌هایی برای دشمن کردن جوامع مذهبی با هم صورت گرفت. کسانی که مردم را تحریک می‌کنند در مناطق روستایی نیز با عدم حمایت روبه‌رو شدند - در آنجا هم شروع به پاشیدن بذر نفرت کرده‌اند. عظیم‌ترین تظاهرات درا تنها 500 نفر را جمع کرد. اما آن‌ها می‌گویند که فقط 450 نفر کشته شدند.

* اصلاحات دولت سوریه: برداشتن قانون ازدواج، تظاهرات قانونی، حق شهروندی کردها، و تغییر فرمانداران بوده است

- آر. تی: آیا دولت اصلاحاتی صورت داده است؟
-کوچنوا: دولت قانون ازدواج را برداشته و اجازه راهپیمایی‌های قانونی را، در صورتی که پنج روز جلوتر مجوز آن اخذ شود، صادر کرده است. به خارجی‌ها اجازه داده‌اند املاک و مستغلات خریداری کنند. به کردها حقوق شهروندی داده‌اند. تا پیش از این، کردها به دلایل تاریخی، از این حق محروم بودند. دولت در حال افتتاح دوره‌های تجاری برای زنان در شمال سوریه است. بسیاری از فرمانداران استانی اخراج شده‌اند، که متأسفانه در برخی موارد افراد صادقی بودند. مانند کسانی که قبول نکردند مجرمان را با رشوه از زندان آزاد کنند و هدف دشمنی مردم قرار گرفتند.

* هیچ بلیتی برای سوریه نیست

- آر. تی: آیا تعداد پروازها به سوریه کاهش یافته است.
- کوچنوا: هیچ بلیتی برای سوریه نیست. ما می‌خواستیم گروهی گردشگر را به سوریه بفرستیم، اما برای 30 آوریل، هیچ بلیت هواپیمایی برای سوریه نبود. اما روس‌ها در حال فرار از سوریه نیستند. در این باره به دلیل شغلم اطلاعات کافی دارم.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/24:: 3:10 عصر     |     () نظر

خیانت تازه منافقین و فتنه سبز در حق ملت ایران

حقوق بشر حربه جدید فتنه گران است.

همزمان با ناکامی فشارهای غرب در مورد موضوع انرژی هسته‌ای و پیش‌کشیده شدن موضوع آنچه حقوق بشر نامیده می‌شود، تلاش گسترده‌ای از سوی فتنه‌گران  جهت مظلوم‌نمایی محکومان دادگاه‌های اغتشاشگران فتنه خرداد 88 و حوادث بعد از آن صورت گرفته است.
به گزارش ندای انقلاب بعد از آنکه فردی به نام «احمد شهید» به عنوان نماینده سازمان ملل درامور حقوق بشر ایران انتخاب شد، دشمنان قسم‌خورده جمهوری اسلامی در اقدامی هماهنگ، با خطاب قرار دادن وی و مقامات غربی، در تلاشند تا بیشترین سوء استفاده را از فضای موجود انجام دهند.
بر همین اساس سایت‌های فتنه‌گران با انتشار مطالبی تحت عنوان‌های:«نامه جمعی از خانواده‌های  زندانیان سیاسی ایران خطاب به نماینده سازمانملل در موضوع حقوق بشر ایران»، «نامه مادر . . . زندانی دربند رژیم به نماینده حقوق بشر» و مواردی از این دست، علاوه بر تبرئه محکومان فتنه،اقدام به سیاه‌نمایی اوضاع داخلی کنند.
به نظر می‌رسد که این طیف بهانه‌سازی برای فشار مضاعف و تلاش جهت وضع دورجدید تحریم‌ها علیه ملت ایران را به بهانه موضوع حقوق بشر در دستور کارخود قرار داده‌اند.
از سوی دیگر گروهک منافقین که سابقه چندین دهه ترور، قتل عام، شکنجه وخیانت به ایران را در کارنامه خود دارد نیز از روش انتشار مطالبی تحت عنوان نامه، برای ماندن در اردوگاه اشرف و پیشگیری از اخراج خود از عراق استفاده می‌کند.
اخیراً هواداران این گروهک در سایت‌های مرتبط با منافقین نوشته‌ای را به عنوان نامه یک دختر 14 ساله به مقامات آمریکایی منتشر کرده‌اند. به نظر می‌رسد والدین این نوجوان در هرج و مرج ناشی از حمله چند ماه قبل ارتش عراق به اردوگاه اشرف کشته شده باشند. در این حمله بود که منافقین مانع از فرار تعدادی از اعضای خود شده و آنها را به جرم تلاش جهت خروج ازاردوگاه اشرف، اعدام کردند.
در این نوشته بدون اشاره به جنایت‌های منافقین در حق ملت ایران و عراق،از تلاش دولت عراق برای اخراج آنها از این کشور انتقاد شده و سعی بر پیش کشیدن موضوع حقوق بشر و فضاسازی علیه ایران شده است.
نکته جالب توجه این که در هرج و مرج چند ماه پیش پادگان اشرف منافقین بسیاری از اعضای خود را که قصد فرار از اشرف را داشتند از پشت هدف گلوله قرار دادند!

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/19:: 2:34 عصر     |     () نظر

تحلیلی بر دیدار بسیار مهم یک شنبه شب مسئولان با رهبری
«واقع بینی» مانیفست فکری نظام جمهوری اسلامی

سخنان یک‌شنبه شب رهبری معظم در دیدار کارگزاران نظام را باید به حق یکی از این مانیفست‌ها نامید. ترسیم وضعیت واقعی نظام اسلامی در ابعاد مختلف و درعرصه داخلی و خارجی و نیز ترسیم وضعیت واقعی منطقه ...

هر چند مواضع حکیمانه رهبر معظم انقلاب در دیدارهای ایشان با اقشار مختلف، راهنمای جامعه در حوزه‌های مختلف است اما در این بین برخی از دیدارهای ایشان با مخاطبانی که «خواص جامعه» محسوب می‌شوند از اهمیت دوچندانی برخوردار است.
در میان همین دیدارهای مهم نیز برخی از دیدارها از اهمیت مضاعفی برخوردارند که باید نام «مانیفست» و یا «نقشه راه» برای این دیدارها و سخنرانی‌های مقام معظم رهبری انتخاب کرد.

سخنرانی یک شنبه شب «مانیفست» بود

سخنان یک‌شنبه شب رهبری معظم در دیدار کارگزاران نظام را باید به حق یکی از این مانیفست‌ها نامید. ترسیم وضعیت واقعی نظام اسلامی در ابعاد مختلف و درعرصه داخلی و خارجی و نیز ترسیم وضعیت واقعی منطقه و جهان ازوی‍ژگی این سخنان است که باید در هر بخش از آن ده‌ها و صدها تحلیل و مقاله ارائه داد تا نگاه تیزبین و حکیمانه ایشان را تبیین و با آمار و ارقام و ارائه اسناد لازم در هر بخش، این مواضع را درجامعه نهادینه کرد.

مقام معظم رهبری منویات خود را در این دیدار به سه بخش تقسیم کردند. بخش اول آن مربوط به ماه رمضان، تقوا و توصیه‌هایی به مسئولان در این خصوص بود، در بخش دوم جایگاه نظام اسلامی بعد از گذشت 32 سال مورد ارزیابی قرا گرفت و در بخش سوم به تاکتیک‌های نظام سلطه علیه ایران و شرایطی که باعث وارونه شدن این تاکتیک شده است پرداختند.

جایگاه واقعی نظام اسلامی در برهه کنونی

از آنجا که تحلیلی هر چند جزئی از این سه بخش، مجالی بیش از این سطور را می‌طلبد در این قسمت برآنیم تا فقط به بخش دوم یعنی جایگاه واقعی نظام اسلامی در برهه کنونی بپردازیم.

شاید اکنون که ما خود در این نظام زندگی می‌کنیم کمتر تحولات شگرفی که جمهوری اسلامی در عرصه داخل و خارج به وجود آورده را متوجه شویم. لازمه قضاوت صحیح ما درباره انقلاب اسلامی آن است که برای مدتی بیرون از مرزها قرار گرفته و آنگاه با مشاهده تغییرات انجام گرفته درعرصه‌های مختلف و با مشاهده تحلیل‌های مستقل بیگانگان درباره ایران به ارزیابی شرایط حاضر بپردازیم.

نظامی که با یک انقلاب تمام عیار جایگزین نظامی با قدمت 2500 ساله شده، در اول کار با مشکل گروهک‌های جدایی‌طلب خلقی مواجه شد، جنگی 8 ساله بر وی تحمیل شد، سازندگی ویرانیهای به جا مانده از جنگ و بعد از آن تحریمهای سنگین اقتصادی، سیاسی، مالی و بعد هم هسته ای. حال با تمام این شرایط و تمامی این موانع که کمترین آنها می توانست یک نظام نوپا را ساقط کند نه تنها خللی در حرکت این نظام ایجاد نشد بلکه شاخص‌ها در حوزه های مختلف نشان دهنده ارتقای جایگاه نظام در همه عرصه‌است.

ایشان برای تبیین مواقعیت واقعی نظام، نقاط مثبت و منفی نظام را در بخشهای مختلف برشمرده و برای هر کدام راهکاری کوتاه اما جامع ارائه دادند. تاثیر تحولات منطقه و جهان بر وضعیت داخلی کشورمان از نکاتی بود که ایشان بدان اشاره و و برلحاظ کردن آن تاکید کردند. بنابراین اگر قرار است شاخصها با هم مقایسه شوند بایستی این فاکتور حتما در آن لحاظ شود.

11 نقطه قوت

رهبر معظم انقلاب اسلانی نقاط مثبت دوازده گانه ای را برای نظام برشمردند که عبارت بودند از توانائی غلبه‌ بر تهدیدها، اعتماد میان مردم و نظام، پیشرفت در شرایط تحریم، پیشرفت در اعتماد به نفس ملی، اعتبار بین‌المللی، ثبات کشور، الهام‌بخشی، الگوسازی، ضعیف شدن دشمنانمان در صحنه بین‌المللی، ناامیدی دشمن از منفعل کردن انقلاب، تجربه متراکم در قانونگذاری و اجرا.

18 نقطه منفی

در ادامه ایشان نکات 18 گانه ای را به عنوان نقاط ضعف نظام طی سه دهه گذشته بیان کردند که فهرست آن از این قرار است :عمل نکردن طبق وظیفه، عدم رعایت مراقبت‌هایی که باید انجام بدهیم، زیر پا نگذاشتن دلبستگی‌ها، سرگرم شدن به چیزهایی که باید از آن پرهیز کرد و برحذر بود، سرگرم شدن به منازعات و مشاجرات سیاسی، سرگرم شدن به رفاه‌طلبی و منش های اشرافی، غفلت از روحیه‌ی جهادی و ایثار، غفلت از تهاجم فرهنگی دشمن، بی‌مبالاتی نسبت به حفظ بیت‌المال، میل به رفتارهای قبیله‌ای در سیاست و اقتصاد، حل نشدن مشکل اشتغال، حل نشدن مشکل تورم، حل نشدن مسئله فرهنگ کار، عدم رواج فضائل اخلاقی، رواج فرهنگ اسراف و تجمل‌گرایی در جامعه، رشد یا عدم توقف میل به خشونت در برخی از بدنه‌ی جوان کشور، عدم مقابله‌ی درست و منطقی با تباه کردن نسل جوان، عدم طرح درست مبانی اعتقادی.

مواجهه رهبر معظم انقلاب با نقاط 30 گانه

اما مهمتر از برشمردن دقیق نقاط مثبت منفی نظام، نوع مواجهه رهبر معظم انقلاب با این مولفه ها است. ایشان با بیان اینکه «در بررسی شرایط کشور، باید هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف را دید و از نگاه منفی و یا نگاه مثبت مطلق پرهیز کرد. » و ضمن فراخواندند نخبگان به مطاله دقیق این نقاط می آورند که: «نقاط مثبت، ظرفیت‌های کشور است و نقاط منفی، نشان دهنده اولویت‌ها است که با در نظر گرفتن هر دو فهرست، می‌توان مسیر صحیح حرکت به سوی پیشرفت و تعالی را شناخت.»

همانگونه که دیدیم ایشان ابتدا نقاط قوت نظام را برجسته کردند و بعد از کاستیها و ایرادها را به عنوان نقاط ضعف برشمردند تا چشم اندازی روشن، واقعی ، به دور از حب و بغض احزاب سیاسیون، کارشناسی شده در اختیار همگان قرار گیرد.

مقام معظم رهبری اگر به نقاط مثبت اشاره دارند به منظور راضی سازی مقطعی مردم و جامعه نیست بلکه ایشان با برشمردن این نقاط که برای همگان قابل فهم و استناد است اولا راه هجمه را بر دشمنان و رسانه های آنان می بندند و در درجه دوم الگویی به دست اندرکاران ارائه می دهند که نقشه راه چیست.

درباره نقاط ضعفی نیز که بیان کردند هیچگاه به منظور خرده گیری و تضعبف دولتها و اشخاص نیست بلکه همانگونه که خود نیز بدان اشاره داشتند یافتن اولویتها یی است که نظام و مسئولین باید تا حد امکان در صدد رفع آنها برآیند و چنانچه این ضعفها را برطرف کردند آنگاه می توانند به مرحله بعد و به دنبال مشکلات بعدی نظام بروند.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/19:: 2:34 عصر     |     () نظر

آمریکا وارد فاز حمایت رسمی از پژاک شد

در پی عملیات موفقیت آمیز سپاه پاسداران علیه گروهک تروریستی پژاک، سخنگوی ارتش آمریکا در عراق بطور رسمی و علنی برای دفاع از این گروهک تروریستی اعلام آمادگی کرد.

جفری بوکانن تصریح کرد که آماده ایم در نقاط هم مرز با ایران مستقر شویم. به گزارش شبکه تلویزیونی العراقیه، نیروهای آمریکایی در عراق اعلام کردند آماده اند در مناطق مرزی شمالی هم مرز با ایران مستقر شوند تا بمباران مناطق کردستان عراق از سوی ایران پایان یابد. نیروهای آمریکایی از تهران خواستند با بغداد درباره مشکلات موجود مذاکره کند. همچنین سخنگوی ارتش آمریکا در عراق با این ادعا که ایران اختیار ندارد مرزها و روستاهای شمالی عراق را بمباران کند و مشکلات ایران و عراق باید از طریق تفاهم با دولت عراق حل و فصل شود گفت: در صورتی که بغداد از نیروهای آمریکایی بخواهد به همراه نیروهای امنیتی عراقی در مناطق درگیری مستقر شوند آماده پذیرش این مأموریت خواهد بود.

این در حالی است که دولت عراق پس از درگیری های سپاه با گروهک تروریستی پژاک اعلام کرده بود جمهوری اسلامی ایران در این درگیری ها از مرزهای خود تجاوز نکرده و وارد خاک عراق نشده است.

همچنین حاکم زاملی، عضو کمیسیون امنیت و دفاع مجلس عراق در واکنش به سخنان سخنگوی ارتش آمریکا تصریح کرده است که عراق از نیروهای آمریکایی نمی خواهد امنیت مرزهای خارجی اش را حفظ کند.

این موضع دولت عراق نشان دهنده آن است که عراق دقیقاً همانند منافقین در متوقف کردن عملیات های تروریستی از خاک خود علیه ایران مصمم است.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/19:: 2:34 عصر     |     () نظر

حنای آمریکا دیگر برای اپوزیسیون هم رنگ ندارد

ادعای سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مبنی بر ارتباط مستقیم با مردم ایران به قدری مضحک بود که حتی صدای اعتراض برخی گروهک های مقیم آلمان را درآورد.

«اخبار روز» که توسط این گروهک های چندگانه مدیریت می شود، خبر صدای آمریکا را منتشر کرد مبنی بر اینکه «وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرده است در راستای تعامل مستقیم با مردم ایران به آلن ایر (سخنگوی وزارت خارجه) ماموریت داده تا به طور مستقیم به پرسش های ایرانیان پاسخ دهد. آقای ایر که به زبان فارسی تسلط کامل دارد، پس از دریافت و طبقه بندی پرسش ها، پاسخ های خود را در یک ویدئو 5 تا 7 دقیقه ای از طریق شبکه های اجتماعی [فیس بوک، توئیتر و یوتیوب] به اطلاع ایرانیان می رساند».

اخبار روز در واکنش به این خبر پرسید: 1-بزرگ ترین دولت امپریالیستی تاریخ چه هدف مشخصی از «تعامل مستقیم با مردم ایران» پی می گیرد؟ 2- کدام پرسش ها بی پاسخ مانده که سیاست خارجی آمریکا سخن گوی خود را بی نیاز از لغت نامه، گرم کرده و به بازی فرستاده است؟ 3- وزارت خارجه آمریکا یک بار در جریان کودتای 28 مرداد 1332 با «مردم ایران»، «تعامل مستقیم» داشته و به عنوان چماق فشار علیه دولت ملی بهره برده است. در آن برهه تاریخی «مردم ایران» - به زعم زعمای سیاست خارجی آمریکا- از لمپن هایی همچون شعبون بی مخ، فواحشی مانند پری بلنده و ژنرال ها و سرهنگانی به نام زاهدی و نصیری و اعوان و انصارشان تشکیل می شد. از آن جا که ماهیت دولت و سیاست خارجی آمریکا همان است که بود، آیا این بار افراد و طبقه اجتماعی مورد نیاز آنان تفاوت کرده است؟

این سایت اینترنتی همچنین نوشت: همه می دانند که اکثریت قریب به اتفاق دیکتاتور هایی که هم اکنون مورد تعرض فرودستان آفریقای شمالی و خاورمیانه قرار گرفته اند تا آخرین نفس از متحدین اصلی ایالات متحده بوده اند. فروپاشی این رژیم های استبدادی، سرایت شعله های آتش انقلاب به اسرائیل و تلاش همه سویه آمریکا و متحدانش برای تغییر جهت و مهار این انقلاب ها، در سیاست گذاری های جدید امپریالیستی چه نقشی ایفا می کند؟ آمریکا از زمان حضورش در عرصه مستقیم تقسیم جهان و عصر صدور سرمایه و... سیاه ترین کارنامه موجود یک دولت امپریالیستی را به ثبت رسانده است. از شیلی و کوبا و نیکاراگوئه تا ایران و افغانستان و عراق و هر جای دیگری که آمریکا به قصد «تعامل مستقیم با مردم» وارد صحنه شده است، بوی جنون و جوی خون و کودتا و بمب و نظامی گری و ترور و پینوشه و موشه دایان و شاه و مبارک و علاوی و... بیرون زده است.

ارگان گروهک اتحاد جمهوری خواهان با اشاره به «حمایت همه جانبه» آمریکا از فتنه «جنبش سبز» در سال 88 نوشت: سیاست خارجی آمریکا تا قبل از آن دفاع همه جانبه از افراد و گروه های سلطنت طلب و سکولار (سیاست «رژیم چنج» از طریق جنگ) و حمایت تلویحی و نیم بند از اصلاح طلبان دولتی بود. اما وقایع پس از «انتخابات» و آلترناتیو سیاسی دیگری فراروی آمریکا نهاد؛ اصلاح طلبان دولتی از قدرت رانده در کنار لیبرال ها و چپ های نادم و بریده و ناسیونالیست های قومی. در غیاب چپ متشکل و متحزب که از یک سو در جهنم دهه شصت سوخته بود و عقبه اش هم که به غرب گریخته، صحنه مبارزه سیاسی را به انواع جریان های اپوزیسیون بورژوایی وانهاده است. برآینده این فرآیند کله قندهای زیادی در دل سیاست خارجی آمریکا آب کرد. برای اثبات صحت و سقم این مدعا می توان به ترکیب مفسران، تحلیل گران و کارشناسان سیاسی و حتی فرهنگی صدای آمریکا(VOA) خیره شد.

نوری زاده و ناصر محمدی(سلطنت طلب)، سازگارا و حقیقت جو و افشاری و واحدی و... (اصلاح طلب رانده از قدرت)، مشایخی و گنج بخش (لیبرال دموکرات)، نگهدار و کشتگر و ماسالی (چپ نادم)، عبداله مهتدی، خالد عزیزی و حسن زاده (ناسیونالیست های قومی، فدرالیست)، ترکیب سایر رسانه های امپریالیستی- از جمله BBC- نیز بی شباهت به صدای آمریکا نیست. ساده لوحی است اگر تصور شود دستگاه تبلیغاتی آمریکا و متحدانش با آن همه هزینه های هنگفت، این آدم ها را از قوطی شانسی عطاری جان بولتون درآورده و یا به عنوان اشانتیون از بانک جهانی و صندوق پول بل گرفته است. همین مهرداد خوانساری که با افراد پیش یاد شده- در کنار پول اسرائیلی امثال جهانشاهی و «نفوذ» مدحی!- «دولت در تبعید» ساخته بود، تا دیروز یک پای ثابت تحلیل های VOA بود و با سیروس آموزگار دل می داد و قلوه می گرفت. جناب سازگارا که می کوشد در نقش کاریکاتور ساکاشوویلی ظاهر شود و امروز به عنوان «میهمان و پژوهشگر برجسته کتابخانه پرزیدنت بوش»- که معلوم است کتاب هایش را با جوهر خون مردم عراق و افغانستان نوشته اند- مستقل از این که متهم به مشارکت در دست گیری سعید سلطانپور است، آگاهانه به استخدام یکی از دست راستی ترین نهادهای حامی سرکوب در سطح جهان درآمده است. بوش حتی نزد سیاست مداران راست آمریکا نیز آدم منفوری است. اکبر گنجی آخرین برنده جایزه خونین نیم میلیون دلاری موسسه میلتون فریدمن است و خواه و ناخواه اونیفورم سربازان پینوشه را پوشیده است. در یک کلام نمی توان به سوی آلنده شلیک کرد، به دستان ویکتور خارا تبر زد و در همان حال مدافع دموکراسی و آزادی بود و به نمایندگی از مردم ایران سخن گفت.

«اخبار روز» در پایان درباره پاسخ های آلن ایر نوشت: او مواضع جمع بندی شده کارشناسان دستگاه های اطلاعاتی امنیتی آمریکا را در پوششی عوام فریبانه به عنوان جواب سوالات مخاطبان ایرانی ارائه خواهد داد و در بدایت و نهایت طرف سوال را به مسیر منافع دولت متبوع خود خواهد کشید.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 90/5/19:: 2:34 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >