درخواست مادر شهرزاد میرقلیخان برای کمک
مادر شهرزاد میرقلیخان زن ایرانی زندانی در آمریکا خواستار دیدار و گفتوگو با رئیس جمهور شد.
"بلقیس روشن" مادر شهرزاد میرقلیخان زن ایرانی زندانی در آمریکا در گفتوگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس، از درخواست خود برای دیدار و گفتوگو با محمود احمدینژاد رئیس جمهور کشورمان سخن گفت. وی ضمن قدردانی از پیگیریهای مقامات کشورمان در خصوص بهبود وضعیت شهرزاد میرقلیخان، ابراز امیدواری کرد که این ملاقات هر چه سریعتر انجام شود.
مادر شهرزاد بار دیگر از مقامات کشورمان خواست که به پیگیریهای خود برای آزادی هر چه سریعتر شهرزاد میرقلیخان ادامه دهند. در پی پیگیریهای انجام شده بالاخره دولت آمریکا برای مادر، دو فرزند و خواهر شهرزاد برای سفر به آمریکا و ملاقات با وی روادید 3 ماهه صادر کرد که در حدود یک ماه از صدور روادید میگذرد و مادر، فرزندان و خواهر شهرزاد 2 ماه بیشتر فرصت برای این سفر ندارند.
روشن با اشاره به مشکلات مالی که پس از زندانی شدن شهرزاد برای خانوادهاش به وجود آمده، خواستار مساعدت دولت برای تأمین هزینههای این سفر شد. مادر شهرزاد گفت که به دلیل مشکل در پرداخت هزینه سنگین این سفر، بلیطی که برای این سفر رزرو کرده بود کنسل شده و هنوز موفق به رزرو بلیط مجدد نشده است.
شهرزاد میرقلیخان به اتهام واهی خرید تجهیزات دوگانه به همراه همسرش در اتریش دستگیر شد و با گذراندن دوران محکومیت و تبرئه توسط دادگاه این کشور، به ایران بازگشت. اما در سفری به قبرس در سال 1386 توسط مأموران این کشور دستگیر و به درخواست آمریکا به این کشور منتقل و در اقدامی غیرانسانی و غیرحقوقی به 5 سال حبس در آمریکا محکوم شد.
کلمات کلیدی:
کومله ابزار تروریستی سیا و موساد برای فشار به ایران
عبدالله مهتدی و سید ابراهیم علیزاده، بارها و بارها به کاخ سفید و ادارات اطلاعات امریکا و اسرائیل دعوت شده و جدیدترین سلاح های روز از طریق اقلیم کردستان عراق به آنها تحویل داده شده و می شود.در دهه شصت که هنوز نظام نوپای جمهوری اسلامی توانایی...
بعد از انقلاب اسلامی و انتخاب نظام مقدس جمهوری اسلامی برای کشور بزرگ ایران، استان کردستان ایران به جولانگاه کفار،اشرار و ضد انقلابیون کومله تبدیل شد و آن ها از فضای نابسامان آن دوران استفاده کرده و ضمن دعوت مردم به شورش در کردستان،آنها را به مخالفت با اسلام تشویق کردند اما برای رسیدن به این هدف خود، جمهوری اسلامی را سد راه خود می دیدند و در نتیجه، برای رسیدن به مقاصد شوم خود و تجزیه طلبی در کردستان ضمن حمله به افکار اسلامی مردم، به پایگاه های مردمی و نوپای جمهوری اسلامی در کردستان حمله ور شده، مقرات و پادگانها را تصرف کرده، نیروهای مستقر در این پادگان ها را به شهادت رسانده و تعدادی را نیز سر بریدند.
البته افراد گروهک تروریستی کومله به هیچ عنوان نه ربطی به مسایل کردستان ایران داشتند و نه برای این منظور نیز در کردستان حضور داشتند. شاید به ظاهر و به خاطر اینکه با مخالفت مردم روبرو نشوند، اعلام می کردند که به خاطر خودمختاری و آزادی کردستان به مخالفت و دشمنی با نظام جمهوری اسلامی برخواسته اند اما این ظاهر ماجرا بود و در بطن ماجرا، حضور و اعلام موجودیت آنها در کردستان ایران به خواست و میل دولت امریکا و رژیم صهیونیستی بود.
دولت امریکا و رژیم صهیونیستی که منافع خود را با فروپاشی رژیم شاهنشاهی در ایران از دست رفته می دیدند ، کومله را تشکیل دادند تا با طرح مبحث تجزیه طلبی و جدایی از ایران، نظام نوپای جمهوری اسلامی را دچار بحران کنند و برای این منظور نیز کومله تشکیل و از طریق این گروهک ضد مردمی و جنایتکار، کردستان ایران را به آشوب کشانده و بسیاری از مردم بی گناه کردستان توسط این مزدوران امریکا و اسرائیل به خاک و خون کشیده شدند.
سرکردگان آن دوران این گروهک ( فواد مصطفی سلطانی و حسین معینی ) از مامورین ویژه سازمان های جاسوسی سیا و موساد بودند.این دو نفر در اسرائیل دوره های تروریستی را گذرانده و برای اجرای نقشه و تاسیس تشکیلاتشان بانام کومله، به کردستان ایران بازگشتند. بعدها نیز با به هلاکت رسیدن این دو سرکرده اصلی این گروهک تروریستی و مزدور ، )عبدالله مهتدی و سید ابراهیم علیزاده( از سوی سیا و موساد به عنوان جانشین این دو سرکرده معدوم شده انتخاب شده و تا به امروز نیز به فعالیت های ضد مردمی و تروریستی خود بر علیه مردم ایران ادامه می دهند.
عبدالله مهتدی و سید ابراهیم علیزاده، بارها و بارها به کاخ سفید و ادارات اطلاعات امریکا و اسرائیل دعوت شده و جدیدترین سلاح های روز از طریق اقلیم کردستان عراق به آنها تحویل داده شده و می شود.در دهه شصت که هنوز نظام نوپای جمهوری اسلامی توانایی کنترل کردستان ایران را نداشت، گروهک تروریستی کومله نیز با خواست امریکا و اسرائیل از فرصت استفاده کرده و جنایت های زیادی را در کردستان ایران، مرتکب شدند و بعد از آنکه آرام آرام نظام جمهوری اسلامی، منسجم تر شده و نیروهای زیادی جذب نظام شدند، استان کردستان ایران با ایثارگری های رزمندگان اسلام ، از لوث اشرار و تروریستهای کومله پاک شد و به ناچار مهتدی و علیزاده از اربابان امریکایی و اسرائیلی خود درخواست کمک کردند و اربابان کومله نیز، با ارزیابی آشفته بازار کردستان عراق، و آغاز جنگ تحمیلی، کردستان عراق را برای استقرار این گروهکها، انتخاب کردند و با انجام مذاکرات و توافقات مخفیانه با رژیم بعث عراق، چندین مقر و اردوگاه در اختیار این گروهک قرار گرفت.
و از آن زمان تا کنون گروهک تروریستی کومله در کردستان عراق حضور دارد و متاسفانه حتی با گذر زمان و سرنگونی رژیم بعث عراق، همچنان با حمایت اقلیم کردستان عراق، در این منطقه حضور داشته، و از مقررات و اردوگاه های اهدایی رژیم بعث، همچنان و علی رغم مخالفت های مردم کردستان عراق، با حضور آنها در اراضی تصرف شده شان و حتی خاک کشورشان، استفاده می کنند و بارها و بارها از خاک اقلیم کردستان عراق برای حمله و فعالیت بر علیه ایران، استفاده کرده اند.
آنها در کردستان عراق، خود را به عنوان نماینده مردم کردستان ایران، معرفی می کنند در حالیکه هیچ پایگاه عمومی در بین مردم کردستان ایران ندارند.ولی خوب گروهکی هستند که در کردستان عراق، فساد و فحشاء را ترویج می کنند، زن های پیشمرگانشان تن فروشی می کنند، در کردستان ایران نیز، ترور می کنند ، جنایت می کنند .
الان گروهک جنایتکار و تروریست کومله ، بیش از 30 سال است که در کردستان عراق حضور دارند. این ها در بخش هایی در کردستان عراق(سلیمانیه،اربیل،زرگویز ، زرگویزله و قندیل) سکونت دارند و آنجا زندگی می کنند، و مانند سازمان تروریستی منافقین که در اشرف استقرار دارند به زندگی در عراق می پردازند .
حال با این تفاسیر این سوال مطرح می شود که به راستی چرا دولت عراق همچنان به این تروریست ها پناه داده است؟
کلمات کلیدی:
سی ان ان ایران را به کشتن 38 نظامی آمریکایی متهم کرد
در حالی که تحقیقات در خصوص حمله ی مرگبار به یک بالگرد آمریکایی در افغانستان، که منجر به کشته شدن 38 نفر از نیروهای آمریکایی و افغانی شد، همچنان ادامه دارد، فقدان اطلاعات باعث شده است که برخی از صاحبنظران جناح راست انگشت اتهام خود را به سمت ایران نشانه بگیرند.
به تازگی ، جان کینگ از سی ان ان با فرانسیس تاونسند (Frances Townsend)، مشاور امنیت داخلی سابق جورج دبلیو بوش ، و براد ثور (Brad Thor) ، رمان نویس آمریکایی، مصاحبه نمود.
فرانسیس تانسند، مشاور امنیت داخلی سابق جورج دبلیو بوش
براد ثور، رمان نویس
براد ثور به سرعت چنین نتیجه گیری کرد که ایران مسئول این حمله بوده، و باعث شد تا جان کینگ به این نکته اشاره کند که محل سقوط هلی کوپتر - در جنوب غربی کابل – به پاکستان نسبت به ایران بسیار نزدیک است. اما این گفته نیز مانع از اظهارات تاونسند، در اشاره به فرضیات بی اساس تام کلنسی در مورد دخالت ایران در این حادثه نشد.
براد ثور نیز پیش دستی نموده و گفتگو را به سمت ایران کشاند :
به متن این گفتگو دقت کنید:
براد ثور: دولت افغانستان کاملا فاسد بوده و مملو از جاسوسان ایرانی است. [...]
کینگ: من اهمیت رابطه با ایران را نادیده نمی گیرم، اما به نظر من ، بر اساس تاریخ و به نظر مردم، این مسئله مربوط به پاکستان بوده، و الزاما در مورد ایران نمی باشد، درست است؟
تاونسند : درست است جان، اما به استثناء نکته ای که برد به آن اشاره کرد، دخالت و پشتیبانی فزاینده ایران در افغانستان کاملا مشهود است. در ضمن، آنها آشوب طلبانی هستند که بانفوذ به افغانستان در صدد تضعیف تلاش های ایالات متحده هستند. می دانید ، ایرانیان هیچ گاه با کسی رو در رو نمی شوند آنها اغلب از طریق عاملین خود کار می کنند و از این طریق نفوذ کرده و باعث ایجاد مشکلاتی برای آمریکایی ها و نیروهای آمریکایی در سراسر جهان می شوند. ما آن را در عراق دیدیم، برای همه هم این قابل قبول می باشد؛ بالاخره آنها همسایه عراق هستند، اما در جاهای دیگری نظیر افغانستان نیز ما شاهد آن هستیم.
ثور: تجزیه و تحلیل فرانسیس همیشه دقیق است. برای همین من از تماشای برنامه هایش لذت می برم. من می خواهم کلمه جدیدی به این بحث اضافه کنم، شاید بتوانیم چیزی که باعث سقوط ان هلیکوپتر شد را ایرام (IRAM مخفف لغات Iranian Missile به معنی موشک ایرانی) بنامیم، یک خمپاره راکت دار دستی.
ما برای اولین بار تجهیزات را در جریان شیعیان عراق دیدیم که در همه جا رد پای ایرانیان نیز دیده می شد. به همین دلیل من خیلی نگران هستم. در ارتش به آنها " تجهیزات انفجاری دستی پرنده" گفته می شود. ما هیچ مدرکی در مورد اینکه چه چیزی باعث سقوط این هلی کوپتر شده است نداریم، و این حقیقت که ایرانیان نه تنها در دولت افغانستان کاملا نفوذ کرده اند، بلکه از پشتیبانی افراد محلی در حوزه ی پایگاه های عملیاتی ما و در سراسر افغانستان نیز برخوردار هستند مرا متعجب می نماید. افراد طالبان توانمند هستند، اما آنها نفراتی بیش نبوده و قادر به انجام چنین کاری نیستند. من واقعا فکر می کنم که در این کار هم ردپایی از همکاری های ایران با آنها وجود دارد.
******
گفتنی است، با جستجو در پایگاه های خبری مشخص می شود که در مورد "ایران و افغانستان و هلیکوپتر" هیچ خبر و سندی مربوط به دخالت ایران در این حمله وجود ندارد.
به نظر می رسد که ثور و تاونسند در حال حاضر تنها صاحبنظران "تئوری دیو ایرانی" در مورد بدترین روز تلفات نیروهای ایالات متحده در افغانستان هستند که به خوبی از ظرفیت ایجاد شده در پروژه ایران هراسی بهره می برند و این اتهام، تنها زاییده ذهن قصه پرداز این دو کارشناس سی ان ان است!
کلمات کلیدی:
خیانت تازه منافقین و فتنه سبز در حق ملت ایران
حقوق بشر حربه جدید فتنه گران است.
همزمان با ناکامی فشارهای غرب در مورد موضوع انرژی هستهای و پیشکشیده شدن موضوع آنچه حقوق بشر نامیده میشود، تلاش گستردهای از سوی فتنهگران جهت مظلومنمایی محکومان دادگاههای اغتشاشگران فتنه خرداد 88 و حوادث بعد از آن صورت گرفته است.
به گزارش ندای انقلاب بعد از آنکه فردی به نام «احمد شهید» به عنوان نماینده سازمان ملل درامور حقوق بشر ایران انتخاب شد، دشمنان قسمخورده جمهوری اسلامی در اقدامی هماهنگ، با خطاب قرار دادن وی و مقامات غربی، در تلاشند تا بیشترین سوء استفاده را از فضای موجود انجام دهند.
بر همین اساس سایتهای فتنهگران با انتشار مطالبی تحت عنوانهای:«نامه جمعی از خانوادههای زندانیان سیاسی ایران خطاب به نماینده سازمانملل در موضوع حقوق بشر ایران»، «نامه مادر . . . زندانی دربند رژیم به نماینده حقوق بشر» و مواردی از این دست، علاوه بر تبرئه محکومان فتنه،اقدام به سیاهنمایی اوضاع داخلی کنند.
به نظر میرسد که این طیف بهانهسازی برای فشار مضاعف و تلاش جهت وضع دورجدید تحریمها علیه ملت ایران را به بهانه موضوع حقوق بشر در دستور کارخود قرار دادهاند.
از سوی دیگر گروهک منافقین که سابقه چندین دهه ترور، قتل عام، شکنجه وخیانت به ایران را در کارنامه خود دارد نیز از روش انتشار مطالبی تحت عنوان نامه، برای ماندن در اردوگاه اشرف و پیشگیری از اخراج خود از عراق استفاده میکند.
اخیراً هواداران این گروهک در سایتهای مرتبط با منافقین نوشتهای را به عنوان نامه یک دختر 14 ساله به مقامات آمریکایی منتشر کردهاند. به نظر میرسد والدین این نوجوان در هرج و مرج ناشی از حمله چند ماه قبل ارتش عراق به اردوگاه اشرف کشته شده باشند. در این حمله بود که منافقین مانع از فرار تعدادی از اعضای خود شده و آنها را به جرم تلاش جهت خروج ازاردوگاه اشرف، اعدام کردند.
در این نوشته بدون اشاره به جنایتهای منافقین در حق ملت ایران و عراق،از تلاش دولت عراق برای اخراج آنها از این کشور انتقاد شده و سعی بر پیش کشیدن موضوع حقوق بشر و فضاسازی علیه ایران شده است.
نکته جالب توجه این که در هرج و مرج چند ماه پیش پادگان اشرف منافقین بسیاری از اعضای خود را که قصد فرار از اشرف را داشتند از پشت هدف گلوله قرار دادند!
کلمات کلیدی:
تحلیلی بر دیدار بسیار مهم یک شنبه شب مسئولان با رهبری
«واقع بینی» مانیفست فکری نظام جمهوری اسلامی
سخنان یکشنبه شب رهبری معظم در دیدار کارگزاران نظام را باید به حق یکی از این مانیفستها نامید. ترسیم وضعیت واقعی نظام اسلامی در ابعاد مختلف و درعرصه داخلی و خارجی و نیز ترسیم وضعیت واقعی منطقه ...
هر چند مواضع حکیمانه رهبر معظم انقلاب در دیدارهای ایشان با اقشار مختلف، راهنمای جامعه در حوزههای مختلف است اما در این بین برخی از دیدارهای ایشان با مخاطبانی که «خواص جامعه» محسوب میشوند از اهمیت دوچندانی برخوردار است.
در میان همین دیدارهای مهم نیز برخی از دیدارها از اهمیت مضاعفی برخوردارند که باید نام «مانیفست» و یا «نقشه راه» برای این دیدارها و سخنرانیهای مقام معظم رهبری انتخاب کرد.
سخنرانی یک شنبه شب «مانیفست» بود
سخنان یکشنبه شب رهبری معظم در دیدار کارگزاران نظام را باید به حق یکی از این مانیفستها نامید. ترسیم وضعیت واقعی نظام اسلامی در ابعاد مختلف و درعرصه داخلی و خارجی و نیز ترسیم وضعیت واقعی منطقه و جهان ازویژگی این سخنان است که باید در هر بخش از آن دهها و صدها تحلیل و مقاله ارائه داد تا نگاه تیزبین و حکیمانه ایشان را تبیین و با آمار و ارقام و ارائه اسناد لازم در هر بخش، این مواضع را درجامعه نهادینه کرد.
مقام معظم رهبری منویات خود را در این دیدار به سه بخش تقسیم کردند. بخش اول آن مربوط به ماه رمضان، تقوا و توصیههایی به مسئولان در این خصوص بود، در بخش دوم جایگاه نظام اسلامی بعد از گذشت 32 سال مورد ارزیابی قرا گرفت و در بخش سوم به تاکتیکهای نظام سلطه علیه ایران و شرایطی که باعث وارونه شدن این تاکتیک شده است پرداختند.
جایگاه واقعی نظام اسلامی در برهه کنونی
از آنجا که تحلیلی هر چند جزئی از این سه بخش، مجالی بیش از این سطور را میطلبد در این قسمت برآنیم تا فقط به بخش دوم یعنی جایگاه واقعی نظام اسلامی در برهه کنونی بپردازیم.
شاید اکنون که ما خود در این نظام زندگی میکنیم کمتر تحولات شگرفی که جمهوری اسلامی در عرصه داخل و خارج به وجود آورده را متوجه شویم. لازمه قضاوت صحیح ما درباره انقلاب اسلامی آن است که برای مدتی بیرون از مرزها قرار گرفته و آنگاه با مشاهده تغییرات انجام گرفته درعرصههای مختلف و با مشاهده تحلیلهای مستقل بیگانگان درباره ایران به ارزیابی شرایط حاضر بپردازیم.
نظامی که با یک انقلاب تمام عیار جایگزین نظامی با قدمت 2500 ساله شده، در اول کار با مشکل گروهکهای جداییطلب خلقی مواجه شد، جنگی 8 ساله بر وی تحمیل شد، سازندگی ویرانیهای به جا مانده از جنگ و بعد از آن تحریمهای سنگین اقتصادی، سیاسی، مالی و بعد هم هسته ای. حال با تمام این شرایط و تمامی این موانع که کمترین آنها می توانست یک نظام نوپا را ساقط کند نه تنها خللی در حرکت این نظام ایجاد نشد بلکه شاخصها در حوزه های مختلف نشان دهنده ارتقای جایگاه نظام در همه عرصهاست.
ایشان برای تبیین مواقعیت واقعی نظام، نقاط مثبت و منفی نظام را در بخشهای مختلف برشمرده و برای هر کدام راهکاری کوتاه اما جامع ارائه دادند. تاثیر تحولات منطقه و جهان بر وضعیت داخلی کشورمان از نکاتی بود که ایشان بدان اشاره و و برلحاظ کردن آن تاکید کردند. بنابراین اگر قرار است شاخصها با هم مقایسه شوند بایستی این فاکتور حتما در آن لحاظ شود.
11 نقطه قوت
رهبر معظم انقلاب اسلانی نقاط مثبت دوازده گانه ای را برای نظام برشمردند که عبارت بودند از توانائی غلبه بر تهدیدها، اعتماد میان مردم و نظام، پیشرفت در شرایط تحریم، پیشرفت در اعتماد به نفس ملی، اعتبار بینالمللی، ثبات کشور، الهامبخشی، الگوسازی، ضعیف شدن دشمنانمان در صحنه بینالمللی، ناامیدی دشمن از منفعل کردن انقلاب، تجربه متراکم در قانونگذاری و اجرا.
18 نقطه منفی
در ادامه ایشان نکات 18 گانه ای را به عنوان نقاط ضعف نظام طی سه دهه گذشته بیان کردند که فهرست آن از این قرار است :عمل نکردن طبق وظیفه، عدم رعایت مراقبتهایی که باید انجام بدهیم، زیر پا نگذاشتن دلبستگیها، سرگرم شدن به چیزهایی که باید از آن پرهیز کرد و برحذر بود، سرگرم شدن به منازعات و مشاجرات سیاسی، سرگرم شدن به رفاهطلبی و منش های اشرافی، غفلت از روحیهی جهادی و ایثار، غفلت از تهاجم فرهنگی دشمن، بیمبالاتی نسبت به حفظ بیتالمال، میل به رفتارهای قبیلهای در سیاست و اقتصاد، حل نشدن مشکل اشتغال، حل نشدن مشکل تورم، حل نشدن مسئله فرهنگ کار، عدم رواج فضائل اخلاقی، رواج فرهنگ اسراف و تجملگرایی در جامعه، رشد یا عدم توقف میل به خشونت در برخی از بدنهی جوان کشور، عدم مقابلهی درست و منطقی با تباه کردن نسل جوان، عدم طرح درست مبانی اعتقادی.
مواجهه رهبر معظم انقلاب با نقاط 30 گانه
اما مهمتر از برشمردن دقیق نقاط مثبت منفی نظام، نوع مواجهه رهبر معظم انقلاب با این مولفه ها است. ایشان با بیان اینکه «در بررسی شرایط کشور، باید هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف را دید و از نگاه منفی و یا نگاه مثبت مطلق پرهیز کرد. » و ضمن فراخواندند نخبگان به مطاله دقیق این نقاط می آورند که: «نقاط مثبت، ظرفیتهای کشور است و نقاط منفی، نشان دهنده اولویتها است که با در نظر گرفتن هر دو فهرست، میتوان مسیر صحیح حرکت به سوی پیشرفت و تعالی را شناخت.»
همانگونه که دیدیم ایشان ابتدا نقاط قوت نظام را برجسته کردند و بعد از کاستیها و ایرادها را به عنوان نقاط ضعف برشمردند تا چشم اندازی روشن، واقعی ، به دور از حب و بغض احزاب سیاسیون، کارشناسی شده در اختیار همگان قرار گیرد.
مقام معظم رهبری اگر به نقاط مثبت اشاره دارند به منظور راضی سازی مقطعی مردم و جامعه نیست بلکه ایشان با برشمردن این نقاط که برای همگان قابل فهم و استناد است اولا راه هجمه را بر دشمنان و رسانه های آنان می بندند و در درجه دوم الگویی به دست اندرکاران ارائه می دهند که نقشه راه چیست.
درباره نقاط ضعفی نیز که بیان کردند هیچگاه به منظور خرده گیری و تضعبف دولتها و اشخاص نیست بلکه همانگونه که خود نیز بدان اشاره داشتند یافتن اولویتها یی است که نظام و مسئولین باید تا حد امکان در صدد رفع آنها برآیند و چنانچه این ضعفها را برطرف کردند آنگاه می توانند به مرحله بعد و به دنبال مشکلات بعدی نظام بروند.
کلمات کلیدی:
حنای آمریکا دیگر برای اپوزیسیون هم رنگ ندارد
ادعای سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مبنی بر ارتباط مستقیم با مردم ایران به قدری مضحک بود که حتی صدای اعتراض برخی گروهک های مقیم آلمان را درآورد.
«اخبار روز» که توسط این گروهک های چندگانه مدیریت می شود، خبر صدای آمریکا را منتشر کرد مبنی بر اینکه «وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرده است در راستای تعامل مستقیم با مردم ایران به آلن ایر (سخنگوی وزارت خارجه) ماموریت داده تا به طور مستقیم به پرسش های ایرانیان پاسخ دهد. آقای ایر که به زبان فارسی تسلط کامل دارد، پس از دریافت و طبقه بندی پرسش ها، پاسخ های خود را در یک ویدئو 5 تا 7 دقیقه ای از طریق شبکه های اجتماعی [فیس بوک، توئیتر و یوتیوب] به اطلاع ایرانیان می رساند».
اخبار روز در واکنش به این خبر پرسید: 1-بزرگ ترین دولت امپریالیستی تاریخ چه هدف مشخصی از «تعامل مستقیم با مردم ایران» پی می گیرد؟ 2- کدام پرسش ها بی پاسخ مانده که سیاست خارجی آمریکا سخن گوی خود را بی نیاز از لغت نامه، گرم کرده و به بازی فرستاده است؟ 3- وزارت خارجه آمریکا یک بار در جریان کودتای 28 مرداد 1332 با «مردم ایران»، «تعامل مستقیم» داشته و به عنوان چماق فشار علیه دولت ملی بهره برده است. در آن برهه تاریخی «مردم ایران» - به زعم زعمای سیاست خارجی آمریکا- از لمپن هایی همچون شعبون بی مخ، فواحشی مانند پری بلنده و ژنرال ها و سرهنگانی به نام زاهدی و نصیری و اعوان و انصارشان تشکیل می شد. از آن جا که ماهیت دولت و سیاست خارجی آمریکا همان است که بود، آیا این بار افراد و طبقه اجتماعی مورد نیاز آنان تفاوت کرده است؟
این سایت اینترنتی همچنین نوشت: همه می دانند که اکثریت قریب به اتفاق دیکتاتور هایی که هم اکنون مورد تعرض فرودستان آفریقای شمالی و خاورمیانه قرار گرفته اند تا آخرین نفس از متحدین اصلی ایالات متحده بوده اند. فروپاشی این رژیم های استبدادی، سرایت شعله های آتش انقلاب به اسرائیل و تلاش همه سویه آمریکا و متحدانش برای تغییر جهت و مهار این انقلاب ها، در سیاست گذاری های جدید امپریالیستی چه نقشی ایفا می کند؟ آمریکا از زمان حضورش در عرصه مستقیم تقسیم جهان و عصر صدور سرمایه و... سیاه ترین کارنامه موجود یک دولت امپریالیستی را به ثبت رسانده است. از شیلی و کوبا و نیکاراگوئه تا ایران و افغانستان و عراق و هر جای دیگری که آمریکا به قصد «تعامل مستقیم با مردم» وارد صحنه شده است، بوی جنون و جوی خون و کودتا و بمب و نظامی گری و ترور و پینوشه و موشه دایان و شاه و مبارک و علاوی و... بیرون زده است.
ارگان گروهک اتحاد جمهوری خواهان با اشاره به «حمایت همه جانبه» آمریکا از فتنه «جنبش سبز» در سال 88 نوشت: سیاست خارجی آمریکا تا قبل از آن دفاع همه جانبه از افراد و گروه های سلطنت طلب و سکولار (سیاست «رژیم چنج» از طریق جنگ) و حمایت تلویحی و نیم بند از اصلاح طلبان دولتی بود. اما وقایع پس از «انتخابات» و آلترناتیو سیاسی دیگری فراروی آمریکا نهاد؛ اصلاح طلبان دولتی از قدرت رانده در کنار لیبرال ها و چپ های نادم و بریده و ناسیونالیست های قومی. در غیاب چپ متشکل و متحزب که از یک سو در جهنم دهه شصت سوخته بود و عقبه اش هم که به غرب گریخته، صحنه مبارزه سیاسی را به انواع جریان های اپوزیسیون بورژوایی وانهاده است. برآینده این فرآیند کله قندهای زیادی در دل سیاست خارجی آمریکا آب کرد. برای اثبات صحت و سقم این مدعا می توان به ترکیب مفسران، تحلیل گران و کارشناسان سیاسی و حتی فرهنگی صدای آمریکا(VOA) خیره شد.
نوری زاده و ناصر محمدی(سلطنت طلب)، سازگارا و حقیقت جو و افشاری و واحدی و... (اصلاح طلب رانده از قدرت)، مشایخی و گنج بخش (لیبرال دموکرات)، نگهدار و کشتگر و ماسالی (چپ نادم)، عبداله مهتدی، خالد عزیزی و حسن زاده (ناسیونالیست های قومی، فدرالیست)، ترکیب سایر رسانه های امپریالیستی- از جمله BBC- نیز بی شباهت به صدای آمریکا نیست. ساده لوحی است اگر تصور شود دستگاه تبلیغاتی آمریکا و متحدانش با آن همه هزینه های هنگفت، این آدم ها را از قوطی شانسی عطاری جان بولتون درآورده و یا به عنوان اشانتیون از بانک جهانی و صندوق پول بل گرفته است. همین مهرداد خوانساری که با افراد پیش یاد شده- در کنار پول اسرائیلی امثال جهانشاهی و «نفوذ» مدحی!- «دولت در تبعید» ساخته بود، تا دیروز یک پای ثابت تحلیل های VOA بود و با سیروس آموزگار دل می داد و قلوه می گرفت. جناب سازگارا که می کوشد در نقش کاریکاتور ساکاشوویلی ظاهر شود و امروز به عنوان «میهمان و پژوهشگر برجسته کتابخانه پرزیدنت بوش»- که معلوم است کتاب هایش را با جوهر خون مردم عراق و افغانستان نوشته اند- مستقل از این که متهم به مشارکت در دست گیری سعید سلطانپور است، آگاهانه به استخدام یکی از دست راستی ترین نهادهای حامی سرکوب در سطح جهان درآمده است. بوش حتی نزد سیاست مداران راست آمریکا نیز آدم منفوری است. اکبر گنجی آخرین برنده جایزه خونین نیم میلیون دلاری موسسه میلتون فریدمن است و خواه و ناخواه اونیفورم سربازان پینوشه را پوشیده است. در یک کلام نمی توان به سوی آلنده شلیک کرد، به دستان ویکتور خارا تبر زد و در همان حال مدافع دموکراسی و آزادی بود و به نمایندگی از مردم ایران سخن گفت.
«اخبار روز» در پایان درباره پاسخ های آلن ایر نوشت: او مواضع جمع بندی شده کارشناسان دستگاه های اطلاعاتی امنیتی آمریکا را در پوششی عوام فریبانه به عنوان جواب سوالات مخاطبان ایرانی ارائه خواهد داد و در بدایت و نهایت طرف سوال را به مسیر منافع دولت متبوع خود خواهد کشید.
کلمات کلیدی:
آمریکا وارد فاز حمایت رسمی از پژاک شد
در پی عملیات موفقیت آمیز سپاه پاسداران علیه گروهک تروریستی پژاک، سخنگوی ارتش آمریکا در عراق بطور رسمی و علنی برای دفاع از این گروهک تروریستی اعلام آمادگی کرد.
جفری بوکانن تصریح کرد که آماده ایم در نقاط هم مرز با ایران مستقر شویم. به گزارش شبکه تلویزیونی العراقیه، نیروهای آمریکایی در عراق اعلام کردند آماده اند در مناطق مرزی شمالی هم مرز با ایران مستقر شوند تا بمباران مناطق کردستان عراق از سوی ایران پایان یابد. نیروهای آمریکایی از تهران خواستند با بغداد درباره مشکلات موجود مذاکره کند. همچنین سخنگوی ارتش آمریکا در عراق با این ادعا که ایران اختیار ندارد مرزها و روستاهای شمالی عراق را بمباران کند و مشکلات ایران و عراق باید از طریق تفاهم با دولت عراق حل و فصل شود گفت: در صورتی که بغداد از نیروهای آمریکایی بخواهد به همراه نیروهای امنیتی عراقی در مناطق درگیری مستقر شوند آماده پذیرش این مأموریت خواهد بود.
این در حالی است که دولت عراق پس از درگیری های سپاه با گروهک تروریستی پژاک اعلام کرده بود جمهوری اسلامی ایران در این درگیری ها از مرزهای خود تجاوز نکرده و وارد خاک عراق نشده است.
همچنین حاکم زاملی، عضو کمیسیون امنیت و دفاع مجلس عراق در واکنش به سخنان سخنگوی ارتش آمریکا تصریح کرده است که عراق از نیروهای آمریکایی نمی خواهد امنیت مرزهای خارجی اش را حفظ کند.
این موضع دولت عراق نشان دهنده آن است که عراق دقیقاً همانند منافقین در متوقف کردن عملیات های تروریستی از خاک خود علیه ایران مصمم است.
کلمات کلیدی:
رهبر معظم انقلاب اردیبهشتماه سال جاری در دیدار هزاران نفر از معلمان سراسر کشور با اشاره به وقوع بیداریهای اسلامی در کشورهای منطقه، پیشبینی کردند که این بیداریها به زودی تا قلب اروپا پیش خواهد رفت.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، حضرت آیتالله العظمی خامنهای 14 اردیبهشت سال جاری در دیدار هزاران نفر از معلمان سراسر کشور پیش بینی کرده بودند: فقط این نیست که در کشورهای شمال آفریقا و منطقهی غرب آسیا که امروز ما در آنجا قرار داریم، حرکات بیداریای به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیداری تا قلب اروپا خواهد رفت.
هر چند این پیشبینی رهبر معظم انقلاب اسلامی در آن روزها برای برخی از افرادی که خود را صاحبنظر در مسائل سیاسی و سیاستخارجی میدانستند، قابل باور نبود، اما گذشت زمان بر این پیشبینی رهبر فرزانه انقلاب مهر صحت زد.
چند روز پس از این سخنان مقام معظم رهبری، حرکتهای اعتراضی در شهرهای مختلف اسپانیا آغاز شد و چندی پس از آن نیز این مردم یونان بودند که به سیاستهای دولتمردان خود به شدت اعتراض کرده و به خیابانها آمدند.
طی روزهای اخیر نیز چند شهر انگلیس شاهد حضور جوانان و اقشار مختلف مردم این کشور در خیابانهاست؛ مردمی که به شدت به سیاستهای دولتمردان خود معترضاند، اما پاسخ پلیس به این مردم معترض، گلولههایی است که به سمت آنان شلیک میشود.
به گزارش فارس، امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نیز در سال 67 در نامهای به گورباچف آخرین رئیسجمهور اتحاد جماهیر شوروی، فروپاشی کمونیسم را پیشبینی کرده و نصایحی را خطاب به گورباچف فرموده بودند. در آن هنگام نیز این پیشبینی امام خمینی(ره) با بیاعتنایی بسیاری از سیاسیون و شخص گورباچف روبرو شد تا زمانی که این سخنان ایشان تحقق یافت و به زبالهدان تاریخ سپرده شدن کمونیسم، همه را متعجب کرد.
بر اساس این گزارش، آنچه در ذیل میآید، متن فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع هزاران نفر از معلمان سراسر کشور در تاریخ 14 اردیبهشت 1390 است که در آن پیشروی موج بیداری به قلب اروپا پیشبینی شده بود:
"فقط این نیست که در کشورهای شمال آفریقا و منطقهی غرب آسیا که امروز ما در آنجا قرار داریم، حرکات بیداریای به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیداری تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزی پیش خواهد آمد که همین ملتهای اروپائی علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانی که آنها را یکسره تسلیم سیاستهای فرهنگی و اقتصادی آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد. این بیداری، حتمی است. حرکت ملت ایران، امتداد و عمقش اینهاست؛ حرکت عظیمی است."
کلمات کلیدی:
حالا فرض کنیم که این مداخله خارجی به همان اندازهای بشود که در لیبی الان میبینیم.خب ببینید که چه فاجعه بزرگی ایران گرفتارش خواهد شد؟ این است که بدون تردید هر ایرانی به طور شفاف و روشن، میباید از این ها بیزاری بجوید. میبایست به اینها بگوید که شما به دو اعتبارخائنید و با آنها معامله خائن بکند. زیرا هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود، خائن است به استقلال ایران و به ضرورت ضد آزادی ایرانیان است.»
بولتن نیوز: حال شخصیت بنی صدر هر کسی که هست - این سخنانش، جالب است. زیرا مثلا امثال پژاک مدعی اند که همه خارج از کشوری ها با انها هم رای و هم داستان هستند. بنی صدر که هویت ضد انقلابیش برای ملت ایران کاملا روشن است ، با این حال او هم حتی از کسانی که دنبال تجزیه طلبی در ایران هستند اعلام برائت کرد. اما او به عنوان یک ایرانی حرف هایی زد که قابل تامل است.
بنی صدر هم می گوید : تجزیه طلبان، خائن به استقلال و ضد آزادی ایران هستند و هر ایرانی باید از تجزیه طلبان، بیزاری بجوید!
بنی صدر گفت: «جریانهای تجزیهطلب دستیارهای مهم استبداد هستند که ترس از تجزیه را همواره به جامعه القا میکنند و جامعه ملی را از جنبش باز میدارند. این جریانهای تجزیهطلب که به قدرتهای خارجی وصل میشوند و از آنها اسلحه و امکانات می گیرند ، خائناند. هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود ، خائن به استقلال و آزادی ایران است و به ضرورت هم ضد آزادی ایرانیان است..»
ابوالحسن بنی صدر در پاسخ به سوالی در رادیو عصر جدید -دیدگاه شما درباره گروه هایی که در پوستین مبارزات مردمی درآمده و خود را در میان مردم پنهان کرده اند و به نام مبارزه با رژیم اما نه برای آزادی مردم ایران بلکه به نام بخشی از مردم ایران با فریب و بهره کشی از احساس همزبانی آنان، فعالیت می کنند چیست ؟ گاهی از سوی نیروهای آزادی خواه و مستقل اگر هم اعتراضی به آنها بشود، متهم به خیانت و مامور رژیم و .... می شوند، شما چه برخوردی را پیشنهاد می کنید ؟ - در مورد جریانهای تجزیه طلب ، گفت:
«افکار و اتهام تجزیه طلبان مشخص است و کسی هم نباید از اتهام آنها بهراسد، بلکه برعکس باید این را دلیل حقانیت خود بشناسد و بداند و استوار هم بر این خط استقلال و آزادی بماند، در حال حاضر این جریانهای تجزیهطلب دستیارهای مهم استبداد هستند.آنها هستند که دستیار استبداد هستند و آنها هستند که ترس از تجزیه را القا میکنند به جامعه و جامعه ملی را از جنبش باز میدارند. این جریانهای تجزیهطلب که به قدرتهای خارجی وصل میشوند و از آنها اسلحه و امکانات می گیرند، اینها به دو اعتبار خائنند.
بنیصدر ادامه داد: «یک به این اعتبار که عامل بقای استبداد هستند برای اینکه در طی تاریخ ایران ،تاریخ استبداد متمرکز ، همواره ترس از تجزیه وجود داشته است که روی به استبداد آوردند و یک دلیل بزرگش همین ترس از تجزیه بود. دوم اینکه حضور قدرت خارجی را توجیه میکنند یعنی حضورش را در کشور. استبداد که قدرت خارجی را محور سیاست داخلی و خارجی کرده، آنها هم پای قدرت خارجی را به میان میکشند. حالا فرض کنیم که این مداخله خارجی به همان اندازهای بشود که در لیبی الان میبینیم.خب ببینید که چه فاجعه بزرگی ایران گرفتارش خواهد شد؟
این است که بدون تردید هر ایرانی به طور شفاف و روشن، میباید از این ها بیزاری بجوید. میبایست به اینها بگوید که شما به دو اعتبارخائنید و با آنها معامله خائن بکند. زیرا هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود، خائن است به استقلال ایران و به ضرورت ضد آزادی ایرانیان است.»
با این سخنان معلوم می شود که ایرانی در هر جای ایران که باشد و هر که هم باشد کشور و ملت خود را دوست دارد ، قابل توجه فتنه گران و کسانی که با اعمال خود قصد داشتند تا ملت را دو دستی به بیگانگان هدیه کنند و با سخنان سبک خود حرف از دخالت غرب در انتخابات می زدند. پرواضح است کسانی که نقشه شوم جدایی ملت ایران را در سر می پرورانند ، خیر خواه ملت نیستند و البته ملت همیشه با هوشیاری خود پاسخ مناسبی هم به غرب و هم به کسانی داد که خواسته یا ناخواسته در جهت منافع دنیای استکبار حرکت می کردند. موضع این ایرانی فارغ از این که در کجای دنیا باشد باید برای برخی وطن فروشان سرمشقی باشد تا به هیچ قیمتی ملت را به عرصه حراج بیگانگان نگذارند. امروز و در شرایطی که دشمن در برخی نقاط کشور در حال فتنه انگیزی و جنگ علیه ایران است ، هوشیاری تمام طوایف و قبایل از هر جهت بسیار با اهمیت است.
مشروطه مشروعه باجمهوری ایرانی نمیسازد
آقای هاشمی! مشروطه مشروعه با جمهوری ایرانی نمی سازد.
کیهان:
هاشمی رفسنجانی در مقاله ای به مناسبت سالگرد نهضت مشروطیت، درباره جریان های ضد دین و ضد روحانیت هشدار داد. وی با یادآوری ماجرای سر به دار شدن شیخ فضل الله نوری نوشت: مشروطه اگرچه در انحراف خویش سعی در جاودانگی حکومت موروثی سلطنتی حتی برای کودکی چون احمدشاه قاجار داشت، اما وقتی «مشروعه» را پسوند خویش دید، این امید را- هرچند برای مدتی کوتاه- در دل جامعه استبدادزده زنده کرد که علمای طراز بر متمم قانون اساسی نظارت دارند و نمی گذارند قانونی برخلاف مصرحات اسلام برای اجرا در سرزمین اسلامی به تصویب برسد... حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزه های فراوانی برای احتمال تکرار دارد که رگه های آن را امروزه در برنامه پیچیده روحانیت ستیزی و کانون گریزی و مردم فریبی می بینیم.
برنامه ای که حتی متصلبین اصولگرا و اصلاح طلب را به اعتراف و هشدار واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود. مگر غیر از این است که دشمنان ایران از نردبان محبوبیت روحانیت و دانشگاهیان در نزد مردم بالا رفته و در مشروطه مصادر قدرت را فتح کرده اند و آنگاه پرچم حاکمیت را به دست شاگردان غربزده مکتب خویش داده اند؟ و مگر نه این است که امروزه نیز در انقلاب اسلامی که با پیشتازی روحانیت و رهبری بی نظیر یک مرجع عام به پیروزی رسیده ایم، بی محابا و بدون انصاف، ناکارآمدی روحانیت را فریاد می زنند؟
در ادامه این مقاله آمده است: طراحان آن نقشه های شوم که شواهد بسیاری از خون دل خوردن های آیت الله بهبهانی، آیت الله مدرس، آیت الله طباطبایی، شیخ محمد خیابانی و دیگر علما و روحانیون بزرگ را در تاریخ مشروطه داریم، در این سالها دست به کار شده اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقه ای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضی ها، برنامه روحانیت ستیزی خویش را کامل کنند. چرا که آنان بهتر از همه می دانند، در طول تاریخ هر جا که یک ظالم داخلی یا خارجی تسمه از گرده جامعه کشید، روحانیت ملجأ و مأمن مردم بوده است.
آنچه در تحلیل آقای هاشمی جای ابهام و پرسش دارد این است که اولا چه کسانی طی همین دهه اخیر به ترور شخصیت آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری پرداختند و نعوذ بالله او را حامی استبداد و خودکامگی معرفی کردند؟ غیر از نشریات زنجیره ای تحت الحمایه کارگزاران و اصلاح طلبان؟! ثانیا آقای هاشمی به درستی از قید «مشروعه» برای مشروطه دفاع کرده اند اما جای سؤال است که در همین فتنه دو سال پیش چه کسانی روی قید «اسلامی» در عبارت «جمهوری اسلامی» خط زدند و به دروغ شعار استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی سر دادند؟ آیا غیر از همان هایی بودند که در روز قدس ضمن روزه خواری به نفع آمریکا و اسرائیل شعار می دادند و تنها نوبتی هم که در نمازجمعه حاضر شدند و با کفش و به صورت مختلط (زن و مرد) نماز خواندند، همان نمازجمعه ای بود که در آن، آقای هاشمی به نفع فتنه گران و ساختارشکنان خطبه ایراد کرد؟! آیا تحریک کنندگان همین جماعت در احزاب و نشریات اصلاح طلب (موتلفان آقای هاشمی) نبودند که دین را افیون توده ها، تقلید را شیوه میمون و روحانیت را مرتجع توصیف می کردند؟!
ثالثا آیا همین دشمنان از نردبان دولت سازندگی بالا نرفتند و پس از دوم خرداد به پشتوانه ائتلاف با کارگزاران و مشارکت، اقدام به عقده گشایی سازمان یافته دولتی علیه نظام و دین و روحانیت نکردند؟ آیا به راستی دست اندرکاران فتنه 88 که به لطایف الحیل خود را به امثال آقای هاشمی نزدیک کرده بودند، جز دشمن ترین دشمنان روحانیت نبودند؟ نقش آفرینان فتنه 88 نظیر بهایی ها، منافقین، سلطنت طلب ها، لائیک ها، باند مهدی هاشمی، سازمان مجاهدین، حزب مشارکت و... کدامشان کمترین سازگاری با روحانیت داشته اند؟
رابعا اختلاف در میان روحانیت و انقلابیون را همواره جریان های نفاق شبه روشنفکر پدید آورده اند که از جمله در روزگار سازندگی و اصلاحات مجال یارگیری و بهره گیری از بیت المال و تاسیس حزب و روزنامه را پیدا کردند و در آشوب افکنی سال 88 به شکل تمام عیار به میدان آمدند.
و خامسا که مهمتر از همه است اینکه، مشروطیت و نهضت ملی نفت را فقدان رهبری و ولایت فقیه به شکست کشاند حال آن که جمهوری اسلامی به برکت ولایت فقیه خلل ناپذیر است. البته در این میان باید دید دوستان جبهه انقلاب و از جمله آقای هاشمی تکلیف و مسئولیت خویش در این باره را از جمله در فتنه 88 ادا کردند یا رفتار آنها نقض غرض و پنبه کردن رشته ها بود؟ باید دید فتنه گران و منافقینی که به دروغ از آقای هاشمی حمایت می کردند و بعدها او را با بدترین الفاظ سرزنش کردند، حامی ولایت فقیه (به عنوان نقطه تضمین جمهوریت و اسلامیت نظام در مقابل انحراف هایی نظیر انحراف نهضت مشروطیت) بودند یا دشمنان قسم خورده آن که علیه اصل ولایت فقیه و امام و رهبری شعار دادند؟!
از آیت الله هاشمی رفسنجانی که تاریخ معاصر را می شناسد و از هویت واقعی فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و عوامل آن نیز باخبرند، اینگونه وارونه گویی ها دور از انتظار بوده و هست و این احتمال را قوت می بخشد که برخی از نزدیکان و بادمجان دور قاب چین ها به دلیل منافع نامشروع و حرامخواری های خود و یا ارتباط های بیرونی، اصرار دارند با تشویق جناب رفسنجانی به این وارونه گویی ها و نفی بدیهیات شخصیت ایشان را در معرض آسیب های جدی قرار دهند.
عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد در گفتگو با خبرگزاری فارس به جزئیات سفر مهدی هاشمی رفسنجانی به انگلیس اشاره کرده است:
در فتنه سال 88 اتهاماتی به دانشگاه آزاد وارد شد، اما دانشگاه آزاد هیچگاه رسماً پاسخی در این زمینه نداد.
هیچوقت دانشگاه آزاد از هیچ کاندیدایی در انتخابات ریاستجمهوری حمایت نکرد و همیشه استراتژی دانشگاه آزاد این بوده که تابع دیدگاهها و رهنمودهای مقام معظم رهبری باشد و ما این را در عمل نشان دادیم.
پس میتینگهایی که در انتخابات سال 88 ریاستجمهوری به نفع آقای موسوی در دانشگاه آزاد برگزار شد، چه بود؟
مطلقاً دانشگاه آزاد در این بحث شرکت نمیکرد، نکرده و در هیچکدام از میتینگها چه موسوی و دیگران حضور نداشته و دخالتی نداشته است.
آقایان حمزه کرمی و باستانی در دادگاه متهمان فتنه سال 88، دانشگاه آزاد را متهم به دخالت در حوادث پس از انتخابات کردند. این اتهامات را شما میپذیرید؟
خیر ابدا. اصلاً ربطی به دانشگاه آزاد نداشت. آنها خودشان یک دیدگاههایی داشتند البته بیرون از دانشگاه و بیرون از دانشگاه آزاد کارهایی کرده بودند که به خودشان مربوط بود.
هنگامی که مهدی هاشمی به خارج از کشور رفت، هیئت امنای دانشگاه آزاد اطلاعیهای داد و اعلام کرد که وی از طرف دانشگاه آزاد برای سرکشی به واحدهای خارجی این دانشگاه، از کشور خارج شده اما شما در جمع خبرنگاران این موضوع را تکذیب کردید. بالاخره مهدی هاشمی از طرف دانشگاه آزاد مأموریت دارد یا خیر؟
ایشان از طرف رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد منصوب شده و به خارج از کشور رفته و به مدیریت دانشگاه آزاد ربطی ندارد و من این مطلب را گفتم و اکنون هم این مطالب را باز اعلام میکنم.
یعنی مهدی هاشمی از طرف رئیس هیئت امنا به خارج از کشور رفته است؟
بله.
آیا مهدی هاشمی از طرف دانشگاه آزاد مأموریت دارد؟ آیا بحث سرکشی به واحدهای دانشگاه آزاد مطرح بوده است؟
بله، این بوده است. چرا شما امروز آمدید این سؤالها را از من بپرسید؟ انگار هیچ کار دیگری ندارید و آمدید اینجا که پیگیر این موضوع باشید. من به سؤالات شما جواب دارم و این سؤال شما را جواب میدهم، دیگر کنکاش نکنید. من به شما جواب دادم دیگر.
در ایام فتنه در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات حادثهای روی داد و فائزه هاشمی در تجمع این دانشگاه شرکت داشت. جریان آن تجمع و حضور خانم فائزه هاشمی چه بود؟
آن موضوع چیز خاصی نبود و آن را بزرگ کردند. ولی ما بحث فوق را سریع جمع کردیم. چیز خاصی نبود و رسانهها به آن دامن زدند.
آیا فائزه هاشمی در آن تجمع مقصر بود و نقشی داشت؟
خیر. وی داشت راه میرفت. تجمعکنندگان برخوردی کردند که وی نیز چیزی به آنها گفته بود و این موضوع را بزرگ کردند درصورتی که چیزی نبود.
عنوان شد که فائزه هاشمی این تجمع را سازماندهی کرده بود؟
خیر، همچین چیزی نیست.
آیا خانم فائزه هاشمی هنوز در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات مشغول به تحصیل است؟
بله. اصلاً کاری ندارد و میآید و درسش را میخواند و میرود.
کلمات کلیدی:
دردنیای معاصر بشر پس از سالها مجددا به معنویت گرایش پیدا نموده است و ضرورت بحث معنویت و دین بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است و نتایج مطلوب آن به نیازی حیاتی مبدل شده است.
در این خصوص عوامل زیر مؤثر بوده اند:
1. روشن شدن نقایص و آثار منفی علم سکولار و سایر مکاتب فلسفی مادی نظیر؛
ـ عدم پاسخ به سئوالات اساسی انسان از قبیل «معنا و هدف وجود انسانی,«چیستی خوب و بد » و «تکالیف و حقوق انسانها »
ـ محدودیت دانش به علوم تجربی و جهات مادی
ـ عدم به کار گیری قوای برتر انسان
2. روشن شدن آثار فردی ـ اجتماعی معنویت و دین
3. ناتوانی علم در پاسخ دادن به سئوالات اساسی انسان
علم تجربی نمیتواند دربارة ارزش ها، معانی، اهداف و اشیای غیرمادی و منشاء و طبیعت جهان و معنای حیات انسانی صحبت کند.
بشر تا قبل از عصر روشنگری به مقتضای فطرت و همگنانی با بطن خلقت و ندای طبیعت رعایت حفظ اصل زوجیت را برخود لازم و حتمی میدید امّا با ظهور عصر تکنیک و مدرنیته به یکباره مبانی نگرش انسان بر زندگی دچار تحول گردید به طوری که کمکم جایگاه ارزشی خانواده و هویت مقدس و رنگین آن رو به بیرنگی نهاد.
بررسیهای جدید جامعهشناسان و اندیشمندان دنیای غرب نشان داده است که اضمحلال نظام خانواده گرچه بصورت مقطعی احساس لذت و کامجویی را برای انسانها به ارمغان آورده امّا در درازمدت با ارضاء نیازهای مادی و غیرمنطقی افراد نوعی پوچی و لاقیدی را در جوامع بشری و در نظام خانواده ایجاد نموده است.
پرپینو در کتاب خود تحت عنوان «سقوط خانواده»، تغییرات رو به زوال خانواده را مهمترین مشکل بشر امروزی دانسته و افزایش طلاق، خانوادههای تکسرپرست و ناهنجاریهای اجتماعی را دستاورد مدرنیته میداند و ایجاد مکاتب فلسفی جدید را یکی از اهرمهای فشار برتوازن اجتماع میداند.
شیوع بیماریهایی چون ایدز و تمایل روزافزون جوانان به استعمال موادمخدر در نتیجه ایجاد روابط ناسالم و جستجوی عاطفه در خارج از محیط خانواده است.
عصر کنونی با بحران خانواده روبرو شده روابط مبتنی برتعهد و عشق و صداقت از خانواده رخت بربسته، پرورش نسل سالم براساس ارتباط نسبی نفی یا نهی گردیده است، ازدواج توافقی و صوری جای پیوند حقیقی را گرفته و فرزندان تکوالد معضلات عدیدهای را برای جامعه خود و والد آفریدهاند. قداست خانواده و رسالت همسری محدودیت معرفی میشود و تعهد در برابر اعضای خانواده اسارت نامیده شده و حاکمیت اندیشه دینی برنظام خانواده منفور و ناکارآمد همراه با نقیصه و تبعیض معرفی گردیده است.
لذا امروزه موضوع نهاد خانواده در میان اندیشمندان چالشهای سهمگینی پدیدآورده است و در جوامع صنعتی خانواده به سوی فروریزی ساختارها و ارزش هایش پیش میرود و شکلهای جدید خانواده بوجود میآید.
و ضرورت طراحی و برنامهریزی برمبنای دینی و معنویت الهی جهت حمایت از خانواده بیش از پیش احساس میگردد.
تأثیر معنویت بر پایداری خانواده
مقدمه
نهاد مقدس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگهای گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت جوامع، مرهون رشادت و ضلالت خانواده میباشد.
اولین شرط داشتن جامعهای سالم و پویا، سلامتی و پایداری خانواده است. لذا همواره پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین جامعه و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی، اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی خود و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است.
امروزه ساختار خانواده در جهان با مشکلات متعددی دست به گریبان است و بحران خانواده یکی از رخدادهای تلخ و چالشهای پیشرو برای جوامع کنونی است که باید به شدت مورد توجه قرار گیرد
سئوال اصلی آن است که آیا مادام که بشریت زندگی را به زیور علم بدون تزکیه و تقوی و معنویت دینی میآراید و بنام تمدن از دین و معنویت فاصله میگیرد و خود را بینیاز از ارتباط با عالم ماوراء و معنویت و اخلاق میانگارد و نیز قانونمندی براساس توحید و قانونگذاری الهی را ساماندار و نظامپذیر نمیشناسد میتواند بحرانهای پیشروی خود را در عرصه خانواده حل نماید؟
اریک فروم (روانشناس) نیاز به یک نظام اعتقادی را جزء ذاتی انسان میداند و میگوید: نیاز به دین یعنی نیاز به یک الگوی جهتگیری و مرجعی برای اعتقاد و ایمان است. هیچکس را نمیتوان یافت که فاقد این نیاز باشد. تمایلات انسان را نهایتی نیست و فردی که برمحور توحید و مدار ارتباط با خدا حرکت نمینماید. پیوسته در صدد جوابگویی به این خواستهها میباشد، در حالی که عملاً نمیتوان تمام تمایلات را جامه عمل پوشید و چنین فردی با وجود وسعت نعمات الهی پیوسته خود را در تنگی احساس مینماید.
در اسلام همة فطرتها، خدایی معرفی گردیده است:
فطرت الله التی فطر الناس علیها (روم/30)
لذا با توجه به اصالت و فراگیری امور معنوی در همة شئون زندگی گسترة احتیاجات انسان فراتر از نیازمندی های مادی است. و از سویی دیگر با توجه به اهمیت «خانواده» به عنوان کلیدیترین واحد اجتماعی، به نظر میرسد دقت نظر بر بحث معنویت در خانواده، توجه ویژهای را میطلبد.
تمایزات جامعة دینی و غربی در بحث خانواده
جامعة دینی جامعهای مبتنی برفطرت و خواستار شکوفایی فطرت است و جامعة غربی جامعهای مبتنی برغریزه و خواستار شکوفایی و پاسخدهی بیقید و شرط به غربزه میباشد. از آنجا که فطرت ناظر برمسئولیت خواهی است، هم از درون و هم از بیرون کنترل میشود. امّا با توجه به اینکه غریزه ناظر بر آزادی خواهی است، انسان را از درون دچار یک رها شدگی و از بیرون نیز خواهان آزادی به معنای هر چه خواهی می سازد.
این مدل زندگی بر خانواده آسیب های جدی وارد می سازد و موجی از آزادی های جنسی در چتر حمایت رسانهها و قوانین و ازدواجهای غیررسمی به عنوان جایگزین ازدواج رسمی همراه با طلاقهای آسان و عرفی به حال خانواده روانه ساخته است.
این دسته از عوامل که ناشی از مبنا داشتن غریزه برای هر نوع کار و کامیابی است موجب ایجاد عواملی دیگری گردیده از جمله:
- تغییر هنجاریهای پایه در موضوع ضرورت و قداست خانواده
- سازگاری الگوهای مرجع باهنجارهای جدید خانواده
- نقش فعالانه رسانه در تقدم عشق برتعهد
- تغییر الگوهای اشتغال و عدم حضور والدین در ساعات طولانی در خانواده
- ناکامی والدین در انتقال ارزشها و هنجارها بهویژه در موضوع احترام به والدین
- ناکامی والدین در توسعه و تثبیت عواطف انسانی بین خود و فرزندان
- عادی شدن روابط آزاد و عرفی شدن شرکای جنسی بین افراد متأهل
- عرفی شدن و آسانسازی ازدواج غیررسمی و روابط آزاد بین مجردین.
معنویت و استحکام خانواده
زیربنای ساختار کلی خانواده در اسلام دو رکن اساسی اخلاق و حقوق است که با حاکمیت آن، استواری و پویایی این بنا تضمین میشود چرا که رکن حقوقی ضامن برپایی و استواری اصل خانواده و مانع فروپاشی آن است و رکن اخلاقی ضامن رشد و بالندگی و تأمین اهداف خانواده میباشد و تفکیک این دو مقوله در آن ممکن نیست.
با اقرار به زوجیت، طرفین عهدهدار تعهداتی حقوقی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی نسبت به یکدیگر میشوند. این تعهدات دو سویه است که عمدة آنها عبارتند از: حسن معاشرت، جلب رضایت طرفین، نفقه، مهریه، اجرتالمثل، توافق در داشتن فرزند و تمکین، اینها و دهها تکلیف و وظیفه خُرد و کلان دیگر که برای پایداری خانواده و اساس تحکیم روابط رعایت آن لازم است در قرآن کریم و منابع اسلامی آمده است.
از تعامل حقوقی و اخلاقی زن و مرد و با رعایت توصیههایی که قرآن کریم برآنها تأکید میفرماید، یک خانواده پایدار و پویا ساخته می شود؛
هنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ (بقره/187)
زوجین در حکم لباس برای یکدیگرند.
ارتباطی که انسان با لباس خود دارد نزدیکترین، محرمانهترین و بیآزارترین روابط است این تشبیه در هیچ امر دیگری جز رابطه زن و شوهر مصداق ندارد حتی در رابطه والدین و فرزندان.
در ادامه به پاره ای از آموزه های دینی که موجبات استحکام خانواده را فراهم می آورند اشاره می گردد؛
1- توصیه به حسن معاشرت و عمل به معروف؛
«.... و عا شروهّن بالمعروف ....» (نساء/19)
از جمله اصولی که قرآن کریم در کنترل رفتارهای انسانها نسبت به یکدیگر نام میبرد، اصل «معروف» است که در قرآن کریم 9 بار تکرار شده است. بیشترین استعمال آن در حادترین مرحله روابط زن و شوهر هنگام طلاق است.
«و أتمروا بینکم به معروفٍ ....» (طلاق/6)
روابط میان خودتان را با رفتارهای پسندیده و مورد پذیرش عرف، نیکو گردانید.
لذا در آیات مذکور ارزشهای اخلاقی، تحت معروف (آنچه نفس سالم انسان به طور عموم میپسندد) میباشد و از منظر اسلام کم لطفی و خشونت در خانواده پسندیده نیست.
علاوه بر آن در دستورات دینی به زن و شوهر تکلیف شده است که به روابط میان خود توجه کافی نمایند .
محبت و عشق در قلب زن و مرد از سوی خداوند عالم به ودیعه نهاده شده است ، انسان معنوی ضمن درک این نعمت به خاطر آن شکر گزار است و به شکرانه آن بر اساس تعالیم روح بخش اسلامی سعی در تزاید و افزایش آن در خانواده دارد او محبت خود را در عمل و کلام به همسرش ابراز می نماید و این رفتار شایسته را وامدار آموزه های مکتب و مذهب خویش است.10
حضرت امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند : «برترین مردم از نظر احسان و نیکی ، کسی است که به دوستی و محبت نسبت به طرف خود پیشی گیرد»11 یا در جایی دیگر که حضرت رسول (ص) می فرمایند: «گفتار مرد به همسرش که همانا من ترا دوست دارم ، هرگز از قلب زن محو نمی گردد».12
2- حفظ عفت و پاکدامنی
انسان دارای نگرش معنوی در همه جا خدا را حاضر و ناظر بر عملکرد و رفتار خود می بیند. از نگاه به نامحرم می پرهیزد زیرا در دستورات الهی آمده است مردان چشمان خود را از حرام بپوشانند و زنان نیز چنین وظیفه ای دارند. (نور/30و31) و نیز در پوشش خود ملاحظات دینی را رعایت نمایند.
عفت یعنی حفظ گوهر پر آفت گرانبهایی که امانت نزد مرد و زن می باشد و نشانه ای از شخصیت انسانی است.
انسان دارای گرایش معنوی ضمن اعتقاد قوی به آزادی و حریت خود این را می داند که حیات اجتماعی و خانوادگی ایجاب می کند که آزادی او در راستای آزادی جمع باشد، زیرا دیگران نیز می خواهند چون ما آزاد باشند ، پس لازم است هر کسی از بخشی از آزادی خود به نفع دیگران صرف نظر کند. 13
3- توصیه به کم توقعی
از دیگر آثار معنویت در زندگی خانوادگی کم توقعی می باشد. هر مرد و زنی از نظر جسمی و روحی دارای قدرتی مخصوص به خود است . خداوند سبحان در آیه 233 سوره مبارکه بقره می فرمایند :
«خداوند احدی را جز به اندازه سعه وجودیش تکلیف ننماید». بر این اساس چگونه ممکن است زن و مرد مومن در مسئله درخواستها و توقعاتشان از یکدیگر ، این اخلاق کریمانه ، و صفت رحیمه حضرت حق را سر مشق و الگوی خود قرار ندهند.کم توقعی اخلاق حق ، و خوی انبیاء و امامان و از ویژگیهای اولیای الهی است. 14
4- مراعات گذشت و عفو
از دیگر ویژگیهای انسان خداجو گذشت و عفو است. خطا و نسیان جزء لاینفک انسان است و زوجینی که با آگاهی از دستورات و سفارشات اسلامی زندگی مشترک خود را شروع می کنند ، بخشش و گذشت را همواره در دستور کار خویش دارند و از آن امساک نمی کنند.
چرا که مطابق آیات و روایات؛
والعافین عن الناس و الله یحب المحسنین (آل عمران /134)
عفو و گذشت از موارد احسان است و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
فمن عفا و اصلح فاجره علی الله (شوری/40)
کسی که گذشت کند و اصلاح نماید ، اجرش بر خداست.
رسول خدا فرمودند:
ان الله عفو یحب العفو 15
همانا خدا گذشت کننده است و گذشت را دوست دارد.
5- احترام به همسر
از دیگر ویژگیهای انسان معنوی احترام به همسر است. در مکتب اسلام هم زنان و هم مردان توصیه به احترام به یکدیگر شده اند.
کلمات کلیدی: